به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در راستای بهرهگیری بیشتر و بهتر از مفاهیم قرآن کریم و ترویج آموزههای بلند قرآن و عترت، کانون نبأ روزانه یادداشتی با محوریت یکی از آیات قرآن به همراه شرح مختصری از معارف آیه و روایات منتشر میکند. موضوع آیه امروز جایگاه نظم (هماهنگی میان پدیدههای عالم) در بین ادله وجود خداوند است.
«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» (فصلت/ 53)
بهزودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا آشکار گردد که او حق است، آیا کافی نیست که او بر همه چیز شاهد و گواه است.
پیش از ورود به بحث جا دارد بیان شود که در قرآن کریم، از برهان نظم، علیت و براهین دیگر استفاده شده است اما از آنجا که قرآن، کتاب فلسفه، منطق و... نیست بلکه کتابی هدایتگر است، مطالب مذکور به صورت تفکیک شده، مستقل و مفصل بیان نشده است.
از دیدگاه قرآن بهترین و روشنترین و همگانیترین راه برای شناخت خداوند مطالعۀ نظام آفرینش و اسرار هستی است. در قرآن کریم پدیدههای گوناگونی در جهان هستی نشانه وجود خداوند دانسته شده است و به مخاطبین گفته شده در آنها درنگ و تأمل کنند تا نشان وجود، قدرت و علم خداوند را در آنها بیابند.
آیات فراوانی از قرآن، انسانها را به مطالعه نظام موجود در هستی دعوت کرده است. این آیات میتواند مقدمهای بر برهان نظم باشد که از دیرباز متداولترین دلیل اثبات خداوند بوده است. این برهان بر دو مقدمه استوار است:
1- در سرتاسر جهان آثار و نشانههای نظم، حساب قانون و هدفمندی به چشم میخورد. کوچکترین تأملی پیرامون نظم و قوانین طبیعی حاکم بر آسمانها و کهکشانها، خورشید، ماه و ستارگان، زمین، دریاها و کوهها، حیوانات و موجودات هستی و سایر اجزای عالم ، گواه این ادعاست.
2- وجود نظم در هر پدیده، نشان از علم و حکمت خالق آن دارد، تا رشته بهمپیوسته هستی از همگسیخته نشود و نظام خلقت متناسب و سازگار باشد.
برهان نظم در روایات
امام صادق (ع) در حدیثی به یکی از اصحاب به نام مفضل فرمودند: ای مفضل! نخستین عبرت و دلیل بر خالق، بهوجود آوردن این عالم و گردآوری اجزا و نظمآفرینی در آن است؛ زیرا اگر با اندیشه و خرد در کار عالم نیک و عمیق تفکر کنی آنرا خانهای مییابی که تمام نیازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. آسمان را همانند سقف بلند گردانیده و زمین را به سان فرش گسترانیده است و... اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با اندازهگیری دقیق، حکیمانه، نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده و آفریننده آن یکی است و او همان شکلدهنده و نظمآفرین و هماهنگکننده اجزای آن است.
در حدیث دیگری از حضرت فرمودند: عجب است از آفریدهای که میپندارد خداوند از چشم بندگان مخفی است در حالی که آثار صنع او را در ترکیب محیرالعقول و و تالیف قاطع خلقت خود میبیند!... هیچ پدیدهای نیست مگر اینکه در آن اثر تدبیر و ترکیب که دلالت بر خالق مدبر میکند، وجود دارد و تالیف مدبرانه آن انسان را به خدای واحد حکیم رهنمون میسازد.
دقایق برهان نظم
این برهان مبتنی بر تجربه و نفی تصادف است. ممکن است کسی این برهان را نپذیرد ولی منطقی است که این شخص تمام علوم تجربی فیزیک، شیمی،پزشکی،مهندسی و سایر علوم تجربی دیگر را با تمام زیرشاخه هایشان را بی اساس بداند و انکار کند چرا که این ها هم بر مبنای تجربه بیان شده است. بر مبنای تجربه بودن یعنی اینکه ما از مشاهدات خود برای نتیجه گیری استفاده کنیم.
