چندی پیش مطلبی را مشاهده کردم که گویای حقیقتی غیرقابل انکار بود: ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺣﺪﻭﺩ 90 ﺩﺭﺻﺪ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩﻫﺎﯼ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﺟﻬﺎﻥ، ﻓﻘﻂ 8 ﮐﺎﻧﺎﻝ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺷﺒﮑﻪﻫﺎ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍست، شبکه خبری انگلیسی بیبیسی هم برای اخبار خود، از مردم این کشور مالیات دریافت میکند؛ این درحالیست که هیچکدام از این شبکهها که اجرای فارسی هم دارند، هرگز پولی از مخاطبان ایرانی دریافت نمیکنند! ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻭﺟﻮﺩ 162 ﮐﺎﻧﺎﻝ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ 24 ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﭘﺨﺶ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺸﻐولاﻨﺪ!
اگرچه این مطلب در نگاه اول بهصورت طنزی سیاسی است، اما نمیتوان منکر این واقعیت شد که پخش رایگان این برنامهها، قسمتی از یک پروژه بزرگ و چندین ساله است.
کمیته خروج از بحران بین دو ابر قدرت جهان
در دهه 1970 میلادی، گروهی از سناتورهای آمریکایی به همراه مسئولان ارشد وزارت خارجه، استادان برجسته علوم سیاسی و گروهی از مدیران با سابقه سیا و پنتاگون کمیتهای را موسوم به کمیته خطر جاری(The committee on the present danger) تشکیل دادند. وظیفه این کمیته خروج از بحران بین دو ابر قدرت جهان در آن زمان بود.
در این برهه زمانی، دو ابرقدرت یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بر سر توازن هستهای به بن بستی رسیده بودند که در صورت وقوع جنگ هستهای میان دو ابرقدرت، هر دو طرف، بازنده نهایی خواهند بود؛ زیرا تسلیحات اتمی در اختیار دو قطب بلوک شرق و غرب برای نابودی کامل موجودات زنده کره زمین برای 250 بار کفایت میکرد. اعضای این کمیته با منفی دانستن «جنگ سخت» بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را «جنگ نرم» و«فروپاشی از درون» دانستند. این استراتژی به سرعت پیاده سازی و درنهایت منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد.
دلتا؛ برنامههای جنگ نرم علیه ایران
موفقیت آمریکاییها از اعتماد به این نظریه کمیته خطر جاری، زمینه بررسی اختلافات آمریکا با ایران را در کمیته آماده کرد؛ مارک پالمر، استراتژیست مشهور آمریکایی که یکی از اعضای برجسته این کمیته و از چهرههای بانفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیز هست، طی گزارشی از کمیته، رهیافت جدیدی را برای حل بحران ایران و آمریکا ارائه میکند؛ وی با اشاره به وسعت سرزمین، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار ایران و منطقه خاورمیانه اشاره میکند که دیگر نمیتوان با یورش نظامی، این کشور را سرنگون کرد و باید با طرحی به نام دلتا برنامههای جنگ نرم علیه ایران را پیش برد.
پالمر در گزارشی با عنوان «ایران، آمریکا، رهیافت جدید» طرح دلتا را پیشنهاد می کند که بر اساس این طرح با سه محور میتوان ایران را از دورن به فروپاشی کشاند. این سه محور عبارتند از: دکترین مهار، نبرد رسانهای، ساماندهی نافرمانی مدنی.
تحریمهای سنگین، شبکههای خبری و فتنهانگیزی
1- دکترین مهار: این مورد اشاره به فشارهای مالی و اعمال تحریمهای سنگین علیه ایران دارد؛ بر اساس این طرح با ایجاد فشارهای گوناگون تلاش بر مهار کردن ایران دارند.
