کد خبر: 3317688
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۵
رفیعی خبر داد:

انتشار «فتاح» تا یک ماه دیگر/ نقل خاطرات تلخ و شیرین‌ اسارت از زبان یک نوجوان 15 ساله

گروه ادب: کتاب «فتاح» شامل خاطرات فتاح محمدی از اسارتگا‌ه‌های عراق است که به اهتمام میترا رفیعی در آستانه انتشار قرار دارد.

میترا رفیعی، نویسنده «فتاح» در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) توضیح داد: کتاب فتاح شامل خاطرات فتاح محمدی از اسارتگاه‌های عراق است. این کتاب خاطرات خواندنی و جذاب فتاح محمدی نوجوان پانزده ساله‌ای را شامل می‌شود که در 10 کیلومتری بصره به اسارت نیروهای بعثی درآمد و هشت سال اسارت در اردوگاه‌های عنبر و موصل از وی یک مرد ساخت.
رفیعی با بیان اینکه اسارت فتاح محمدی پر از ناگفته‌هاست، افزود: در کتاب فتاح ضمن روایت زندگی ساده محمدی، روزگار پرتلاطم اسارت وی نیز به تصویر کشیده شده است. فتاح محمدی در سال‌های اسارت عضو گروهی مخفی به رهبری مرحوم حجت‌الاسلام علی‌اکبر ابوترابی بود.
وی با بیان اینکه کتاب فتاح در 353 صفحه به سفارش حوزه هنری استان کهکیلویه و بویراحمد نوشته شده است، توضیح داد: نخستین گفت‌وگوی من با فتاح در تابستان 1391 آغاز شد و هر هفته یا دو هفته یک بار این جلسات تجدید می‌شد. پس از نگارش گفت‌وگوها، احساس کردم بعضی از فرازها باید دقیق‌تر و بیشتر پرداخته شوند. بنابراین دوباره و چند باره به سراغ راوی خاطرات رفتم و در این نشست‌ها نیز فتاح محمدی ضمن یادآوری بعضی موارد، قسمت‌هایی از کتاب را اصلاح می‌کرد.
رفیعی افزود: یادآوری جزئیات خاطرات و ذکر اسامی به دلیل اینکه مدت زیادی از زمان وقوع آنها می‌گذشت اندکی سخت بود، با این وجود تلاش کرده‌ام تا سندیت و اصالت خاطرات وی به هیچ روی خدشه‌دار نشود؛ از این رو به رغم نزدیکی نثر اثر به روایت داستانی همه وقایع به دور از هر گونه رنگ‌آمیزی خیال‌انگیز و تصنعات ادبی همان‌هاست که فتاح در خاطرات شفاهی خود بازگو کرده.
بخشی از روایت فتاح به این شرح است: «خیلی وقت بود که دلتنگ و بی‌تاب بودم. دلم تاب می‌خواست و یک هل محکم، تا بریزد هری هر آنچه را در خودش تلنبار کرده بود؛ همان حرف‌های زخم‌خورده و نمناک را. باید می‌گفتم... چیزی از درون مرا مجبور کرد که سکوتم و بغض‌های سربسته و گره‌ خورده‌ام را بشکنم تا آرام گیرم و قرار بی‌قراری‌ام شود گفتن از آن سال‌ها؛ سال‌های پرواز در قفس، سال‌هایی که از قافله شقایق‌ها جا ماندم و به حکم تقدیر در چنگ جنگ گرفتار شدم. سال‌هایی که لحظه‌لحظه اندیشه پرواز را در ذهن مرور می‌کردم و چه روزگار غریبی بود زیستن در غربت. چه بسیار آینه‌ها که به سنگ سنگدلی شکستند و انبوهی از اندوه در قاب خاطره‌ها به یادگار ماند. چه بار سنگینی است از آن روزها گفتن... ولی باید گفت و نوشت تا مچ قلم‌هایی که بخواهند هشت سال عشق‌بازی ما را درست ننویسند، بگیرد. تکلیف امروزمان حساس‌تر و سنگین‌تر از دوران انقلاب و حتی سال‌های دفاع مقدس است. ما همه مسئولیم.»
کتاب فتاح به قلم میترا رفیعی، کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی به زودی در 353 صفحه توسط انتشارات سوره مهر منتشر می‌شود.

captcha