به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، تأثیر صورتهای فلکی به ویژه قمردر عقرب بر زندگی انسانها یکی از مسائل مورد بحث و بررسی میان دانشمندان و مردم بوده است؛ در همین زمینه با حجتالاسلام سید محمدمهدی موسوی، قائم مقام مؤسسه حیات طیبه حسینی نصیر، گفتوگویی داشتیم .
ایکنا: قمر در عقرب چیست؟ و در لغت به چه معناست و چرا به این نام نامیده میشود؟
حجتالاسلام موسوی: قمر در لغت به معنای ماه است؛ اینکه عقرب گفته میشود، در یک مقطع به معنای برج یا ماهی است که عقرب نامیده میشود که این برج همان برج هشتم سال است و در ماه شمسی آبان نامیده میشود؛ در مقطعی دیگر «صورت فلکی» نامیده میشود و منظور از قمر در عقرب این است که کره ماه در برج عقرب قرار گیرد یا کره ماه در مقابل صورت فلکی عقرب باشد؛ وجه تسمیه این برج و این صورت به نام عقرب از آن جهت است که این برج و یا صورت فلکیای که بهصورت فرضی منجمان در نظر گرفتهاند، به شکلی مانند عقرب میماند؛ اینکه بعضی این اسم را به موضوعی خاص مرتبط میسازند، اشتباه است و عقرب صرفا به شکلی است که تا کنون به نظر منجمان رسیده است.
منجمان آسمان را به 12 قسم و هر یک را 30 درجه و مجموعا 360 درجه تقسیم میکنند و هر مدار را یک برج مینامند؛ منظور از برج همان ماههای سال است؛ بهطور مثال میگوییم ماه اول فروردین است که حمل نامیده میشود یا اردیبهشتماه که ثور است و الی آخر تا برج حوت که اسفندماه است.
در میان این دوازده ماه یا برج، برجِ هشتم که آبان ماه است «کژدم» است که از جهت شباهت آن به عقرب آن را برج عقرب نامیدهاند؛ به عبارت ساده، کره ماه در طول یک ماه قمری که حدود 29 و نیم روز است، یک بار به طور کامل به دور زمین میچرخد، این یک دور کامل به 12 قسمت تقسیم شده و برجهایی نیز برای هریک از این 12 صورت فلکی انتخاب شده است؛ هر یک از این نامهای دوازده گانه متناسب با صورت فلکی ستارههای دور دستی است که ماه در مقابل آنها است لذا وقتی که کره ماه در چرخش خود به دور زمین به برج عقرب میرسد، قمر وارد عقرب میشود یعنی قمر در عقرب است و وقتی از برج عقرب خارج میشود، میگویند قمر از عقرب خارج شده است.
نکتهای که در این بخش حائز اهمیت است، اختلافی است که در آن گفته میشود که قمر در صورت است یا برج عقرب؟ آیا منظور بودن قمر در خود برج عقرب است و یا در صورت آن؟ این موضوعی است که کمتر به آن پرداخته میشود و در صورتی که اصل و اساس آن در نظر گرفته نشود، میبینیم که فردی مدتی را که قمر در عقرب گفته شده است را در دقت به سر برده است، در حالی که هنوز از مدت حقیقی آن بیرون نیامده است؛ بنابراین اگر اصل این موضوع نیز مشخص شود از اشکالات ناشی از اختلافات احتمالی مصون خواهیم ماند.
در این رابطه نظریههای گوناگونی وجود دارد که به اختصار آنها را مطرح کرده و نظریه احسن و قریب به صحت را مطرح میکنیم؛ نظر منجمان این است که میگویند: منظور از قمر در عقرب، بودنِ قمر در برج عقرب است؛ از جمله افرادیکه این نظریه را قائلند، میتوان جناب فاضل هندی و شهید ثانی را معرفی کرد؛ نظر عموم مردم نیز این است که میگویند: منظور از قمر در عقرب، بودنِ قمر در صورت عقرب است، مرحوم صاحب جواهر از موافقان این نظریهاند.