منظور از نظم در این برهان
برای وجود یک چیز باید علتهایی وجود داشته باشد؛ به عنوان مثال برای نوشتن میباید کاغذ و قلم باشند و محرکی برای حرکت. اگر متن نوشته شده بیمعنی باشد که هیچ اگر نوشته مفهوم داشت آن وقت آیا بازهم علل صرف نوشتن کافی است؟ گام بعدی در این اثبات این است که نظم را از ناظم با شعور میداند.
این هم یک چیزی است که پذیرش آن برای انسان گوارا و آسان است. چگونه انسان میپذیرد که کوچکترین و بیمعنیترین حروف در دفتر یک بچه دبستانی نویسندهای دانا و توانا به آن میخواهد ولی عظیمترین اشعار و فصیحترین سخنان توسط نویسندهای کمخرد و بیاستعداد نوشته شده باشد. نظم موجود در طبیعت که دانشمندان را مبهوت کرده دانشمندان چندین قرن برای فهم یک قانون آن باید پژوهش کنند ولی این نظم را تصادفی بی شعور قرار داده است.
چگونه است که نظم در اعمال یک فرد دلیل بر وجود شعور اوست ولی حیرت انگیزترین نظام ها ساخته و پرداخته طبیعت کر و کور و بی هدف است. بد نیست چند نمونه کوتاه از نظم موجود در طبیعت را در اینجا بیاوریم :
توضیح بیشتر آیه:
«آفاق» به معنای نواحی و «شهید» به معنای شاهد یا مشهود است. مراد از آیات آفاقی و بیرونی، حوادثی است که قرآن خبر داده که بهزودی واقع میشود؛ مانند: وعده نصرت و غلبه کلی دین و انتقام از مشرکین قریش و قتل آنان درجنگ بدر و غیر آن که همه آنها همانطور که قرآن خبر داده بود محقق شد.
آیات انفسی دلایل درونی در وجود انسان است که به حقانیت قرآن شهادت می دهد. چون هیچ موجودی نیست جز آنکه محتاج به خدا و وابسته به اوست و خدا قائم برآن و قاهر و مافوق آن است ، پس خداوند برای هر چیزی در ذاتش مشهود و معلوم است، هر چند که بعضی ازانسانهای ظلوم و جهول او را نشناسند یا نادیده بگیرند.
سیر آفاقی و انفسی
سیر آفاقی بر اساس تعلیم و تعلم و علم حصولی بوده و آسان و همگانی است مانند پی بردن به دریا از طریق چمن و باغ که نمونههای فراوانی دارد. سیر انفسی مقصود از آن یکی از راههای بزرگ معرفت توحید یعنی مشاهده درون خویش است. آیات انفسی نشانههای موجود در گوهر ذات شخص و روح است. در حالی که آیات افاقی نشانههای بیرون از انسان از قبیل نشانههای زمینی، آسمانی و مانند آن و نیز نشانههایی در بدن انسان است.
در حقیقت بین تفسیر آفاقی و أنفسی قرآن کریم، فرقی میان دانائی و دارائی است. در تفسیر آفاقی ، انسان به مفهوم آیات قرآن کریم دانائی مییابد، در حالی که در تفسیر أنفسی، معنای عینی و حقیقی آیات قرآن کریم را میچشد و دارا میشود . چه بسا انسان در دایره تفسیر آفاقی، خوب سخنوری و اصطلاحپردازی کند، و بهدرستی برهان و استدلال اقامه کند. اما شمّهای از دریای بیکران تفسیر أنفسی قرآن کریم نچشیده باشد و از حقیقت وحی و انزال قرآن کریم، ذرّهای را ادراک نکرده باشد. به تعبیر دیگر فرق میان تفسیر آفاقی و تفسیر أنفسی، همان فرق میان علم حصولی و علم شهودی است.
*منابع: تفسیر المیزان، شرح انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، کتاب حفظ موضوعی قرآن