به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) هشدار کارشناسان آسیبهای اجتماعی نسبت به شیوع مصرف الکل در کشور تقریباً سال 92 و از سوی مسئولان سازمان بهزیستی کشور مطرح شد.
الکل، شایعترین ماده مخدر در میان مصرفکنندگان
بر اساس اظهار نظر مسئولان این سازمان «الکل، شایعترین ماده مخدر در میان مصرفکنندگان را به خود اختصاص داده به طوریکه در حال حاضر سن مصرف الکل به کمتراز ۱۸ سال رسیده و زمان دسترسی به آن نیز به ۱۷ الی ۳۰ دقیقه کاهش یافته است بنابراین مصرف الکل در کشور به یک معضل تبدیل شده است». (این آمار مربوط به سال 92 است و آمار جدیدی ارائه نشده است).
در این اظهار نظر همچنین مطرح شد که «درصدی از تماس گیرندگان با خط ملی اعتیاد بهزیستی نیز در مورد الکل سؤالاتی را مطرح و از کارشناسان کمک خواستهاند اما هنوز به دلیل اینکه خدمات ویژهای به افراد الکلی ارائه نمیشود آمار دقیقی از آنها جمعآوری نشده است و نیز مرکز خاص و مجزا برای درمان این افراد هنوز درکشور ایجاد نشده است».
هیچ نگرانی ایجاد نشد؛ هیچ طرحی برای کاهش و مقابله با مصرف الکل هم در کار نبود
انتشار چنین خبری در یک جامعه اسلامی اصولاً باید نگرانی مسئولان را برانگیخته و مسئولان به ویژه مسئولان فرهنگی ـ دینی به سرعت به سراغ جمع وری اطلاعاتی در خصوص چرایی افزایش مصرف الکل و راههای فرهنگی مقابله و کاهش این آسیب میرفتند اما تنها اتفاقی که افتاد مناقشه و بحث بینتیجه سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت در خصوص صادر کردن مجوز تأسیس مراکز ترک اعتیاد به الکل بود.
مسئولان هر دو نهاد (در سال 92) معتقد بودند که فقط نهاد مربوطه آنها اجازه صدور مجوز در این خصوص را دارد البته به نظر میرسد با توجه به تأسیس اولین مرکز اقامتی مصرف کنندگان الکل توسط وزارت بهداشت(در سال 93) و صحبتهای علی نیک فرجام، معاون دفتر سلامت اجتماعی، اعتیاد و روان وزارت بهداشت مبنی بر تأسیس مراکز ترک الکل در پنج استان و ایجاد حداقل شش مرکز در تهران (در سال 94) برنده این مناقصه وزارت بهداشت بوده است، اگر چه معاون پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی از آمادگی این سازمان جهت درمان افراد الکلی در مراکز درمانی اعتیاد خبر داده و گفته است: ما بنا نداریم مرکزی را تحت عنوان مرکز ترک الکل راهاندازی کنیم اما میتوانیم از ظرفیت فعلی مراکز استفاده کنیم(در سال 94).
چرا افزایش مصرف الکل هیچ نگرانی و واکنشی را در مسئولان ایجاد نمیکند؟
به راستی باید از مسئولان فرهنگی کشور پرسید چرا چنین موضوع مهمی هیچ نگرانی و واکنشی را در آنها ایجاد نمی کند؟ چرا از خود نمیپرسند در جامعه اسلامی چرا باید مصرف الکل تا این حد به سمت عادی شدن رفته و سن مصرف آن کاهش پیدا کند؟ دلایل گرایش جوانان و نوجوانان به مصرف الکل چیست؟ چه کار فرهنگی باید برای مقابله با این معضل رو به رشد انجام داد؟ و در نهایت چرا هیچ کاری انجام نمیشود؟ آیا صرف ایجاد مراکز ترک الکل میتواند معضل افزایش مصرف این نوشیدنی حرام را در کشور حل کند؟
«علیاکبر سیاری معاون بهداشت وزیر بهداشت از مصرف سالانه ٤٢٠ میلیون لیتر الکل در جامعه خبر داده است. این در حالی است که مانند بسیاری از موارد دیگر، هیچ آمار دقیقی از تعداد مصرف کنندکان الکل و افرادی که دچار سوء مصرف الکل هستند (افراد معتاد به الکل یا اصطلاحاً افراد دائم الخمر) وجود ندارد».
«با توجه به افزایش تعداد دائم الخمرها در کشور، وزارت بهداشت اولین کلینیک دولتی ترک اعتیاد در ایران را تأسیس کرد. این مرکز که با مجوز وزارت بهداشت در مرکز ملی مطالعات اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی تهران راهاندازی شده است و دوشنبه هر هفته فعال است و در آن خدمات مشاورهای، شامل مشاوره فردی، مددکاری، گروهدرمانی و خانواده درمانی ارائه میشود».
ورود روزانه ۱۱۵ کامیون ۱۰ تنی مشروبات الکلی به کشور/ مشروبات دستساز همچنان قربانی میگیرد
ورود روزانه ۱۱۵ کامیون ۱۰ تنی مشروبات الکلی به کشور/ 50 درصد تست الکل رانندگان در تهران مثبت بوده است/ هشدار نسبت به فروش الکلهای طبی خوراکی در سوپرمارکتها/ مسمومیت و نابینایی در اثر مصرف الکلهای خانگی و ... خبرهای مهم در خصوص مصرف الکل در کشورمان است اما حتی یک برنامه فرهنگی در خصوص ریشهیابی دلایل این مسئله طراحی نشده است؛ چرا و به راستی از چه زمانی مصرف الکل در یک جامعه اسلامی به یک معضل تبدیل شده است؟
شاید در پاسخ به این سؤال بتوان گفت: از همان زمانی که مسئولان فرهنگی فکر کردند موضوع حرام بودن مصرف الکل به حدی واضح است که نیازی به فرهنگ سازی و نهادینه کردن این باور در میان جوانان و نوجوانان وجود ندارد!
از زمانی که بچههای ما پای برنامههای ماهوارهای دیدند که قهرمانان فیلمها و سریالها هر زمان که شاد باشند، هر زمان که غمگین باشند، هر زمان که عصبی باشند و ... الکل مصرف میکنند! از همان زمانی که پدرها و مادرها به قدری خود را درگیر کار و کسب درآمد کردند که یادشان رفت اول باید بچهها درست تربیت شوند تا تحت تأثیر دوستان ناباب قرار نگیرند!
مصرف الکل در جامعه اسلامی از همان زمانی به یک معضل تبدیل شد که یاد نگرفتیم مشکلاتمان را حل کنیم بلکه تلاش کردیم مشکلات را نادیده گرفته و یا با مصرف مواد مختلف صرفاً و به صورت موقتی بیخیال مشکلاتمان بشویم. از زمانی که کسی از لذت بینهایت دین و دلایل دینداری سخنی به میان نیاورد. از همان زمانی که مستی مجازی جای مستی حقیقی و الهی را گرفت و آدمها همه زندگیشان شد سرخوشی تهوع آور، لذت آنی، دلفریبان نباتی و امتحان کردن هر چیزی به هر قیمتی.
مشروب از زمانی معضل شد که باورهای دینی در جامعه رنگ ریا گرفت، نهادینه نشد و دین به عنوان یک نیاز و یک راهحل برای رفع مشکلات مطرح نشد.