کد خبر: 3083983
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۵

مردی که سنگ زیرین آسیاب شد/ تلاش آسیابان ۸۵ ساله برای معاش در کویر

کانون خبرنگاران نبأ: سازگاری با اقلیم خشک و کم‌ آب در سرزمین کویر همت مضاعفی برای امرار معاش می‌طلبد، آسیابان ۸۵ ساله نائینی به قدر همتش که به پهنای کویر وسعت داشت، طی سالیان دراز تلاش کرده بود تا سفره‌های آسمانی مردم کویر را خالی از نان نگذارد.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، کاشت گندم، آرد کردن و تبدیل آن به نان همواره از تقدس خاصی در اسلام برخوردار بوده است. در روایات آمده که ائمه اطهار(ع) شخصاً به کار کشاورزی می‌پرداختند و امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در آسیاب کردن گندم به حضرت فاطمه(س) کمک می‌کردند.

سازگاری با اقلیم خشک و کم‌ آب زحمت مضاعفی می‌طلبد، از وی‍ژگی‌های بارز کشاورزی در کویر تلاش زیاد و بهره کم است که حاصلی جز قناعت ندارد.

در این گزارش صحبت از پیرمردی است که در روستای محمدیه شهرستان نائین در حاشیه کویر مرکزی ایران با کمترین امکانات و در بدترین شرایط به شغل آسیابانی می‌پردازد. رضا مصاحبی، پیرمرد 85 ساله است که 70 سال به این حرفه مشغول است و همنشین آرد و خشت و آفتاب کویر است.

وی پدر چهار دختر است که همگی ازدواج کرده و در شهرستان نائین و اصفهان سکونت دارند. مصاحبی و همسرش در روستای زندوان زندگی می‌کنند. وی هر روز برای تهیه آرد از گندم، مسافت روستای زندوان تا محمدیه را می‌پیماید. محل کارش ساختمانی قدیمی، بسیار ساده و محقری از خشت و کاهگل است که دارای حجره‌های تو در تو با سقف ضربی است. دور تا دور اتاقش نوشته‌هایی از سالیان دور نقش بسته است که بیانگر ارادت او و سایر مردمان آن دیار به رزاقیت خداوند و مهر به ائمه معصومان(ع) است.

رضا مصاحبی در 85 سالگی با قامتی خمیده و در حالی‌که چشم چپش دچار عفونت شده و محیط غبارآلود آسیاب برای چشمش مضر است به تلاش برای امرار معاش مقید است.

از وی می‌پرسم چرا تاکنون بازنشسته نشده است؟ در پاسخ می‌گوید: در این 70 سال که در این حرفه فعالیت می‌کند هیچ‌گونه سابقه بیمه ندارد و در چند سال اخیر هرچه پیگیری کرده تا بیمه بازنشستگی بگیرد تلاش‌هایش بی‌نتیجه بوده است.

از میزان درآمدش سؤال کردم، گفت: روزانه به طور متوسط 100 کیلوگرم گندم از قرار هر کیلو 100 تومان درآمد دارم، البته این 100 کیلو همیشگی نیست و گاهی تا چند روز گندمی برای آرد کردن وارد آسیاب نمی‌شود، هزینه برق و استهلاک موتور برقی قدیمی آسیاب را هم باید از این درآمد کم کنیم.

پیرمرد آسیابان چشمش را با دستمال کاغذی سفیدرنگی پوشانده و به در خواستم برای گرفتن عکس، دستمال را بر می‌دارد. چشمان خسته و کم‌سوی او یاد آور سال‌ها رنج و زحمت در محیط کم نور و فرسوده آسیاب است.

مصاحبی پس از عفونت چشمش از یکی از دوستان قدیمی‌اش به نام استاد حسین سلطانی که خود از اساتید معماری سنتی و بازنشسته است در جابجایی کیسه‌های سنگین گندم و آرد و توزین آنها کمک می‌گیرد.

در پاسخ به سؤالی که آیا از این شغل راضی است یا نه؟ می‌گوید: روزی از مشقت این شغل و درآمد کم به خداوند شکوه کردم، شب در خواب دیدم که به من گفته شد رزق و روزی تو در این کار و این گونه مقدر شده است. او از رضایت مردم راضی است و اعتقاد دارد که به حرمت این شغل هرچه از خدا خواسته گرفته است.

هنگام خروج از آسیاب خوشحالم از این که مصداق واقعی این سخن که «مرد آن باشد که در کشاکش دهر، سنگ زیرین آسیاب باشد» را به چشم دیدم.

*  گزارش از احسان احمدی

captcha