به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی روز گذشته، یکشنبه 7 تیرماه، در مرکز فرهنگی شهر کتاب در نشستی با عنوان «نهجالبلاغه و خطر فکر کردن» به سخنرانی پرداخت.
سروشمحلاتی در آغاز با طرح این پرسش که آیا فکر کردن یک خطر است؟ گفت: عنوان نشست چنین پرسشی را القا میکند. معمولاً فکر کردن را برای رهایی از خطر میخواهیم. وقتی با خطری رویارو میشویم، برای رفع آن فکر میکنیم. وقتی راه را نمیدانیم فکر میکنیم تا آن را تشخیص دهیم و بیابیم، ولی آیا فکر کردن خود مخاطرهآمیز است؟ به نظر میرسد طرح استدلال در اینباره نیاز نیست؛ چراکه همواره فکر کردن ما را به مقصد نمیرساند؛ هیچ تضمینی وجود ندارد که آنکه فکر میکند حقیقت را دریابد. فکر کردن یک راه است که ممکن است به سرانجام برسد یا نرسد.
فکر مخاطرهآمیز است
وی در تأیید این معنا مثالهایی ارائه کرد و افزود: در گستره تاریخ متفکران متعدد نظرات مختلف داشتهاند، ایشان نظرات یکدیگر را نقد کردهاند و لغزشهای هم را یادآور شدهاند، پس فکر کردن بدون مخاطره نیست. آنکه دعوت به فکر کردن میکند باید راهکارهایی را نیز برای حذف مخاطرات آن ارائه دهد؛ چراکه فکر همراه با این خطرات است.
سروشمحلاتی ادامه داد: آیا فکر کنیم و خطرات آن بپذیریم؟ یا فکر نکنیم و از خطرات ایمن باشیم؟ یا راهکاری وجود دارد برای اینکه مخاطرات فکر کردن به حداقل کاهش یابد؟ هرقدر لغزشهای اندیشیدن و فکر کردن را شناسایی کنیم و فکر را به انضباط و قاعده بیامیزیم، احتمال خطا و لغزش منتفی نیست.
وی تاکید کرد: بر اساس آرای امیرالمؤمنین(ع) به نظریه و دیدگاهی اشاره میکنم که علمای ما از قرنها پیش بر آن تاکید داشتهاند و شاید امروز هم کمابیش مطرح باشد، ایشان معتقدند فکر اگر مطابق با قاعده و بر مبنای انگیزههای درستی باشد از خطا مصون است، چراکه خداوند در قرآن میفرماید: هرکس در راه ما تلاش کند، من راهها را به او نشان میدهم. بر اساس تاکیدهای نحوی اطمینانی که خداوند میدهد بسیار محکم و قرص و قوی است، بنابراین نتیجهیافتن او که در مسیر خدا گام میزند، تضمین شده است و امکان گمراهی برای او وجود ندارد.
سروش محلاتی، تصریح کرد: در پی این استدلال بسیاری از علما، متکلمان و فقها معتقدند هیچ کس در باب اصول دین معذور نیست، به این معنا که همه کسانی که مبانی دینی و اعتقادی و اسلامی را نپذیرفتهاند و یا آنها را درنیافتهاند مقصر هستند و قهرا مواخذه خواهند شد. در این تلقی تاریخی بین اصولیها نمیتوان کفار را به دو دسته مقصر و قاصر تقسیم کرد و همه آنها مقصرند، اگر به درستی تلاش علمی خود را صورت میدادند حتماً به حقیقت اسلام میرسیدند.
وی، تفاوتهای این نوع نگاه را با انواع دیگر دیدگاههای موجود قیاس کرد و ادامه داد: میتوان معتقد بود افراد غیرمسلمان نیز به یقینی دست یافتهاند؛ آنها احتمال بروز خطا در فکر و آیین خود نمیدهند و بر اساس آن یقین عمل میکنند و بنابراین قاصرند و نه مقصر و مواخذه نمیشوند.
سروش محلاتی، از ارائه پیشینه تاریخی این بحث صرف نظر کرد و به تبیین گفتههای حضرت علی(ع) درباره ارزش فکر کردن پرداخت. وی گفت: ایشان به شکلی مطلق بر ارزش تفکر تاکید کردهاند؛ مثلاً در غررالحکم گفتهاند: اگر در همه کارهایت ابتدا فکر کنی، عواقب کار تو در همه امور پسندیده و مطلوب خواهد بود.
توصیه امام علی(ع) به تفکر برای کم شدن خطاست
سروش محلاتی، ضمن اشاره به خطبه ۱۴۱ نهجالبلاغه افزود: «گاهی اوقات تیرانداز تیر را میاندازد، ولی تیر او به خطا میرود» این گزاره نزد اعراب به ضربالمثل تبدیل شده است. باید این را پذیرفت که انسان در گفتار و رفتار معصوم نیست؛ ممکن است در داوریها و قضاوتها و تفکر دچار خطا و اشتباه شود. وقتی این واقعیت را بپذیریم باید نتایج آن را دریابیم. آیا امیرالمونین(ع) برای کاهش خطاها راهکاری پیشنهاد میدهد؟ بله؛ در اینجا بخشی هست که مربوط میشود به مباحث روانشناختی؛ تعلق خاطر انسان به برخی موضوعات، در روند فکر کردن درباره آنها تاثیرگذار است؛ علی(ع) در اینباره میفرماید: چشم عاشق کور میشود. از اینروی کسی که میخواهد مطالعاتی را در پی گیرد ابتدا باید تعلقات خاطر را کنار بگذارد تا بتواند آزادانه فکر کند و محسنات و عیوب را ببیند. این تعلقات تاثیرگذارند و به انسان جهت میدهند.
