به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، رهبر معظم انقلاب در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به نکات مهمی در رابطه با سکینه الهی، استقلال فکری، ادبیات نظام سلطه، منظومه فکری اسلام، پیشرفت ایران اسلامی، نقشهها و توطئههای دشمن، مسئله برجام و آینده انقلاب اسلامی مطرح کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای سخنان خود مجلس خبرگان رهبری را منبع و منشأ آرامش و مایه تقویت ایمان عنوان کردند.
ایشان در این رابطه اظهار کردند: اهمیت مجلس و اعضای مجلس بهنحوی است که انسان واقعاً احساس میکند که حضور شما در هرجایی انشاءالله مایه برکت خواهد بود. مجلس خبرگان میتواند مظهر تام و تمام این انزال سکینه الهی باشد؛ چون این انزال سکینه الهی از نشانههای ایمان است: هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم؛ این سکینه الهی، مایه ازدیاد ایمان و مایه تقویت ایمان است. معنای سکینه هم آرامش در مقابل تلاطم است؛ حوادث گوناگون، خبرهای گوناگون، دشمنیها، وضعیتهای مختلف، در روح انسانها بهطور طبیعی تلاطم ایجاد میکند. این آرامش خیلی از اوقات مایه استقرار فکر و ذهن و استقامت در طریق میشود. خدای متعال این سکینه را، آرامش را به مؤمنین میدهد به برکت ایمانشان و به آنها خاطرجمعی میدهد که «وَ للهِ جُنودُ السَّمٰوٰتِ وَ الاَرض». از چه انسان واهمه کند؟ همه نیروهای زمین و آسمان، همه سنن طبیعت، جنود الهی هستند و متعلّق به خدایند؛ اگر ما مؤمن باشیم، اگر ما بنده خدا باشیم، این نیروها در خدمت مؤمنین قرار میگیرند. این همان آرامشی است که انسان پیدا میکند. باز در یکی دو آیه بعد [میفرماید]: وَ للهِ جُنودُ السَّمٰوٰتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزًا حَکیمًا؛ این عزّت الهی و قدرت الهی، نشانه همین «للهِ جُنودُ السَّمٰوٰتِ وَ الاَرض» است. مؤمنین در یک چنین عالمی، در یک چنین فضایی حرکت میکنند، زندگی میکنند و تنفس میکنند. مجلس خبرگان یکی از جاهایی است که میتواند منبع و منشأ یک چنین آرامشی باشد.
رهبر معظم انقلاب در این بخش از سخنان خود به آیات 4 و 7 سوره فتح اشاره داشتند. آیاتی که نوید آرامش در برابر تلاطمها و طوفانها را به مؤمنین میدهد.
ایشان در دیدار اخیر رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت نیز به این طوفان و تلاطم و نوید قرآن برای ایجاد آرامش و سکینه الهی در دل مؤمنان اشاره داشتند.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار صراحت بر مواضع انقلابی را مورد تأکید قرار دادند و با اشاره به این دو آیه اظهار کردند: همه امکانات عالم و سنن عالم، جنود الهی هستند، میتوان آن جنود الهی را پشت سر خود قرار داد و به کمک خود کشاند با توکّل به خدا، با پیمودن راه خدا.
در گزارشی که پیش از این در رابطه با استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب تهیه شد، این آیات به عنوان تهدید کفار و مشرکین و سکینتی برای مؤمنان بیان شد.
بر این اساس میتوان مجلس خبرگان رهبری را یکی از اصول انقلاب یاد کرد که توجه به آن، باعث ایجاد آرامش در قلوب میشود؛ آرامشی که در میان طوفان پرتلاطم امروزی نیاز اذهان و قلوب هر مؤمنی است.
ایشان در ادامه در توصیه به خبرگان رهبری و دیگر مسئولان و صاحبنظران، استقلال فکری و عدم تأثیرپذیری در مقابل حجم تبلیغات نظام سلطه اظهار کردند: مجلس خبرگان بایستی استقلال فکری داشته باشد که حالا عرض میکنم این استقلال فکری بر چه مبنا است. عمده این است که اسیر کلیشههای تحمیلی نظام سلطه نباید بشود. یک تفکراتی، یک مفاهیمی از سوی تبلیغات پُرحجم نظام سلطه، به طور شبانهروزی در سرتاسر عالم دارد پراکنده میشود؛ یکی از مهمترین مسائل این است که ما باید اسیر نشویم. این سفارش فقط به مجلس خبرگان نیست، این سفارش به همه مسئولان کشور است، به همه ارکان نظام است بلکه سفارش به همه صاحبنظران است -صاحبنظران سیاسی، صاحبنظران اجتماعی، صاحبنظران دینی- که مراقب باشند: وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِی الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ الله؛ این را بدانند. اینجور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمی از تبلیغات بر روی یک موضوعی تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهای مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستی همرنگ جماعت بشویم و همان را مطرح کنیم، همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانی داریم، ما فکر داریم.