آنچه منظور روایات است همان صورت عقرب است که عموم مردم نیز میتوانند آن را در آسمان مشاهده و با آن برخورد کنند لذا آنچه ملاک قرار گرفته عرف مردم است نه محاسبات ریاضی دقیق منجمان، چون عموم مردم مکلف به رعایت این دقتهای ریاضی نیستند و برای آنان سخت و مشقتآور است.
نظر برخی از فقها این است که میگویند، در اینجا باید احتیاط کرد و جمع نمود، آیتالله سید کاظم یزدی طباطبایی از طرفداران این قول است اما آنچه که به نظر صحیحتر از سایر نظرات به نظر میرسد جنبه احتیاط آن است، احتیاط آن است که بین برج و صورت را جمع کرد یعنی صبر کرد که قمر هم از صورت و هم از برج عقرب خارج شود که حدود یک یا دو روز بیشتر طول میکشد که قمر پس از خروج از صورت از برج قمر نیز خارج شود.
ایکنا: عمل به آن واجب است یا مستحب؟ چه کارهایی در این ایام باید انجام گرفته یا از انجام آن پرهیز کرد؟
حجتالاسلام موسوی: التزام به این اعتقاد (یعنی وجود اصل موضوع ورود قمر در عقرب) امری نیست که در احکام و روایات ما مستحب و یا واجب شمرده شده باشد، به عبارتی دیگر کسی که اصل این موضوع را قبول دارد و به آن عمل میکند اصولاً فعل مستحب یا واجبی را انجام نداده است بلکه آنچه که در دستورات دینی ما آمده این است که در این مدت حداقل از چند موضوع صرفا پرهیز شود؛ از جمله مواردی که تکیه و تأکید بیشتری متوجه آنان شده است، مواردی است که ذیلا به آنها اشاره میشود، خواندن خطبه عقد برای ازدواج، سفر کردن، انعقاد نطفه، شروع به کاری جدید در امور کسبی و یا شروع شراکت با کسی، حجامت و تعیین و یا تغییر نام.
ایکنا: آیا پدیده قمر در عقرب سند روایی و قرآنی دارد یا خیر؟ واقعیت و یا خرافه بودن آن تا کنون به اثبات رسیده است؟ آیا پدیده قمر در عقرب بر حوادث زندگی مؤثر است؟
حجتالاسلام موسوی: در قرآن مستقیما برای این موضوع (یعنی قمر در عقرب) سندی وجود ندارد لکن اصل موضوع ستارهشناسی که خودِ موضوعِ زمانِ قمر در عقرب صرفا به واسطه ستارهشناسی بدست میآید، در قرآن آورده شده است. قرآن کریم در سوره مبارکه انعام آیه شریفه 97 میفرماید: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ و اوست کسى که ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسیله آنها در تاریکیهاى خشکى و دریا راه یابید. به یقین، ما دلایل [خود] را براى گروهى که میدانند به روشنى بیان کردهایم».
اگر به آیه شریفه فوق دقت کنیم، به وضوح در مییابیم که آموختن و تسلط بر ستارهشناسی امری لازم و کارگشا است؛ تعبیر آیه شریفه این است که به این واسطه میتوانیم در تاریکیهای خشکی و دریا (که همه راه را به واسطه تاریکی گم میکنند) راه سعادت و نیک فرجامی را یافته و اموراتمان را ختم به خیر کنیم؛ آنچه که از پیشینیان شنیده میشود عموما این است که آنها نسبت به زمان شروع کارهای مهمشان دقت بیشتری به خرج میدادند.
اگر روایات اهلبیت(ع) را نیز مرور کنیم، متوجه دستورات و اوامر نهیآمیز آنان در این ایام (قمر در عقرب) میشویم که به طور مثال به بخشی از آنها اشاره میکنیم: «…. مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ الإمام الصادق(ع) قَالَ مَنْ سَافَرَ أَوْ تَزَوَّجَ وَ الْقَمَرُ فِی الْعَقْرَبِ لَمْ یَرَ الْحُسْنَى کافی؛ کسی که سفر کند و یا ازدواج کند در حالی که قمر در عقرب باشد خوشی و خوبی نمیبیند» (ج۸-ص۲۷۵/المحاسن ج۲ص۳۴۷/ من لایحضرهالفقیه، ج ۲ ص ۲۶۷/الوافی ج۱۲ ص۳۵۴/ سائل الشیعه، ج ۱۱ ص ۳۶۷ ؛ بحارالانوار، ج ۱۰۰ ص۲۶۸).