وی ادامه داد: به زعم علی(ع) گشایش فضا برای اندیشیدن و ارائه آرا و نظرات مختلف، راهی است که به کاهش خطا در تفکر میانجامد؛ باید تضارب آرا اتفاق افتد و امکان نقد مهیا شود و فرصت ارائه آرای متضاد نیز فراهم آید؛ در این فضا خطاها معلوم میشوند و فکر صاف میشود و ایرادات و لغزشهای اندیشه کاهش مییابند.
خوارج حقطلب بودند
سروش محلاتی به رویکردهای اهل منطق در اینباره اشاره کرد و گفت: اینکه ذهن و فکر ما مطابق واقع است یا خیر در اراده ما نیست. اگر بپذیریم وظیفه عقلی، ایمانی و اسلامی ما تلاش برای دستیابی به حقیقت است، باید آنکه این رویکرد را به کار گرفته است، مثبت بنگریم؛ فارغ از نتیجهای که دست داده است؛ چراکه نتیجه در اراده و اختیار او نیست. البته این رویکرد در بحث علمی صادق است؛ اگر کسی در حوزه اجتماعی اقدامی را صورت دهد که باعث اختلال در نظام اجتماعی شود، بر اساس مقتضیات این نظام از او جلوگیری میشود. صرف نظر از مسائلی که جنبه عملی دارند باید در قلمرو فکر امکان خطا و اشتباه را پذیرفت.
وی در تأیید این معنا به کلامی از حضرت علی (ع) درباره خوارج استناد کرد و گفت: میدانیم امیرالمونین(ع) به دست خوارج به شهادت رسید و نیز میدانیم که آنها عداوت و دشمنی شدید با ایشان داشتند، همچنین میدانیم آنها بسیار اهل عمل بودند. حضرت علی(ع) هم کمابیش میدانست آنها قاتلش خواهند بود. حضرت امیرالمونین(ع) با توجه به این موارد در خطبه 60 میفرماید: پس از من خوارج را نکشید؛ چراکه کسی که طلب حق میکند و به خطا دچار میشود (خوارج) مانند کسی نیست که به دنبال باطل است (معاویه).
باید اثبات کنیم اسلام تقدم دارد
سروش محلاتی به استدلالهای دیگر درباره این مساله اشاره کرد و گفت: مسلمانان نباید تحقیق کنند چراکه دین ایشان درست است و حقیقت نزد آنها است؛ تنها باید کفار تحقیق کنند. میرزای قمی در پاسخ به این استدلال نیز میگوید: هرکسی نسبت به دین و آیین خود چنین اعتقادی دارد؛ به اعتقاد پیروان دینهای دیگر مسلمانان باید تحقیق کنند تا حقانیت دین آنها را دریابند. اگر ما مدعی شویم که اسلام تقدم دارد، باید آن را ثابت کنیم و این امر محتاج تحقیق و تفکر است. علمای ما در آثار خود به راحتی ایندست مسائل را بررسی کردهاند؛ اما در رویکردهای عملی مشکل وجود دارد. بهعنوان مثال امروز در قلمرو نشر از ایندست آسیبها بسیار وجود دارد؛ آیا کتابهایی حاوی مباحث استدلالی اما با نتایج خاص را میتوان عرضه کرد یا خیر؟
اگر فضای گفتگو فراهم نشود اولین قربانی، فکر و دین است
وی افزود: اگر امیرالمونین(ع) ما را به تفکر و بررسی آرای مختلف دعوت کرده است، باید این آثار عرضه شوند تا امکان بررسی آنها وجود داشته باشد و فضا برای بحث و گفتوگو فراهم شود. حتی اگر گفته علی(ع) را نادید انگاریم، آیه «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (به سخن گوش فرامیدهند و بهترین آن را پیروی میکنند اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان) در اینباره صراحت دارد. اگر فضای گفتگو فراهم نشود اولین قربانی، فکر و دین توأم با معرفت است و به نشر روزافزون خرافات میانجامد و نوعی دیگر از دین جایگزین دین حقیقی میشود. آیتالله مطهری نیز در سالهای ابتدایی انقلاب در کتاب جمهوری اسلامی بر این مهم تاکید کرده است: اگر به مردم در مسائلی که باید در آنها فکر کنند، از ترس اینکه مبادا اشتباه کنند، به هر طریقی آزادی فکری ندهیم یا روحشان را بترسانیم که در فلان موضوع دینی مبادا فکر کنی و اگر فکر کنی و وسوسهای کوچک به ذهن تو بیاید با سر در آتش جهنم فرو میروی؛ اگر اینطور شود هرگز این مردم فکرشان رشد نمیکند و پیش نمیرود.