سیدعلی موسویگرمارودی، شاعر، نویسنده و مترجم قرآن در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، درباره رابطه حافظ با قرآن گفت: حافظ در میان شاعران کلاسیک و معاصر بیشترین تأثیر را از قرآن پذیرفته؛ هم شیوه غزلسرایی او به گونهای است که از قرآن آموخته و استاد خرمشاهی این موضوع را با تعبیر «شیوه پاشان» یعنی پراکنده آورده است؛ چرا که ابیات غزل الزاماً مانند قصیده نیست که این را هم حافظ از قرآن آموخته است.
وی افزود: در سورههای قرآن کریم به غیر از سوره یوسف و چند سوره دیگر، بقیه آنها شیوه پاشان را دارند و هر آیهای اشاره به یک معنای ویژهای دارد و در غزل حافظ نیز همین وضعیت است.
موسویگرمارودی ادامه داد: غیر از اینکه حافظ خود میگوید؛ هر چه دارد همه از دولت قرآن است، «هر چه دارم همه از دولت قرآن دارم» و از سوی دیگر واژه قرآن 13 بار در شعرهای حافظ به کار رفته است؛ «زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد/دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند».
وی تصریح کرد: مهمتر از این مسائل فرهنگ قرآنی است که حافظ دارد و ما باید به دو جریان یعنی سواد قرآنی و دیگری فرهنگ قرآنی حافظ اشاره کنیم. با اینکه سواد قرآنی حافظ خیلی وسیع است و خود میگوید «قرآن زبر بخوانی با 14 روایت»، یعنی میتواند با 14 روایت قرآن را از حفظ بخواند که این نشان از سواد قرآنی وی دارد یا اگر میبینیم که از کشاف زمخشری - که تفسیر بسیار مهمی است- صحبت میکند، اما باز هم اگر او تمام کشاف را هم خوانده باشد و یا چنانچه برخی میگویند، درس داده باشد، باز این سواد قرآنی وی است و مهمتر از آن فرهنگ قرآنی حافظ است که براساس آن نگرشش، نگرش قرآنی است، یعنی به ذات خداوند براساس توحید قرآنی نگاه میکند و به همه مسائل اسلامی با دید و فرهنگ قرآنی نگاه میکند.
این مترجم قرآن گفت: حافظ میگوید؛ «به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید/ که میرویم به داغ بلندبالایی»، ظاهر این بیت که در یکی از غزلهای زیبای وی آمده است، میگوید؛ مردم جنس تابوت مرا از چوب سرو کنید چرا که علت مرگم یک داغ بلندبالایی است، یعنی میان چوب تابوت من و علت مرگم تناسب باشد. در اول این بیت، مرگ را با کلمه واقعه بیان کرده است؛ در حالی که اگر آن را با کلمه حادثه میگفت از نظر شعری شاید زیباتر هم بود، چرا که به لحاظ صوتی، حروف حلقی آن کمتر از واقعه است و واقعه برای شعر زیباتر از حادثه نیست و حافظ با تمام دقتی که در انتخاب کلمات دارد، واقعه را انتخاب کرده است.
موسویگرمارودی اظهار کرد: علت این است که فرهنگ قرآنی حافظ اجازه نمیدهد که کلمه حادثه را انتخاب کند؛ چرا که در این بیت صحبت از مرگ یک انسان است و مرگ انسان در فرهنگ قرآنی حادثه نبوده و واقعه است که در قرآن نیز آمده؛ «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ، لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ». و حادثه مرگ یک حیوان است نه انسان.