کد خبر: 4322925
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۶
حجت‌الاسلام سیدمحمدباقر گلپایگانی در گفت‌وگو با ایکنا تبیین کرد

فعالیت‌های قرآنی ماندگار یک مرجع بزرگ شیعه + فیلم

آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی(ره) مرجعی برجسته در حوزه‌های علمیه شیعه، نه‌ تنها معارف اهل‌ بیت(ع) را تبیین می‌کرد، بلکه با تأسیس دارالقرآن‌ها، چاپ قرآن «حوزه علمیه» و حمایت از حافظان قرآن، پیوند نسل‌ها با کتاب خدا را محکم ساخت. فرزند ایشان در گفت‌وگو با ایکنا، خاطراتی از انس عمیق پدر با قرآن و امام زمان(عج) را روایت کرده که تصویری روشن از سیره قرآنی و معنوی این مرجع عالی‌قدر ارائه می‌دهد.

مصاحبه گلپایگانی/ 20 دقیقهای/
قرآن کریم همواره در متن حیات علمی و معنوی حوزه‌های علمیه شیعه جایگاهی بنیادین داشته و مراجع بزرگ شیعه در کنار تبیین معارف اهل‌بیت(ع)، توجه ویژه‌ای به آموزش، ترویج و انس با قرآن داشته‌اند. آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی(ره) از جمله مراجع برجسته‌ای بود که با نگاهی عمیق و آینده‌نگر، فعالیت‌های قرآنی را به‌صورت سازمان‌یافته در حوزه و جامعه دنبال کرد و نقش مؤثری در رفع شبهات و تقویت پیوند نسل‌ها با قرآن ایفا نمود.
 
سرویس اندیشه ایکنا   همزمان با سالروز ارتحال این مرجع عالی‌قدر پای سخنان با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر گلپایگانی فرزند ایشان نشسته است. آنچه پیش‌روی مخاطب گرامی است، به بررسی ابعاد مختلف فعالیت‌های قرآنی، سیره معنوی و خاطراتی از ارتباط ویژه ایشان با قرآن و امام زمان(عج) پرداخته است؛ روایتی که علاوه بر بازخوانی بخشی از تاریخ معاصر حوزه‌های علمیه، تصویری روشن از جایگاه قرآن در اندیشه و عمل آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره) ارائه می‌دهد.

مشروح گفت‌وگو را در ادامه با هم می‌خوانیم و می‌بینیم:

ایکنا ـ در ابتدای سخن بفرمایید، فعالیت‌های قرآنی حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره) چگونه بود و چه نقشی در ترویج قرآن در حوزه‌های علمیه و جامعه داشت؟

در ابتدا میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا(س) را به شما عزیزان تبریک عرض می‌کنم و از زحمات خبرگزاری ایکنا قدردانی می‌نمایم. این اقدام ارزشمند شما سبب می‌شود تراث دینی و مرجعیت به نسل جوان امروز منتقل شود. بنده در این فرصت کوتاه، خاطراتی از حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره) را به سمع و نظر خوانندگان می‌رسانم.

پیش از انقلاب، در میان عامه مطالبی مطرح بود و اشکالاتی به شیعه وارد می‌کردند. نخست اینکه می‌گفتند شما مهدیه، حسینیه، زینبیه، حسنیه و امثال آن را دارید، اما دارالقرآن و فعالیت قرآنی ندارید؛ به تعبیری فعالیت شما پیرامون عترت است و قرآن که ثقل اکبر است کنار گذاشته شده است.

اشکال دوم آنان این بود که چون برخی از شیعیان بغض صحابه دارند، حافظ قرآن ندارید، در حالی که ما حافظان قرآن فراوانی داریم. اشکال دیگرشان این بود که می‌گفتند دانشجویان شما نمی‌توانند قرآن بخوانند، چه برسد به کودکان و نوجوانان. همچنین ادعا می‌کردند قرآن شیعه با قرآن سایر مسلمانان متفاوت است و ۴۰ جزء دارد.

حضرت آیت‌الله العظمی- والد ما- دستور تأسیس یک دارالقرآن را صادر فرمودند که نخستین دارالقرآن به شمار می‌آمد. اولین اقدام نیز آموزش قرآن در مدت ۳۰ ساعت بود؛ به‌گونه‌ای که فردی که قرآن بلد نبود، می‌توانست در این مدت قرآن را از رو بخواند. در زمان طاغوت، از آنجا که مدارس را در اختیار مرجعیت قرار نمی‌دادند، ایشان استادانی را تعیین و تربیت کردند و به حسینیه‌ها و مساجد فرستادند تا در ایام تابستان، که مدارس تعطیل بود، به آموزش قرآن و احکام برای کودکان بپردازند.

