در چند سال اخیر کارهای متعددی از فیلمسازان مطرح دنیا روی پرده رفتهاند که در آنها به زندگی شخصیتهای مذهبی و پیامبران پرداخته شده است. آخرین نمونه آن نیز مربوط به فیلم ریدلی اسکات میشود. «خدایان و پادشاهان» عنوان این فیلم سینمایی بود. در فیلم اسکات نیز همان فیلم «نوح» آرنوفسکی سعی شده مقام نبوت انبیاء به چالش کشیده شود و تا حد یک انسان عادی نزول پیدا کنند.
این اتفاق نیز چند دهه است که به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته است، زیرا کسانی که خواهان چنین رفتارهایی در سینما هستند یک هدف مشترک را دنبال میکنند و آن نیز اسلامستیزی است که آنها در پی آن هستند. در این میان از قربانی کردن حضرت مسیح(ع) که در اصطلاح پیرو آن هستند هم دریغ ندارند. این رفتار نشان میدهد که ادعاهای دینی در کارهای مورد نظر پوچ و بیاساس است.
نادیده گرفتن نقش پیامبران در ادیان الهی در سینمای غرب
در این میان فیلمهایی دیگری نیز وجود دارند که سعی میکنند نقش انبیاء در ادیان آسمانی را نادیده بگیرند. برای مثال از فیلم «نامههایی به خدا» یا «خدا نزدیک» است نام میبرم. در این قبیل آثار سعی شده که نقش پیامبران در ادیان آسمانی نادیده گرفته شوند و به نوعی این گفته اشاعه داده شود که برای ارتباط با خدا نیازی به پیامبران نیست، چون هر فرد به تنهایی قادر است که این ارتباط را برقرار کند.
این نوع نگرش امروزه در غرب بسیار جدی تبلیغ میشود. برای همین هم میبینیم که درکشورهای لائیک معمولاً مناسک دینی به پایینترین سطح خود رسیدهاند. موضوع دیگری که در این بحث وجود دارد که در ابتدای توضیحات به آن اشارهای کوتاه داشتم، بحث اسلامستیزی فیلمهای دینی غرب است. در این کار به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مسلمانان افرادی جنگطلب معرفی میشوند که به خانواده خود ستم میکنند. برای درک بهتر موضوع به فیلم «خدا نمرده است» اشاره میکنیم.
در این فیلم دختر خانواده به دلیل سختگیریهای پدر در خانه و محیط اطراف خود محصور مانده و به هیچ وجه اجازه رشد ندارد، اما نکته جالب آنکه راهی که برای رهایی از این مسئله به وی پیشنهاد میشود، مسیحیت است. این قبیل رفتارها نه تنها در یک فیلم بلکه در فیلمهای بسیاری مورد توجه قرار میگیرد، اما متاسفانه سیاستگذاران فرهنگی ما چشم خود را به روی این هجمهها بستهاند و ما شاهد پخش این فیلمها در میان جوانان هستیم.
نشان دادن رحمانیت اسلام در فیلمها؛ رسالت سینمای ایران
جنگ نرمی که غرب در پیش گرفته در شرایطی است که اگر ما بخواهیم به صورت درستی از موضوعاتی دینی بهره ببریم میتوانیم زیباییهای اسلام را به بهترین نحو ترسیم کنیم و به دنیا نشان دهیم دین رحمت تا چه حد میتواند چراغ راه انسانها باشد. آئینی که در کنار سعادت اخروی، سعادت دنیوی را هم در پی دارد، البته این راه را فیلمسازی چون مجید مجیدی با فیلمهایی پیمودهاند، اما باید با شدت و تعداد بیشتری از فیلمسازان این مسیر را ادامه داد.
در پایان به فیلمسازانی که میخواهند در حوزه موضوعات اسلامی فعالیت کنند دو توصیه مهم میشود، زیرا سینمای امروز جهان چنین خواستهای را ایجاد کرده است؛ ابتدا اینکه کارها از جذابیتهای سینمایی بهره برده باشند. در ضمن شکل بیان مفاهیم مورد نظر فضای مهرانگیز داشته باشد تا هر انسانی بتواند آن را درک و لمس کند. فیلمهایی چون «بچههای آسمان» و «رنگ خدا» مثال روشن در این زمینه هستند.