وقتی چند هفته پیش تیزرهای سریال «کیمیا» شروع به پخش شد، این امید شکل گرفت که کاری خوب در حوزه انقلاب و دفاع مقدس تولید شده است، زیرا هم کار از بازیگران خوبی بهره میبرد، هم اینکه نحوه ساخت تیزر کیفیت بسیاری خوبی داشت؛ البته اینکه یک اثر سینمایی و یا تلویزیونی بتواند پیشنمایش خوبی داشته باشد، اتفاقی مثبت برای یک فیلم یا سریال است، امتیازی که معمولاً در تولیدات ایرانی کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
به هر حال سریال «کیمیا» پخش شد و حدود نزدیک به 7 یا 8 قسمت آن هم روی آنتن رفته است، اما در همین تعداد قسمت نیز، میتوان متوجه شد که سریال نتوانسته آن گونه که باید انتظارات را برآورده کند. نکته مهم اینجاست که این سریال اولین مجموعه 110 قسمتی سینماست که تولید شده و به عقیده من کاری سطحی و شعاری است.
معیار انتخاب کارگردانان سیما چیست
در رابطه با این سریال سؤالی از مسئولان سینما دارم. با تمام احترامی که برای کارگردان این سریال (جواد افشار) قائل هستم، چرا باید سریال به این عظمت را کسی جلوی دوربین نبرد که پروندهای موفق در تلویزیون دارد و سلیقه و استانداردهای تلویزیون را به خوبی میشناسد. در این زمینه نمیخواهم از شخص خاصی نام ببرم، اما همین اندازه میبایست گفت فیلمسازان با سابقه و پیشکسوتی هستند که کارهای بسیار موفقی در تلویزیون تولید کردهاند.
اما بپردازیم به سریال «کیمیا» که متاسفانه انتظارات را برآورده نکرد. بحث اول به فیلمنامه این کار بر میگردد که یک متن کاملا سفارشی و رو است که در آن شخصیتپردازیها به شکلی دقیق انجام نشدهاند. برای همین بسیاری از نقشها را نمیتوان باور کرد. برای نمونه به دایی کیمیا اشاره میکنم که تنها هویتش را در شعار دادن میتوان شاهد بود. درباره بازیگران هم باید گفت که انتخابهای خوبی در برخی نقشهای سریال وجود دارد، اما آن انتخابهای مناسب در سایه فیلمنامه ضعیف، کارکرد خود را از دست دادهاند. درباره نقشهای فرعی نیز بهتر است حرفی زده نشود، چون به واقع بدترین انتخابها در این حوزه رخ داده است.
مثال روشن در این زمینه، فرزند دیپلمات آمریکایی است که بازی فاجعهباری دارد، البته تصور من به ناتوان بودن بازیگر بر نمیگردد، بلکه فیلمنامه آنقدر ضعیف است که اگر رابرت دنیرو نیز قرار بود در این کار حضور داشته باشد، بازی در حد همین شخصیتهای «کیمیا» ارائه میداد. بدترین قسمت این سریال شعارزدگی و سطحینگری کار است که برای تماشاگر آزاردهنده است. به یک نمونه اشاره دارم و آن هم دیالوگهایی است که دایی کیمیا میگوید. در این کلمات وی تنها حرفهای گلدرشت برخی از شعارهای خیابانی را بیان میکند و هیچ نشانی از محتوا در آن نیست.
بیان شعاری دیالوگها
برای درک بهتر مثالی میزنم. در قسمت دوم این سریال دایی کیمیا در گفتوگویی که با پدر کیمیا که یک نظامی است میگوید که اگر درجههای تو ارزش دارد، چرا زندانی را آزاد نمیکنی؟! این گفته به آن اندازه احماقانه است که جز خنده، عکسالعمل دیگری برای آن نمیتوان پیدا کرد. آیا در زمان حال یک استوار یا سروان قادر است سرخود یک زندانی را آزاد کند که توقع داشته باشیم در آن زمان چنان اتفاقی رخ دهد. نکته دیگر اینکه وی در دیالوگهایش اشاره دارد که هیچ کس در آن زمان نمیبایست در ارتش خدمت کند! چرا؟؟؟ دلیلش مشخص نیست؟ آیا اگر کسی در ارتش یک کشور نباشد چه کسی موظف است از مرزها مراقبت کند؟
از این دست مثالها برای «کیمیا» بسیار زیاد است که در حوصله این یادداشت نمیگنجد. مطلب دیگر به کارگردانی این سریال مربوط میشود که به عقیده من یک از تاریکترین نقاط کارنامه فیلمسازش خواهد بود. این کار هیچ ندارد، دکوپاژ و میزانسن به شدت بد است، در ضمن هدایت بدی که به روی بازیگران است، سبب شده بازی هنرمندانی چون آزیتا حاجیان نیز خراب شود. مطلب دیگر به انتخاب شخصیت «کیمیا» بر میگردد که معتقدم انتخاب مناسبی نبود.
نورپردازی و طراحی نامناسب صحنه در «کیمیا»
بحث دیگری که در این کار مطرح است به نورپردازی و طراحی صحنه این کار بر میگردد. در این کار برای اینکه زمان سریال را برای تماشاگر مشخص کنند گردی از زردی روی تصاویر پاشیده شده که معتقدم به هیچ وجه، کارکرد لازم را نداشته است، همچنین طراحی صحنه این فیلم به شدت آزار دهنده و در حد کارکنان یک آژانس هواپیمایی است!
درباره نقاط ضعف سریال «کیمیا» ساعتها میتوان حرف زد، اما این کار در حوصله این یادداشت نمیگنجد، همچنین منطقی نیست که به طور کامل به این سریال پرداخت، چون هنوز قسمتهای زیادی برای پخش مانده است. برای همین امید داریم در آینده با وجود آنکه احتمال آن کم است کار رشد مطلوبی داشته باشد. مطلب انتهایی اینکه به تهیهکننده و کارگردانان تلویزیون پیشنهاد میکنم، کمتر سریالی را جلوی دوربین ببرند که به قبل از انقلاب توجه دارد، چون به واسطه سیاستهای سیما نگاه به این حوزه کاملا کلیشه است، در نتیجه کار تولید شده تنها باعث پایین آمدن اعتبار فیلمساز میشود.
مخصوصا انتخاب اسفناک و افتضاح شخصیت کیمیست. ایشون بیشتر به یک زن 35 ساله شباهت داره تا اینکه بخواد نقش یک دختر 17 یا 18 ساله را بازی کند.