«رخ دیوانه»، «ایران برگر»، «طعم شیرین خیال»، «استراحت مطلق» و «روباه» عنوان 5 فیلمی هستند که در نوروز 94 در سینماهای کشور روی پرده میروند. این پنج اثر هر کدام به تنهایی شاید جزء کارهای خوب سینمای کشورمان شوند، اما موضوعی که در این یادداشت مورد توجه قرار گرفته، جایگاه فیلمهای دینی در اکران نوروز 94 است. سؤال اصلی درباره اکران امسال این است که، آیا در نوروز که روزهای آغازین آن نیز با ایام فاطمیه(س) مصادف شده، فرصتی نبود تا یکی از فیلمهای دینی روی پرده برود.
این وضعیت اکران نیز تنها نشئت گرفته از تصمیمات شورای صنفی نمایش نیست، بلکه سیاستی است که بر کل سینما حاکم است و هر فرد و گروه دیگری که روی کار آید چنین وضعیتی وجود خواهد داشت. این بیتوجهی به موضوعات دینی در سینما در شرایطی رخ میدهد که ما دائماً از طرف مسئولان شعارهایی مبنی بر حمایت از فیلمهای دینی در سینما میشنویم!
البته در میان 5 فیلمی که برای اکران امسال (94) انتخاب شدهاند، فیلم «روباه» را میتوان کاری نامید که در آن صلابت جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته میشود. اتفاقی که در جای خود بسیار پسندیده است، اما برای نوروزی که با ایام فاطمیه همزمان شده، نمیشد اکرانی در نظر گرفت که فیلمهای دینی نیز در آن جای داشته باشند؟ مسلماً جواب این سؤال مثبت است، اما اینکه چرا چنین اتفاقی رخ نداده، موضوعی است که باید درباره آن بحث کرد.
مطلبی دیگر که ممکن است شورای صنفی نمایش به آن اشاره داشته باشد به این مربوط میشود که سینماداران حاضر نمیشوند در نوروز فیلمهای ارزشی را روی پرده ببرند! این توجیه، خود نوعی عذر بدتر از گناه است، چون باید دید که ما در سینما چگونه عمل کردهایم که فیلمهای مورد نظرمان تا این اندازه کممخاطب شدهاند که حتی سینمادار حاضر به نمایش این دست فیلمها نیست؟
در این میان باید به یاد داشت که کم شدن مخاطب این دست فیلمها به هیچ وجه این معنا را نمیدهد که مردم به این حوزه بیتوجه شدهاند، چون ابداً این گفته صحیح نیست، بلکه آنچه که باعث شده تماشاگران ما تنها به عدهای خاص خلاصه شوند که تنها یک نوع سینما را میپسندند، تولیدات سینماست؛ وقتی در سینمای این روزها تنها فیلمهای اجتماعی تلخ که معمولاً در آن بیتوجهی به موضوعات دینی نیز باب است روانه پرده میشود، چگونه میتوان انتظار داشت تا اکثریت مردم دینمدار کشورمان جذب سینماها شوند.
موضوع دیگر به کیفیت فیلمهای دینی ما مربوط میشود که بسیار نازل هستند. در اغلب این تولیدات که به اسم فیلمهای دینی تولید میشوند میبینیم که موضوعات دینی به سادهترین شکل ممکن روایت میشوند. به این معنی که قدرت تعقل از تماشاگر گرفته میشود. در ضمن روایت قصهگویی در اغلب این فیلمها شکل مطلوبی ندارد، در صورتی که اگر در فیلم، قصه زبانی شیوا و جذاب داشته باشد، مطمئناً در جذب تماشاگر به موفقیت دست پیدا خواهیم کرد.
در انتهای این مطلب باید به یاد داشت که سینمای ایران عنوان دینی را با خود یدک میکشد، چون در یک کشور دینمدار فعال است، اما آیا به واقع چنین فضایی را در اغلب تولیدات سینما میتوان دید؟ با این توضیح یک عزم ملی نیاز است تا این سینما به جایگاه شایسته خود برسد. برنامهای که باید به صورت مقطعی مورد توجه قرار نگیرد، بلکه در زمانی طولانیمدت مورد نظر باشد. در آن صورت است که دیگر در اکران نوروزی نخواهیم دید که حتی یک فیلم دینی هم روی پرده حضور نمییابد.