کد خبر: 3322703
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۰

روش تربیتی قرآن برمبنای توجه به صفات الهی است/ اسلام گرگ با ادب نمی‌سازد

کانون خبرنگاران نبأ: تربیت بر اساس ایمان به خدا و توجه به صفات خدا که همان روش تربیتی توحیدی است که قرآن کریم در آیات متعددی بر روی این مسئله تأکید کرده است. بر همین اساس قرآن به کرات اسم‌ها و صفات خدا را به رخ ما می‌کشد و هشدار می‌دهد و خدا را در قلب‌های ما بزرگ می‌کند.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در زمینه مبنای دستورات تربیت اسلامی و مبانی تربیت باید به پایه‌ها و پشتوانه‌های تربیتی توجه داشت. دستورات تربیتی که به مخاطبان ارائه می‌شود نمی‌تواند بدون پشتوانه باشد، مربی در ارتباط با متربی و انتقال پیام و برای هر دستور تربیتی پایه و اساسی را باید در نظر داشته باشد. اما باید توجه کرد مبنای تربیت در اسلام چیست؟ اسلام با چه پشتوانه‌ای به مخاطب پیام می‌رساند. با این اوصاف می‌توان سه مبنای تربیتی را در نظر داشت. این سه الگو برگرفته از  درس‌های قرآنی مفسر بزرگ قرآن آیت‌الله علامه طباطبائی است که در ذیل آیه 155 سوره بقره مطرح کردند.

تربیت بر اساس منافع دنیوی نباشد

گاهی اوقات تربیت را بر اساس دنیا انجام می‌دهیم، به‌عنوان مثال ما تأکید می‌کنیم که اگر خوش‌اخلاق باشید مردم با شما ارتباط خوب خواهند داشت و در نتیجه محبوب بوده و آرامش به خواهی آورد.

در این الگو تمامی امر و نهی‌ها با دلایل دنیوی و این جهانی صورت می‌گیرد. کاری به خدا و آخرت نداریم، متمرکز بر منافع دنیا هستیم. علامه می‌فرماید در جهان امروز تربیت دنیایی بر همین منوال است ما در قرآن چنین چیزی نداریم، قرآن وقتی دعوت به کار خوب می‌کند، نه خاطر منافع مادی و دنیوی نیست.

تربیت براساس منافع اخروی نباشد

اما روش دوم تربیت بر اساس منافع آخرت است. یعنی اگر از متربی درخواستی می‌کنیم یا وی را از عملی باز می‌داریم بر اساس پاداش و جزای آخرت است که قرآن کریم این روش را به فراوانی به کار برده است. حضور بهشت و جهنم را به عنوان پشتوانه تربیتی برای بقیه دستورات دینی در جای جای قرآن شاهد هستیم. به همین دیدگاه قرآن جزئیات بهشت و جهنم را تشریح می‌کند تا برای همگان محسوس باشد نه اینکه به صورت کلی باور داشته باشیم.

انبیای الهی مفصل از این روش استفاده کرده‌اند، مردم را به بهشت ترغیب و از جهنم می‌ترساندند و بر این اساس تربیت می‌کردند ، هشدارهایی از جهنم و تشویق‌های از بهشت در روایات اهل بیت(ع) نیز در این‌باره در قرآن کریم به وفور مشاهده می‌کنیم.

هر دو روش چه روش تربیت بر اساس منافع دنیا و چه روش تربیت بر اساس آخرت دارای اشکالاتی هستند. منافع دنیا اشکالات زیادی دارد اما روش تربیت بر اساس آخرت هم دارای اشکال است که آنهم براساس روش اصلی قرآن نیست.

روش دنیایی خیلی از مسائل تربیتی و دستورات اخلاقی را توجیه نمی‌کند، به عنوان مثال شهید شدن در جبهه کدام منفعت دنیوی را ترویج می‌‌دهد؟ وقتی دنیا را اصل قرار دهیم، یک‌سری رذایل را در ما ایجاد می‌کند، درست است که ما الگوهای اخلاقی را مورد توجه می‌دهیم اما دنیاپرستی خود عامل یک سری از فسادها است.

این روش تربیتی به معنای کامل نیست اما بد نیست و برای آغاز تربیت و یا برای منفعت اضافی برخی از دستورات اخلاقی، می‌توان این روش را در نظر داشت اما به عنوان مکمل باید  به آن نگریست.