در این فراز از سخنان رهبر معظم انقلاب به بخشی از آیه 116 سوره فتح اشاره شده است؛ در این آیه آمده است: «وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ» (و اگر از بیشتر کسانى که در [این سر]زمین میباشند پیروى کنى تو را از راه خدا گمراه میکنند آنان جز از گمان [خود] پیروى نمیکنند و جز به حدس و تخمین نمیپردازند).
در تفسیر نمونه در رابطه با شأن نزول این آیه آمده است: آیات این سوره در مکه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیداً در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اکثریت قاطع بتپرستان و مخالفان اسلام، ممکن بود، این توهم را براى بعضى ایجاد کند که اگر آیین آنها باطل و بیاساس است چرا این همه پیرو دارد و اگر ما بر حقیم چرا این قدر کم هستیم؟! در این آیه براى دفع این توهم پیامبر خود را مخاطب ساخته، مىگوید: «اگر از اکثر مردمى که در روى زمین هستند پیروى کنى تو را از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت»! در جمله بعد دلیل این موضوع را بیان میکند و میگوید: «علت آن این است که آنها بر اساس منطق و فکر صحیح کار نمیکنند». راهنماى آنها یک مشت گمانهاى آلوده به هوى و هوس و یک مشت دروغ و فریب و تخمین است.
علامه طباطبائی نیز در تفسیر المیزان آورده است: چون بیشتر مردم بر اساس ظن و تخمین عمل میکنند، اگر انسان از آنها پیروی کند گمراه میشود، زیرا هر ظنی نتیجه جهل است و عبودیت با جهل نسبت به پروردگار تحقق نمییابد و آنچه خدا از بندهاش میطلبد، تنها عمل بر اساس یقین و علم است، در حالیکه مردم تنها براساس تخمین و گمان حکم میدهند، لذا حکم تنها از آن خداست، نه گمراهان و قوانین تخمینی آنان.
در تفسیر راهنما نیز بر این اصل تأکید شده است که «اغلب مردم زمین، گمراه و تابع گمانهاى نادرست در عقاید خود هستند».
همانطور که در شأن نزول این آیه اشاره شده است، مشرکان در صدر اسلام به دلیل کثرت، خود را حق مطلق میدانستند در حالیکه در استنباط خود از تصورات خود بهره میگرفتند.
امروز نیز با توجه به استناد رهبر معظم انقلاب به این آیه، باید به این نکته توجه داشت که غرب هر چند از امکانات، تجهیزات و همراهان بیشتری بهره میبرد، اما نمیتوان این مسائل را دلیلی بر حقانیت و تبعیت از سیاستها و رویکردهای آنها دانست.
رهبر معظم انقلاب در فروردینماه سال گذشته نیز در جمع بانوان برگزیده کشور به این آیه اشاره داشتند. ایشان با اشاره به تغییر حقایق اسلام برای خوشآمد غرب خاطرنشان کردند: بعضیها برای اینکه غربیها بدشان نیاید، بعضی از حقایق احکام اسلامی را، واضحات احکام اسلامی را عوض میکنند. قرآن میفرماید: وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِی الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِاللهِ اِن یَتَّبِعونَ اِلّا الظَّنَّ وَ اِن هُم اِلّا یَخرُصُون؛(۱) دنبالهروِ فکر رایج در دنیای جهل و خرافه نباید بود؛ فکر اسلامی را باید پیدا کرد، دنبال آن باید رفت، ولو حالا یک عدّهای بد بگویند.
ایشان در محفل انس با قرآن سال 92 نیز تأثیرپذیری از فرهنگ بیگانه را یکی از عیوب جوامع اسلامی دانستند و اظهار کردند: یکی از عیوب ما و جوامع ما در طول زمان این بوده است که گاهی فرهنگ خود را متأثر میکردیم از فرهنگ بیگانگان. کسانی این را در میان جامعه ما و کشور ما به عمد ترویج کردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگی کسانی که دل و جانشان خالی بود از نور معنویت؛ در سبک زندگی، در کیفیت پوشش، در کیفیت راه رفتن، در کیفیت معاشرتها و ارتباطات اجتماعی. اگر هم کسی به آنها اعتراض کرد، گفتند که دنیا امروز اینجوری است. در حالی که قرآن به ما میآموزد: «و ان تطع اکثر من فی الأرض یضلّوک عن سبیل الله ان یتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا یخرصون».
