«وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم إنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْءًا کَبِیرًا؛ و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید ماییم که به آنها و شما روزى مىبخشیم آرى کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است». (آیه 31 سوره اسراء).
فکر میکنید مصداق این آیه چه کسی و یا کسانی هستند؟ آیا آمارهای سقط جنین را شنیدهاید؟ بیشترین استدلال برای سقط جنین شرایط مالی است. نکته تأمل برانگیز اینکه اگر از همین افرادی که خود به بهانه شرایط بد مالی دست به کشتن فرزندانشان میزنند در خصوص زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت سؤال شود با نفرت از این مسئله یاد خواهند کرد! اما آیا بین این دو تفاوتی هست؟
اما مصداقهای این آیه به همین یک موضوع ختم نمیشود. سالانه هزار کودک زیر سه سال در کشور رها و به اصلاح سر راه گذاشته میشوند، دلایل این اقدام مختلف است اما شرایط دشوار مالی خانوادهها و یا عدم توان مالی و نداشتن شرایط نگهداری این کودکان از مهمترین دلایل رها کردن آنها است اما آیا به راستی والدین این کودکان تفاوتی بین کار خود با کشتن فرزندانشان یا زنده به گور کردن آنها قائل هستند؟
رها کردن کودکان زیر سه سال، یعنی آسیبپذیرترین هدیههای الهی، در مکانی عمومی به چه امیدی؟ سرنوشت این کودکان چه خواهد شد، حتی در بهترین شرایط اگر انسانی خوب آنها را پیدا کرده و به مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست تحویل دهد، در آینده با سؤال بزرگ پدر و مادر من چه کسانی هستند، چه خواهند کرد؟ و در معمولترین شرایط اگر به دست گروههای متکدی و افرادی که به روشهای مختلف از کودکان سوء استفاده میکنند بیفتد، چه سرنوشتی خواهند داشت؟
درخواست یک وزیر؛ کودکانتان را به جای سر راهگذاشتن به ما بسپارید
ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در حاشیه بازدید از مرکز شبانه روزی نگهداری از معلولان ذهنی فتحالمبین همدم در مشهد گفته است: از کسانی که به هر دلیل توان نگهداری از کودک خود را ندارند تقاضا داریم به هیچ وجه آنها را سر راه یا در مراکز زیارتی رها نکنند و آنان را تحویل مراکز بهزیستی دهند چرا که آیین نامههای مربوط در این زمینه به گونهای سهل شده است که فرزندان را به راحتی در مراکز بهزیستی تحویل میگیرند.
این اظهار نظر یعنی موضوع بسیار جدی است. این وظیفه دولت است که از افراد آسیبپذیر حمایت کند و قدر مسلم شرایط سخت پذیرش معلولان و کودکان در مراکز بهزیستی از مهمترین دلایل رهاکردن کودکان در مکانهای عمومی است.
متأسفانه بخش قابل توجهی از کودکانی که رها میشوند دچار معلولیت هستند و هزینههای بالای نگهداری موجب بروز چنین رفتاری از سوی والدین آنها میشود، این مسئله در حالی صورت میگیرد که سازمان بهزیستی توان نگهداری شبانهروزی کودکان بیسرپرست، بد سرپرست و معلول بیشتری را ندارد و با اجرای طرحی با عنوان «نگهداری از معلولان در خانواده» تلاش دارد این گروههای هدف حمایتی خود را در خانوادهها نگهداشته و با ارائه خدمات درمانی، حمایتی و بازپروری در خانه و به وسیله خانواده از تعداد معلولانی که در مراکز شبانهروزی خود نگهداری میکند، بکاهد.
گویی مسئولان هم به فکر رها کردن کودکان هستند
البته متأسفانه به بسیاری از این خانوادها علیرغم نیاز آنها هیچ بسته حماتی ارائه نشده دلیل آن هم نبود بودجه اعلام میشود؛ گویی مسئولان هم به فکر رها کردن کودکان هستند. خیابانهای شهرهایی مانند تهران و تعداد بالای کودکان متکدی، دستفروش و ... دلیل روشن این ادعا است.
طی نشستی خبری که هفته گذشته خبرنگاران با محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی داشتند، از وی در خصوص اظهار نظر وزیر رفاه سؤال و پرسیده شد آیا بهزیستی توان مالی و امکان پذیرش و نگهداری از همه کودکان رها شده را دارد؟ پاسخ وی روشن نبود و از ارائه پاسخ قطعی به این سؤال خودداری کرده و پس از اصرار خبرنگاران در نهایت عنوان کرد که در صورتی که کسی کودکی را به مراکز نگهداری از کودکان ببرد، مسئولان این مراکز به پذیرش کودک اقدام خواهند کرد.
سختگیری مسئولان بهزیستی در پذیرش کودکان؛ آیا امکانات مالی کافی نیست؟
سختگیری مسئولان بهزیستی در پذیرش کودکان (بیسرپرست، بد سرپرست، معلول، آسیبدیده و ...) در حالی صورت میگیرد که در سایر کشورها حتی کشورهای همسایه ایران که شرایط مشابه اقتصادی و فرهنگی با ایران دارند، بستههای حمایتی مالی به خانوادههایی که توان نگهداری از فرزندان خود را ندارند داده میشود و در صورتی که خانوادهها به هر دلیلی اعلام کنند که توان یا شرایط نگهداری از فرزندان خود را ندارند، کودک به عنوان امانت به دولت (مراکز نگهداری از کودکان) سپرده میشود و نکته مثبت اینکه والدین میتوانند به فرزندان خود سربزنند و پس از بهبود شرایط زندگی خود دوباره فرزندانشان را نزد خود بیاورند.
شرایط بد مالی؛ این دلیل رها شدن بسیاری از کودکان توسط والدین و حتی مسئولان مسئول در این حوزه است. گویی هیچ کس در این کشور آیه 31 سوره اسراء را نخوانده است. مسئولان بهزیستی نگران نبود بودجه هستند، خانوادهها نگران هزینههای نگهداری از فرزندانشان، گویی تنها راه رها کردن است.
در حال حاضر طرحهای حمایتی برای ایتام در کشور در حال اجرا است. بر اساس این طرحها هر کودک بیسرپرست یک یا چند حامی داوطلب دارد که از این کودک حمایت مالی به عمل میآورد. اجرای این طرح موفقیت آمیز بوده است چرا که بر احساسات پاک انسانی عموم مردم استوار شده است اما میتوان همین طرح را برای خانوادههایی که توان مالی نگهداری از کودکان خود را ندارند نیز توسعه دارد؛ هر خانواده حامی یک خانواده نیازمند.
باز هم میتوان بر مردم تکیه کرد
میتوان باز هم برای حمایت از افراد نیازمند بر مردم تکیه کرد؛ مردمی که وسیله خداوند برای حمایت از کودکانی هستند که برخی به دلیل ترس از فقر فراموش کردهاند که خداوند به آنها و کودکانشان روزی میدهد. مسئولان بهزیستی و سایر نهادهای حمایتی هم اگر به این آیه قرآن باور دارند باید راههای تسهیل پذیرش کودکان را در مراکز مربوطه فراهم کنند؛ اما گویی فاصله باور تا عمل ما به قرآن بیش از اینهاست.