اما اشکالی که در مبنای تربیت بر اساس منافع دنیا و آخرت مشترک است این است که هیچ‌کدام انسان را از رذالت در نهان قلبش جدا نمی کند، میل بدی را در وجود انسان  نمی‌کشد. به عنوان مثال وقتی دروغ نمی‌گو ئیم ولی علاقه داریم به دروغ‌گوئی اما به دلیل منافع مادی و آخرت این عمل را انجام نمی‌دهیم در واقع میل به رفتار غلط در انسان وجود دارد اما کسر و انکسار منافع باعث می‌شود که جلوی خطای عملی انسان گرفته شود.

قدرت اینکه رذیله اخلاقی را از عمق وجود انسان پاک کند و فرد را از فساد دور کند را دارد ولی از اساس تربیت نمی‌کند، ما این را هم قبول کردیم، مخصوصا به عنوان شروع تربیت می‌تواند مثبت باشد اما کامل نیست. باید بدانیم که میل بدی از میان برنداشته و فضیلت‌ها را در عمق وجود بشر وارد نکرده اما یک عامل بازدارنده است.

روش تربیتی قرآن تربیت براساس توجه به صفات خداوندی است

در روش سوم تربیت بر اساس ایمان به خدا و توجه به صفات خدا که همان روش توحیدی است و قرآن فروان بر روی آن سرمایه‌گذاری کرده است. بر همین اساس است که قرآن کریم در آیات متعدد اسم‌ها و صفات خدا را به رخ ما می‌کشد و هشدار می‌دهد و خدا را در قلب‌های ما بزرگ می‌کند.

با این دیدگاه اگر فهمیدی تمام منافع به دست خداوند است و خدا می‌تواند هر منفعتی را به سمت تو جلب کند و ضرر را از تو دفع کند، دیگر نیاز به راه خلاف را در خود نمی‌بینید. چرا دروغ بگوئیم در حالی که خداوند می‌تواند تمامی منافع را به سمت ما هدایت کند، اگر درک کنیم که این خداوند است که عزت و ذلت را می‌بخشد دیگر میلی برای دروغ نخواهیم داشت. اگر این الگو در اعماق وجودمان نقش ببند، دیگر خودمان را به آب و آتش نمی‌زنیم و از هر راهی کسب روزی نمی‌کنیم.

هر چه به ذات خدا و صفات خدا توجه کنیم باعث می‌شود که یک سری رذالت‌ها از ریشه کنده شود و یک سری فضیلت‌ها به عمق وجودمان نفوذ کند. کل سیستم عبادی که در اسلام بنا شده با همین دیدگاه توجیه‌پذیر است. تا خداوند پایش را در قلبمان نگذارد، فضیلت به معنای واقعی در وجودمان ایجاد نمی‌شود.

نان و نمک سفره‌ات را از خدا بخواه

چرا اولیای خداوند و بزرگان دین سفارش می‌کنند که نان و نمک سفره‌مان را  هم از خدا بخواهیم؟ خود دعا مهم نیست بلکه آن ارتباط مهم است، وقتی دعا می‌کنیم، درواقع ارتباط ایجاد شده و به خدا متصل می‌شویم. به قول روایات که خداوند می‌فرماید: «یا موسی بند کشف و نمک آشت را از من بخواه» دعا کردن به جهت اتصال بین معبود و بنده بسیار مهم است که منافعی بسیاری را برای انسان ایجاد و انسان را اهل فضیلت می‌کند.

وقتی به وعد‌ های خدا اعتقاد داریم و خدا را صادق و رزاق می‌دانیم، دیگر نیاز به رذالت نیست. اگر توحید و ایمان به خدا را پذیرفتیم فضیلت‌ها به عمق وجودمان نفوذ می‌کند. دعای کوتاه، بلند، سخت، راحت و هر نوع دعایی برای ایجاد اتصال و ایجاد فضیل در وجود فرد مفید است. اسلام دنبال گرگ با ادب نیست بلکه دنبال انسان تربیت شده است، اسلام تأکید دارد که فضیلت در انسان شکوفا شود.

با این اوصاف روش سوم، روش اصلی است. خانواده‌ها باید آگاه باشند و بدانند که تربیت حقیقی چیزی جز تربیت دینی نیست. البته تربیت نه به معنای ظاهرسازی صرف بلکه یه‌گونه‌ای انسان ‌سازی کنیم که جوهر دین و باور خدا و صفات او بر قلب انسان نشسته باشد. ما نمی‌خواهیم فرزندانمان به زور فرمانبر و مطیع باشند بلکه با دستورات الهی و ایمان حقیقی به خداوند رعایت حال جامعه و والدین را بکنند.

captcha