این روایت به خوبی نشان میدهد که باید در این زمان دقت بیشتری داشت و از انجام اموری مانند مسافرت و ازدواج (عقد و عروسی) و همبستر شدن برای انعقاد نطفه خودداری کرد، خوب است که امور اساسی و مهم در این ایام انجام نشود. به روایت ذیل نیز توجه کنید: «فقد رُوِیَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع) أنه قَالَ: مَنْ أَتَى أَهْلَهُ فِی مُحَاقِ الشَّهْرِ فَلْیُسَلِّمْ لِسِقْطِ الْوَلَدِ»(من لا یحضره الفقیه. ج۳ ص۴۰۳)؛ امام کاظم(ع) نیز در این زمینه فرمودند: «هر کس در محاق ماه (دو شب آخر ماه قمری) با زنش همبستر شود، خود را آماده سقط فرزند کند».
مرحوم مجلسی گوید: … شیخ روایت کرده از امام باقر(ع) که پیغمبر شبى نزد یکى از زنان خود گذرانید و ماه گرفت در آن شب و در آن کارى از او نشد و همسرش گفت: یا رسولالله(ص)، پدر و مادرم قربانت همه این از ناخواهى است و بیمهرى؟ فرمود: واى بر تو، این پدیده آسمانى شد و من نخواستم در آن کامیاب شوم و در حدیث دیگر است که هر که در آن شب جماع کند و او را از آن فرزندى شود و این حدیث را شنیده باشد آن را که دوست دارد نبیند.(أسمان و جهان لإ ترجمه بحار ج۲ص ۱۷۴).
در روایت دیگر اینگونه آمده است: «الحسن بن محبوب عن ابى أیوب عن عمرو بن عثمان عن ابى جعفر قال : قلت لابی عبد الله علیه السلام أ یکره الجماع فی ساعة من الساعات فقال : نعم یکره فی اللیلة التی ینکسف فیها القمر و الیوم الذی تنکسف فیه الشمس و فیما بین غروب الشمس إلى أن یغیب الشفق و من طلوع الفجر إلى طلوع الشمس ، و فی الریح السوداء و الحمراء و الصفراء و الزلزلة و لقد بات رسول الله صلى الله علیه و آله عند بعض النساء فانکسف القمر فی تلک اللیلة فلم یکن منه فیها شیء فقالت له زوجته: یا رسول الله بأبی أنت و أمی کل هذا للبغض؟ فقال ویحک هذا الحادث فی السماء فکرهت ان أتلذذ فادخل فی شیء و لقد عیر الله قوما فقال عز و جل (و ان یروا کسفا من السماء ساقطا یقولوا سحاب مرکوم ) و أیم الله لا یجامع فی هذه الساعات التی وصفت فیرزق من جماعه ولدا و قد سمع بهذا الحدیث فیرى ما یحب»(تهذیب الاحکام ج۷-ص ۴۱۱).
