به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، این روزها خبرهایی از تعطیلی و یا در آستانه تعطیل شدن برخی جوایز ادبی به گوش میرسد که نشانههای خوبی ندارد؛ یکی از این خبرها تعطیلی جایزه شعر مقاومت است که پس از برگزاری چهار دوره صحبت از توقف آن به میان میآید.
جایزه شعر مقاومت در سال 1389 با امیدها و آرزوهای بسیاری کلید خورد، اما در دو سال اخیر صحبت از برگزار نشدن آن به میان آمده و امسال نیز شنیدهها حاکی از این است که امسال نیز این جایزه مانند سال گذشته برگزار نخواهد شد.
شاید به عقیده برخی، جایزه شعر مقاومت تأثیر چندانی در حوزه شعر و ادبیات کشورمان نداشته باشد، اما اهدافی که این جایزه داشت، میتوانست با توجه به اوضاع سیاسی منطقه، تأثیرات مهمی بر جای بگذارد. همچنین در عرصه فرهنگی نیز این جایزه بیتأثیر نبود؛ چرا که تقریباً با آغاز بیداری اسلامی در کشورهای منطقه مصادف بود.
وقتی چنین اتفاقی برای جوایز خصوصی میافتد، شاید نتوان چندان گلایهای از آنها داشت، اما یک جایزه دولتی وقتی نمیتواند به کار خود ادامه دهد، سؤالات و ابهامات بسیاری به وجود میآید. آنچه در این میان قابل تأمل است، اینکه این رخدادها در حوزه ادبیات در حال افزایش است و به نظر میرسد دولت در این راستا نمیخواهد یا نمیتواند کاری انجام دهد؛ از این رو نباید در عرصه فرهنگی و ادبی انتظار تحول جدی را داشته باشیم.
علاوه بر حمایتهای دولتی، به نظر میرسد هر سازمان و نهادی دچار یک اپیدمی شده است؛ چرا که هر چند وقت یک بار یکی از این نهادها و سازمانهای فرهنگی خبر از افتتاح یک جایزه ادبی را میدهند، فارغ از اینکه آیا این جایزه میتواند در دوره بلندمدت به کارش ادامه دهد یا نه.
اهدافی که در ذیل این جوایز عنوان میشود، بسیار مثبت و اثرگذار به نظر میرسند و واژه بینالمللی در کنار واژگان این جوایز بسیار به چشم میخورد، در حالی که این جوایز حتی در عرصه ملی نمیتوانند کاری از پیش ببرند و چندان مخاطبی ندارند، چه برسد به اینکه در عرصه بینالمللی بخواهند کاری از پیش ببرند.
اگر بخواهیم اثرات یک فعالیت ادبی یا هنری را در یک جامعه ببینیم باید بررسی کنیم که با تعطیلی آن چه اتفاقاتی را در حوزه فرهنگی شاهد خواهیم بود، در حالی که برخی جوایز طی سالهای اخیر تعطیل شدهاند و آب از آب هم تکان نخورده است. بیان این موضوع نشانگر این نیست که برگزاری جوایز ادبی را تعطیل کنیم، بلکه باید اهداف متعالی پشت این کار مهم باشد و ابتدا همه ابعاد آن سنجیده شود تا بتواند در بلندمدت به کار خود ادامه دهد و ما شاهد یک جریان ادبی در کشورمان باشیم و وقتی این جریان در داخل کشور ایجاد شد، به مرور به خارج از کشور نیز تسری مییابد و لازم نیست صرف واژه بینالمللی بخواهیم یک جایزه یا جشنواره را بینالمللی جلوه دهیم. آیا با دعوت از چند میهمان خارجی به مراسم اختتامیه جشنواره یا جایزه میتوان آن را بینالمللی دانست؟
جوایزی که نمیتواند منجر به فروش چند 10 هزار نسخهای یک کتاب برنده جایزه ادبی شود، نشان میدهد که بسیاری از جوایز ما منفعل هستند و بهتر است که اصلاً برگزار نشوند و یا وقتی شاعران با توجه به اوضاع جهانی و منطقهای شعری نمیسرایند و این جوشش ادبی در آنها به وجود نمیآید و صرفاً میخواهند شعری سفارشی برای یک جایزه بسرایند و آن هم برنده شود، بهتر است این همه هزینه و انرژی برای این کار صرف نشود؛ هر چند در برخی جوایز ادبی دیگر شعرها داوری نمیشوند و کتاب شعر است که مورد داوری و بررسی قرار میگیرد که میتوان آن را نقطه عطف در حوزه جوایز ادبی دانست.
وقتی کتابی در یکی از همین جوایز ادبی برگزیده میشود، انتظار این است که کتابخوانهای حرفهای به این کتابها نگاه جدی داشته باشند و رقابتی جدی برای ارتقای کیفی در حوزه کتاب و عرضه آثار درجه یک کتاب هر سال در قالب نامزدها و برنده این جایزه شکل گیرد.
کلام آخر اینکه، جایزه شعر مقاومت میتوانست منشأ آثار مثبتی باشد، اما نبود برنامهریزی صحیح و اهداف بلند برای تشکیل آن و در نهایت کمبود منابع مالی سبب شده است که دیگر توجیهی برای ادامه این جایزه وجود نداشته باشد.