نداشتن سوءظن به وعدههای الهی مطلب پایانی رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری بود. ایشان در این رابطه اظهار کردند: آنچه من در پایان عرایضم عرض میکنم این است که نیروهای مؤمن ما در سرتاسر کشور بدانند که حرکت، به سمت اهداف و آرمانهای اسلامی است؛ در این هیچ تردیدی نیست. و همه خودشان را آماده نگه بدارند، همه آماده باشند؛ نیروهای مؤمن، نیروهای اصیل و معتقد در سرتاسر کشور -که بحمدالله اکثریّت قاطع این کشور را هم تشکیل میدهند- آماده به کار باشند. آماده به کار به معنای آماده جنگ نیست؛ یعنی هم آماده کار اقتصادی باشند، هم آماده کار فرهنگی باشند، هم آماده کار سیاسی باشند، هم آماده حضور در میدانها و عرصههای مختلف باشند؛ آماده باشند، ما همه باید آماده باشیم. در مقابل این جهتگیریهای دشمنان - که دشمنان ما شب و روز نمیشناسند - ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده باشیم. و وعده الهی هم راست است؛ خدای متعال وعدهایش راست است، ما سوءظنّ به وعده الهی [نباید داشته باشیم]. یکبار من اینجا عرض کردم که باید به خدا پناه ببریم و سوءظن به وعده الهی [نداشته باشیم]. خدای متعال لعنت کرده؛ الظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دآئِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا؛ یعنی خدا لعنت کرده کسانی را که به خدا سوءظن داشته باشند. حُسن ظنّ به خدا این است که وقتی میگوید که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»، این را باور کن؛ این حسن ظنّ به خدا است؛ وقتی میفرماید: لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه، این را باور کنیم. اگر حقیقتاً نیّت ما نصرت دین الهی است - معنای نصرت خدا همین است - بدانیم که خدای متعال نصرت خواهد کرد و تردیدی در این زمینه نداشته باشیم؛ وقتی انسان با این روحیّه حرکت کرد، آنوقت آن سکینهای که عرض کردیم بر دلهای ما انشاءالله نازل خواهد شد.
نکته پایانی سخنان رهبر معظم انقلاب، مقدمهای بر تحقق نکتهای بود که در ابتدای سخنانشان مطرح کردند؛ ایجاد سکینه الهی در قلوب مؤمنان.
ایشان در این بخش سه آیه از سه سوره قرآن کریم را مطرح کردند. آیات 6 سوره فتح، 7 سوره محمد(ص) و 40 سوره حج.
در آیه 6 سوره فتح آمده است «وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا» (و [تا] مردان و زنان نفاقپیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد بردهاند عذاب کند بد زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعتشان کرده و جهنم را براى آنان آماده گردانیده و [چه] بد سرانجامى است).
تفسیر نمونه در رابطه با آیه 6 سوره فتح آورده است: منافقان و مشرکان به هنگام حرکت پیامبر (ص) و مؤمنان از مدینه گمان داشتند که این گروه هرگز سالم به مدینه باز نخواهد گشت. این آیه به توضیح عذاب و مجازات پرداخته و تحت چهار عنوان آن را شرح داده، میگوید «حوادث ناگوارى (که براى مؤمنان انتظار مىکشند) تنها بر خودشان نازل میشود»؛ دیگر این که «خداوند بر آنان غضب کرده» و (نیز خداوند آنان را) از رحمت خود دورشان ساخته» و جهنم را براى آنها (از هم اکنون) آماده کرده».
همچنین در آیه 7 سوره محمد(ص) آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» (اى کسانى که ایمان آوردهاید اگر خدا را یارى کنید یاریتان میکند و گامهایتان را استوار میدارد).
علامه طباطبائی ذیل این آیه به این نکته اشاره دارد که: در این آیه به قصد تشویق و تحریک به جهاد، به مؤمنان وعده نصرت میدهد، و میفرماید اگر با جهاد در راه خدا و به منظور تأیید دین او و اعتلای کلمه حق، خدا را نصرت دهید، خدا هم شما را یاری میکند و اسباب غلبه بر دشمن را برایتان فراهم میسازد و به شما شجاعت داده و دلهایتان را تقویت میکند تا در برابر دشمن ثابت قدم باشید و برآنها غلبه بیابید و این وعده نصرت قطعی و حتمی است و حال که امر چنین است، پس بر مؤمن واجب است که جان خود را در راه نصرت دین خدا هدیه کند.
«الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ» (همان کسانى که به ناحق از خانههایشان بیرون رانده شدند [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مىگفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمیکرد صومعهها و کلیساها و کنیسهها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مىشود سخت ویران میشد و قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى میکند یارى میدهد چرا که خدا سخت نیرومند شکستناپذیر است).
در تفسیر المیزان ذیل بخش پایانی این آیه آمده است: در آخر میفرماید: سوگند میخورم که هر آینه حتما خداوند هر کس که او را بوسیله جهاد با دشمنان خدا یاری کند، یاریش میکند، چون خداوند، توانایی است که هیچ احدی او را ضعیف نمیکند و عزیز و مقتدریست که احدی به ساحت عزت او تجاوز نمینماید و محققا خداوند به وعده نصرت خود وفا کرد و در جنگها و غزوات، مسلمانان را بر علیه دشمنان نصرت نمود و آنان را پیروز کرد، البته این نصرت تا وقتی همراه ایشان بود که مسلمانان دین خدا را یاری می کردند و در تفسیر نمونه نیز تأکید شده است: از پرتو همین وعده الهى بود که مدافعان راه خدا در میدانهاى جنگ با دشمنان با اینکه در بسیارى از صحنهها از نظر نفرات و ساز و برگ جنگى در اقلیت بودند بر آنها پیروز مىشدند، آنچنان پیروزى که جز از طریق نصرت و یارى الهى قابل تفسیر و توجیه نبود.