به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) تبیین جایگاه ، شیوه هدایت و مبارزه ایشان از زبان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره)، میتواند ابعاد دیگری از شخصیت این امام همام را برای پیروان و رهروان مذهب جعفری نمایان کند.
« معرف حضرت صادق ـ سلام اللّه علیه ـ بعد از اینکه خود پیغمبر معرف است، خود وجودش معرف است. این فقهى است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است که براى احتیاج بشر از اول تا آخر، هر مسئلهاى پیش بیاید، مسائل مستحدثه، مسائلى که بعدها خواهد پیش آمد، که حالا ما نمىدانیم، این فقه از عهدۀ جوابش بر مىآید و هیچ احتیاج ندارد به این که یک تأویل و تفسیر باطلى بکنیم.
خود فقه، خود کتاب و سنت، خود فقهى که اکثرش را حضرت صادق ـ سلام اللّه علیه ـ بیان فرموده است، این فقه همۀ احتیاجات صورى و معنوى و فلسفى و عرفانى همۀ بشر را در طول مدت الى یوم القیامه [تأمین کرده،] این محتوایش این طور است. اینها معرفى است که خود اینها معرف این بزرگوارانند و ما نمیتوانیم که از آنها تعریفى بکنیم که لایق آنها باشد» ( صحیفه امام، ج20، ص409).
« براى حضرت صادق ـ علیه السلام ـ هم که مجال بود براى اینکه علم فقه را باید توسعه بدهند و بیان کنند و بعضى از مسائل البته غیرفقهى هم بوده است، لکن سرگرمى ایشان به آن علومى که نمىشد که معطل بماند و علم شریعت بود، این هم باز نگذاشتند، نشد» (صحیفه امام، ج19، ص8).
« مُبیِّن احکام اسلام و ایدههاى رسول اکرم، ذریّۀ مطّهر ایشان و خصوص حضرت جعفر بن محمد صادق هستند» (صحیفه امام، ج14، ص7).
«حضرت صادق ـ سلام اللّه علیه ـ از قرارى که نقل شده است، آن آخرى که در معرض موتشان بوده است، جمع کردند عده اى را دور خودشان از عشیرۀ خودشان گفتند که شما فرداى قیامت نیایید بگویید که من مثلاً پسر حضرت صادق بودم، من برادر او بودم، من زن او بودم. نخیر، اینها نیست در کار، عمل در کار است. باید همه با عمل تان پیش خدا بروید» (صحیفه امام، ج9، ص425).
« حضرت امام صادق(ع) در شرایطى که تحت فشار حکام ستمکار قرار دارد و در حال تقیه به سر میبرد و قدرت اجرایى ندارد و بسیارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر میبرد، براى مسلمانان تکلیف معین میکند، و حاکم و قاضى نصب میفرماید. آیا این کار آن حضرت چه معنا دارد؟ و اصولاً بر این نصب و عزل چه فایدهاى مترتب است؟ مردان بزرگ، که داراى سطح فکر وسیعى میباشند، هیچگاه مأیوس نگردیده و به وضع فعلى خود ـ که در زندان و اسارت به سر میبرند و معلوم نیست آزاد مىشوند یا نه ـ نمىاندیشند؛ و براى پیشبرد هدف خویش در هر شرایطى که باشند طرح نقشه مىکنند، تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحلۀ اجرا درآورند؛ و اگر خودشان فرصت نیافتند، دیگران ـ هر چند بعد از دویست یا سیصد سال ـ دنبال این طرح بروند و اجرا نمایند. اساس بسیارى از نهضتهای بزرگ به همین صورتها بوده است. رئیس جمهور سابق اندونزى، سوکارنو[3] در زندان داراى این افکار بوده، و نقشهها کشیده و طرحها داده که بعداً به اجرا درآمده است.
امام صادق(ع) علاوه بر دادن طرح، نصب هم فرمودهاند. این نصب امام(ع) اگر براى آن روز بود، البته کار لغوی محسوب مىشد؛ ولى آن حضرت به فکر آینده بودند. مثل ما نبودند که فقط به فکر خودش باشد و وضع خود را بنگرد. فکر امت بوده؛ فکر بشر بوده؛ فکر همۀ عالم بوده است. مىخواسته بشر را اصلاح کند؛ و قانون عدل را اجرا نماید. او باید در هزار و چند صد سال پیش طرح بدهد، نصب نماید، تا آن روز که ملتها بیدار شدند، ملت اسلام آگاه گردید و قیام کرد، دیگر تحیرى نباشد وضع حکومت اسلامى و رئیس اسلام معلوم باشد» (ولایت فقیه، ص136 و135).
« آنچه از براى حضرت صادق، علیه السلام، در حال عبادت حاصل شده از براى دیگران ممکن نیست» (چهل حدیث، ص349).
« در حدیث است که حضرت صادق، علیهالسلام، صدقه مىدادند به شکر، پرسیدند: چطور به شکر صدقه مىدهید؟ فرمود: شکر را از هر چیز بیشتر دوست دارم؛ و میل دارم به آن چیزى که محبوبترین اشیاست پیش من صدقه دهم» (چهل حدیث،ص491).