در سال ۱۳۵۱، حدود ۱۹ هزار نفر محصل در سراسر کشور آموزش قرآن دیدند. نکته دیگر اینکه آقا دستور دادند قرآنی چاپ شود و عنوان آن «حوزه علمیه» باشد تا مشخص شود در قم منتشر شده است. این قرآن با همین عنوان چاپ شد. به‌گونه‌ای که بنده زمانی که از دمشق عازم مصر بودم، این قرآن همراه من بود. فردی از اسکندریه که کنارم نشسته بود پرسید: شما جعفری هستید؟ عرض کردم بله. قرآن را از من گرفت و فهرست، ابتدا و انتهای آن را بررسی کرد. وقتی علت دقتش را پرسیدم، گفت: به ما گفته‌اند قرآن جعفری‌ها ۴۰ جزء دارد، اما اکنون می‌بینم قرآن شما هیچ تفاوتی با قرآن ما ندارد. او از این موضوع تعجب کرده بود. این‌گونه به ما تهمت می‌زدند.

این قرآن توسط هیئت‌هایی که از قم به مکه اعزام می‌شدند و در بعثه حضور داشتند، به آنجا برده می‌شد و به سران و علمای کشورهای اسلامی هدیه داده می‌شد. این قرآن‌ها نخستین قرآن‌های زیپی بودند و جلدی زیبا و شکیل داشتند.

پس از وفات آیت‌الله بروجردی(ره) و زمانی که آقا به مرجعیت رسیدند، اعلام کردند هر کسی حافظ قرآن شود به او شهریه پرداخت می‌کنند و شهریه طلاب حافظ قرآن را دو برابر نمودند؛ به‌گونه‌ای که همه حافظان قرآن در ایران از سوی ایشان شهریه دریافت می‌کردند.

ایشان تأسیس دارالقرآن در شهرهای دیگر را نیز پیگیری کردند و از برکت این دارالقرآن‌ها، کنفرانس‌هایی تشکیل شد که در آن‌ها همه قرآن‌شناسان ایران دعوت می‌شدند. مدیریت این جلسات گاه بر عهده آیت‌الله مکارم و گاه آیت‌الله سبحانی بود که تصاویر آن نیز موجود است. بدین ترتیب، چندین تهمتی که عامه به شیعه وارد می‌کردند، با این حرکت آقا زیر سؤال رفت. آموزش قرآن، چاپ قرآن و ایجاد دارالقرآن، همگی در پاسخ به این اشکالات انجام شد.

دارالقرآن همچنین کتاب‌های مفیدی در زمینه قرآن چاپ کرد و مقالاتی تولید شد که در مجلات منتشر و با عنوان «رساله القرآن» به کشورهای عربی ارسال گردید. به‌طور خلاصه، جنب‌وجوشی جدی در حوزه برای شناخت هرچه بیشتر قرآن شکل گرفت.

ایکنا ـ حضرت پدر از شخصیت‌های عارفی بودند که ارادت ویژه‌ای به حضرت امام زمان(عج) داشتند؛ لطفاً درباره جلوه‌های این عشق و پیوند معنوی ایشان با امام زمان(عج) توضیح دهید.

آقا از ابتدا ارتباطی تنگاتنگ با حضرت حجت(عج) داشتند؛ به‌گونه‌ای که هرگاه مشکلی برای ایشان پیش می‌آمد، توسل می‌کردند و پاسخ نیز دریافت می‌نمودند. در دوران طلبگی، آقا نورالله نجفی از اصفهان به قم آمده بود تا علما را گرد هم آورد و به رضاشاه ایراداتی وارد کند؛ در حقیقت نوعی اعتصاب شکل گرفته بود. حاج شیخ این گروه را تحویل نمی‌گرفت، زیرا می‌دانست این حرکت به حوزه آسیب می‌زند. با آنان برخورد خوبی داشت، اما وارد جمعشان نمی‌شد.

آقا می‌فرمودند: من نمی‌دانستم باید به سراغ حاج شیخ بروم یا نه، از طرفی رضاشاه نیز فردی پست و خبیث بود که بی‌حجابی، تحریم منابر و عزاداری ائمه(ع) و متحدالشکل کردن لباس‌ها را در دستور کار قرار داده بود. رضاخان دستور داده بود که همه عمامه‌ها را بردارند و لباس یکسان بپوشند. ایشان می‌فرمودند: شبی با همین افکار در مدرسه فیضیه خوابیده بودم که در عالم رؤیا دیدم قرار است حضرت حجت(عج) به منزل شخصی تشریف بیاورند، اما تشریف‌فرمایی ایشان با تأخیر مواجه شد. در همین اثنا نوشته‌ای سبزرنگ در آسمان ظاهر شد که بر آن نوشته بود: «وَإِذَا ظَهَرَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِالشَّيْخِ عَبْدِالْكَرِيم» یعنی هرگاه فتنه بر شما وارد شد، به شیخ عبدالکریم مراجعه کنید. در این هنگام فهمیدم باید به دنبال حاج شیخ برویم.