بنابر آنچه گفته شد مشخص میشود این موضوع خرافه نبوده و جزو حقایقی است که به واسطه وجود آن حوادث و اتفاقات زندگی نیز میتواند تحت تاثیر آن واقع شود. از همین رو میبایست موارد مربوط به آن را در حدی که انسان را به تکلف نیندازد، آموخت و از فعالیتهای مهمی که در زندگانی نقش بسزایی دارند، سر باز زد و یا اینکه در صورت لزوم مؤکّد بر انجام آن امور حداقل بنا بر دستوراتی که پیشتر ذکر شد، نسبت به دعا و یا صدقه جهت دفع نحوست اقدام شود، در همین رابطه به روایت ذیل توجه کنید، حلبى از حضرت اباعبدالله الصادق(ع) پرسید که: آیا سفر در ایّامى که کراهت دارند مانند چهارشنبه و غیره مکروه است؟ حضرت فرمود: سفرت را با صدقه شروع کن و در آغاز سفر آیة الکرسى بخوان».(دررالأخبار با ترجمه ص۴۲۱)
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)، مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ الْیَوْم؛ هر کس صبح صدقه دهد خدا نحوست آن روز را از دفع میکند».(بحار الأنوار؛ ج۵۶ ؛ص۳۱) این نشان میدهد که قدرت دعا، صدقه و متوسل شدن به قدرت لایزال الهی در انجام امور هر گونه خطر و بلیهای را میتواند دور کند لکن پیش از آن بهتر است با در نظر گرفتن روایات و دستورات دیگر وارده که به عرض رسید، انجام امور خاص و مهم در ایامی از سال که دقت بر آن وارد شده است، اهمیت بیشتری به کار برده شود.
ایکنا: آیا لازم است در پدیده روزمره به احکام نجوم اعتنا شود؟
حجتالاسلام موسوی: برای پاسخ به این سؤال شایسته است به حکایتی از امیرالمؤمنین(ع) اشاره شود: امام علی(ع) در پاسخ به مردی که از حضرت خواسته بود، به علت نحوست برخی ایام، در آن روز به جنگ خوارج نرود، فرمود: «گمان میکنى تو از آن ساعتى آگاهى که اگر کسى حرکت کند زیان نخواهید دید؟ و میترسانى از ساعتى که اگر کسى حرکت کند ضررى دامنگیر او خواهد شد؟ کسى که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده است و از یارى طلبیدن خدا در رسیدن به هدفهاى دوست داشتنى و محفوظ ماندن از ناگواریها، بینیاز شده است. گویا میخواهى به جاى خداوند، تو را ستایش کنند. چون به گمان خود مردم را به ساعتى آشنا کردى که منافع شان را به دست میآورند و از ضرر و زیان در امان میمانند.
اى مردم، از فرا گرفتن علم ستارهشناسى براى پیشگوییهاى دروغین بپرهیزید، جز آن مقدار از علم نجوم که در دریانوردى و صحرانوردى به آن نیاز دارید، چه اینکه ستارهشناسى (و پیش بینیهایی در رابطه با آینده افراد) شما را به غیبگویى و غیبگویى به جادوگرى میکشاند و (چنین) ستارهشناسی چون غیبگو و غیبگو چون جادوگر و جادوگر چون کافر و کافر در آتش جهنم است، با نام خدا (و با توکل بر خدا) حرکت کنید.
از روایت فوق مشخص میشود واقف بودن بر احکام نجوم و ستارهشناسی لازم است اما به قدر کفایت. اینکه عدهای علوم مربوط به نجوم را دلیلی بر اعمالی که بر خلاف موازین شرعی و اسلامی است، قرار میدهند، امری مذموم است.
آنچه که در هر دورهای تا قیام یومالدین حائز اهمیت و توجه ویژه است، این است که در تمام مراتب زندگانی دستورات اهلبیت(ع) را که در راستای قرآن کریم است را اصل و فصل الخطاب امور خود قرار دهیم که در این صورت آدمی در هر مقطعی و با هر اتفاق غیر قابل پیشبینی شدهای در حریم امن الهی قرار خواهد گرفت؛ عدهای که در پی کسب این علوم بر میآیند و به واسطه تسلط بر آن میانگارند که از جمیع بلایا در حفاظت به سر میبرند، سخت در اشتباه و گمراهیاند.
صیانت و حراست از روح و جسم آدمی در لوای التزام به ولایت حق اهلبیت(ع)، عینیت و حقیقت پیدا میکند، کما اینکه در همین خصوص در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت داریم که میفرماید؛ «وِلایة علی ابن ابی طالب حِصنِی فَمَن دَخِل حِصنِی اَمِنَ مِن عذابی»، و با همین مضمون حدیث شریف سلسلةالذهب است؛ امید است با توکل بر خداوند زیر لوای اهلبیت(ع)، اوقات و لحظات مبارک باشد.
علیرضابرومند