2- نبرد رسانهای: برای اجرا شدن این مورد نیز با ایجاد شبکههای گوناگون خبری حس بیاعتمادی را نسبت به دولت در مردم ایجاد کنند و با سیاهنمایی فضای جامعه، تلاش و امید را در مردم از بین ببرند، شبکههای ماهوارهای هم که در تمام ساعات روز به نمایش سریالهای تلویزیونی مشغول هستند، تنها درصدد فروپاشی خانواده و ترویج مسائل غیر اخلاقی در جامعه شوند چون ملتی که در آن مسائل غیر اخلاقی رواج یابد به نسبت آسیبپذیرتر خواهد شد.
3- ساماندهی نافرمانی مدنی: در توضیح این مورد هم میتوان به فتنهانگیزی و ایجاد تفرقه بین مردم، توسط عوامل مزدور اشاره کرد. وقایع سال 88 از نمونه همین فتنهانگیزیها البته با تدارکات و طرحهای پیچیده است.
اهداف این کمیته و نتیجه گیری این استراتژیست آمریکایی را میتوانیم در همین جمله از وی خلاصه کنیم: «باید شبکههای متعدد رادیو تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیامهای خود را با پیشرفته ترین تکنولوژیهای روز، به دست مردم ایران برسانیم.»
راهبردهای هوشمندانه رهبر معظم انقلاب
این مسئله و راهکار مقابله با نظام اسلامی ایران تنها یکی از راهکارهای مقابله دشمنان با ما است و تاکنون قاعدههای گوناگونی را برای نابودی ایران اجرا کرده و زاویههای متفاوتی را نشانه رفته است. اگرچه طرح دلتا تاحدودی در قالب سبک زندگی غربی- آمریکایی مشکلاتی را برای جامعه ایران بهوجود آورده، اما اعتقاد و اعتماد به تئوریهای مقابله در اسلام، همچون نسیمی غبار سیاه دشمنان را از بدنه جامعه میزداید. در این میان تصمیمهای هوشمندانه رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران در برخورد با مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی، امنیت ملی و ارائه راهکارها و مفاهیم اصیل و دارای ضمانت اجرایی برای مشکلات اخیر جامعه مانند اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی و مدیریت جهادی، میتواند تمام نقشههای دشمن را کنار بزند و پشتیبانی ملت ایران از ولایت فقیه تا این لحظه موجب پایداری سیوشش ساله انقلاب اسلامی شده است.
اگر با چشم باز به وقایع پس از انقلاب اسلامی نگاه کنیم، متوجه غیرعادی بودن مشکلات این کشور میشویم؛ دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنها همواره با سنگاندازی در فعالیتهای علمی و پژوهشی و تحریف در مسائل دینی و جاسوسی در سیاست و گماشتن نیروهای ضد انقلاب و جاسوس در پستهای مهم کشور، تلاش داشتهاند تا ضربهی خود را به نظام وارد کنند؛ درحالیکه از پیش از انقلاب اسلامی نیز در فضاهای آکادمیک و در قالب موسسات مطالعاتی و تحقیقات اجتماعی، سیاستمداران درباری، سعی در تربیت بنیادین نیروهای مدیریتی برای کشور میکردند، نیروهایی که هویت ایرانی اما عرق ملی داشته باشند؛ این افراد که هرجا پس از انقلاب نیز سمتهای اجرایی را برعهده گرفتند سعی در ایجاد اخلال داشتند اما به سرعت هم روسیاه و شناسایی شدند.
دلیل این همه تکاپو علیه ایران
در این جا این سوال پیش میآید که واقعاً چه ویژگی در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد که قدرتهای جهان نمیتواند حضور آن را بربتابد؟ مگر ایجاد یک مملکت سراسر اسلامی چه ضربهای به نظریههای حکومتی غرب وارد میکند؟ مگر آموزههای اسلامی چه پیامی را برای جوانان دنیا صادر میکند که رعشه بر اندام استکبار وارد شده است؟ آیا نگاه مهدوی و آخرالزمانی قرار است تحولی در حکومتهای جهان ایجاد کند؟
* گزارش از فرشته میرزا