مورد دیگری نیز نقل فرمودند که حدود شش ماه وجوهات به قم نرسیده بود و مرحوم حاج شیخ برای پرداخت شهریه تا جایی که توان داشت قرض کرده بود، اما دیگر امکان قرض گرفتن نداشت. ایشان فرموده بودند: قرض کار مرد است و من به اندازه مردی خودم قرض کرده‌ام و دیگر کسی به من قرض نمی‌دهد. در این شرایط، عده‌ای که بنیه مالی ضعیف‌تری داشتند حوزه را ترک کردند و حوزه در آستانه افول قرار گرفت. همه علما متوسل به حضرت شدند و به مسجد جمکران و حرم مشرف می‌شدند و نماز جعفر طیار، نماز امام زمان(عج) و دیگر اعمال را به جا می‌آوردند تا فرجی حاصل شود.

مرحوم والد ما نقل می‌فرمودند که در مدرسه فیضیه بودم که منادی ندا داد: به آقا سید محمدرضا بگویید به حاج میرزا مهدی ـ پدر مادر ما ـ اطلاع دهد که به سبب گریه‌های حضرت مهدی(عج)، حضرت رسول اکرم(ص) امر فرموده‌اند که وجوهات به سمت قم روانه شود.

آقا فرمودند مأموریت خود را به آقا میرزا مهدی ابلاغ کردم و روز بعد که خدمت حاج شیخ رسیدم، ایشان فرمودند: این خواب شما از رؤیاهای صادقه بوده است، زیرا شخصی از مشهد آمده و قرار است به‌صورت ماهانه تمام شهریه را پرداخت کند. از آن پس، پرداخت شهریه به روال عادی بازگشت و حوزه دیگر با کمبود شهریه مواجه نشد.

ایکنا ـ خاطرات و جلوه‌های عشق و انس حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره) با قرآن را از طریق ختم‌های ایشان چگونه می‌توان توصیف کرد؟

مرحوم آقا در قرائت قرآن دارای «طی‌اللسان» بودند؛ به‌گونه‌ای که هر ربع ساعت یک جزء قرآن تلاوت می‌کردند و از روانی بسیار بالایی برخوردار بودند. ایشان در طول یک ماه مبارک رمضان، بارها برای اموات، افراد بدوارث و بی‌وارث و همچنین برای ائمه(ع)، ختم قرآن انجام می‌دادند. نقل می‌فرمودند که در یکی از ماه‌های رمضان متوجه شدم از یکی از ختم‌ها تنها دو جزء قرائت شده و ۲۸ جزء باقی مانده است. پس از نماز صبح شروع به تلاوت کردم و حدود هفت ساعت و نیم، به‌صورت پیوسته، تمام اجزای باقی‌مانده را قرائت نمودم.

ایشان هم بعد از نماز صبح و هم پس از نماز مغرب و عشاء به تلاوت قرآن می‌پرداختند و ارتباطشان با قرآن بسیار عمیق بود. می‌فرمودند: وقتی قرآن می‌خوانم، گاهی یکی از آیات در ذهنم می‌ماند و تا شب درباره آن فکر می‌کنم. ایشان بر روی یک آیه تأمل می‌کردند و روزی فرمودند: از یک آیه، هجده موضوع استخراج کرده‌ام که بخش زیادی از آن‌ها فقهی و مرتبط با آیات‌الاحکام بوده است.

دستور و سیره ایشان چنین بود که هر قرآنی که به ایشان هدیه می‌شد، حتماً آن را ختم می‌کردند. پس از پایان ختم، در پشت قرآن نوشته می‌شد که در فلان تاریخ، یک ختم قرآن توسط حضرت آقا تلاوت شده است. سپس آن قرآن را به دارالقرآن اهدا می‌کردند؛ زیرا معتقد بودند قرآن در روز قیامت شهادت می‌دهد و اگر کسی قرآن را مهجور قرار دهد، در آن روز شکایت خواهد کرد. ایشان می‌فرمودند: ما ختم قرآن انجام می‌دهیم تا شفاعت قرآن شامل حالمان شود.

انتهای پیام
خبرنگار:
محسن مسجدجامعی
دبیر:
سلما آرام
captcha