به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، آنچه انسان را در مسیر پرفراز و نشیب زندگانى از نابسامانیها محفوظ میدارد و موجب سعادت و سرفرازى و سربلندى او در امتحانات الهى میشود، پژوهش پیرامون علوم الهى و معارف اسلامى و پوشاندن جامه عمل به دستورات بلند ربانى است و در این زمینه دستیابى به حقیقت معارف الهى و آشنایى با جایگاه حساس و ویژه آنها در حیات انسانى، ضرورى احساس میشود.
مرکز علمى تحقیقاتى دارالعرفان، در راستاى اهداف الهى خود، گلچینى از متن سخنرانیهاى استاد حسین انصاریان درباره ارزش کتاب و کتابخوانی را منتشر کرده است که در ادامه بخشی از آن از نظرتان میگذرد؛
موضوع کتابت و نگارش از گرانمایهترین و مهمترین امور بشر محسوب میشود؛ چرا که کتابت بزرگترین عامل صیانت و نگهبانى از اندیشهها و علوم دانشمندان است. بقاى علوم و اندیشهها که باعث رشد فکرى و عملى اجتماع میشود، به وجود کتابت است. علم با تمام ارزش ذاتیاش اگر انتقال پیدا نکند و محبوس بماند، کوچکترین ارزشی ندارد.
توجه اسلام به کسب علم
اسلام، به علم و دانش اهمیتى ویژه و ارزشى فوقالعاده میدهد تا جایى که دستور داده شده است؛ «اطْلُب العِلْمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحدِ؛ ز گهواره تا گور دانش بیاموز» و یا پیامبر اسلام(ص) امر میکنند که؛ «طلب دانش بر هر مسلمانى فرض است»؛ از این رو دانشجویان مورد محبت خداوند متعال هستند و باب ارزش نگارش و کتابت فضل علم که در روایات و آیات قرآن کریم بابى بسیار گسترده است، بیانگر اهتمام ویژه اسلام به علماندوزى است.
ارزش نگارش و کتابت
کتاب یعنى اوراق منظمى که حاوى یک سلسله مسائل علمى و اندیشههای ژرفنگران است. کتاب و نوشته حافظ علوم بشرى و قلعه محصولات فکرى و وسیله انتقال علوم به دیگران و روشنگر زمانها و نسلهاست و سبب احیاى تاریخ و فرهنگ ملتها و اقوام مختلف.
اهل بیت عصمت و طهارت(ع) سفارش بسیار زیادى در امر کتابت و نگارش مطالب علمى به صورت مطلق دارند و در روایات مختلف به مطالب ارزشمندى که دلیل ارزش کتاب و نگارش آن است اشاره فرمودهاند.
در این راستا وجود مبارک رسول اکرم(ص) میفرمایند: «علم و دانش را به بند کشید و از آن نگهبانى کنید. عرض کردند: چگونه علم به بند کشیده شود؟ فرمود: کتابت و نگارش آن». در این روایت پیغمبر اسلام(ص) به صورت مطلق به کتابت مطلق علم امر میفرماید و یا امام صادق(ع) میفرمایند: «احْتَفِظُوا بِکُتبِکُم، فَإنَّکُم سَوف تَحتَاجونَ الیها؛ کتابهایتان را نیک نگاهدارى کنید، زیرا به زودى به آنها نیازمند خواهید شد.»
«بنویس و دانش خویش را در میان برادرانت منتشر ساز و چون مرگت فرار رسد، کتابهایت را(از دست مده، مفروش، تلف و پراکنده مساز، بلکه) براى فرزندانت به ارث باقى بگذار. زیرا زمانى پرفتنه و آشوب خواهد آمد که مردمان تنها به کتابهاى خود انس گیرند و سرگرم شوند». این تعالیم و دهها مانند آن، باعث شیوع کتابت و نوشتن علم و زیاد شدن نسخه کتابها و رواج کتاب و تأسیس کتابخانه و ترویج علم و تألیف و خواندن کتاب و وقف کردن کتاب و کمک به تأسیسات علمى و کتابخانه شده است.
توصیه پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)
مردى از انصار به محضر مبارک پیغمبر اسلام(ص) میرسید و در مجلس او شرکت میکرد و سخنانى از آن حضرت(ص) میشنید که سخت او را به وجد میآورد و براى او شگفتانگیز مینمود، به طوریکه شیفته سخنان آن حضرت(ص) میشد؛ ولى نمیتوانست آنها را به خاطر بسپارد. لذا نگرانى خود را از جهت ضعف و کمبود حافظه، با حضرت(ص) در میان گذاشت. رسول خدا(ص) به او فرمودند: براى حفظ و نگاهدارى این سخنان، از دست خویش مددگیر و به دستش اشاره فرمود که گفتار و بیاناتش را بنویسد».
امام مجتبى(ع) فرزندان و خواهرزادگان خود را فرا میخواند و به آنها میفرمود: اگر چه شما هم اکنون به عنوان افراد کوچک و خردسال فامیل و قوم و خویش خود به شمار میآیید، ولى این امید هم وجود دارد که بزرگان قوم و گروهى دیگر باشید؛ لذا بر شما لازم است که علم و دانش را فرا گیرید و اگر در جمع شما کسانى دیده شوند که نتوانند علم و دانش را فرا گیرند و یا در خاطر بسپارند باید به نگارش علم قیام کرده و آن نوشته علمى را در خانههاى خویش قرار داده و از آن نگهبانى کنند، ابن بصیر میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمودند: «براى نگارش [حقایق دینى] دست به کار شوید؛ زیرا شما نمیتوانید این حقایق را جز از طریق نگارش آن در خاطر خود حفظ کرده و از آن نگاهبانى کنید».
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «هنگامى که مؤمنى از دنیا میرود، حتى اگر یک برگ نوشته از علم خود باقى بگذارد، این برگ به صورت پوشش و حفاظى میان او و میان آتش جهنم خواهد بود و خداوند متعال در برابر هر حرفى که در آن نگارش یافته است، شهرى گستردهتر از دنیا و آنچه در آن است به وى عطا میکند». این مطالب گوشهاى از ارزش علم، عالم و علماندوزى و نگارش علوم از دیدگاه اهل بیت(ع) است. در این باب مطالب آنچنان گسترده است که اگر بخواهیم تمام آن را ذکر کنیم مثنوى هفتاد مَن خواهد شد؛ تنها براى تکمیل این بحث شکل تدوین یکى از مشهورترین کتب دینى و منابع علمى شیعه را که بر اساس آیات و روایات تنظیم شده است یعنى کتاب اصول کافى را نقل میکنیم.
ارزش علم از دیدگاه یکى از مهمترین کتب شیعه
مرحوم ثقةالاسلام کلینى(ره) که خود بیست سال از عمر شریف خود را با تلاش طاقتفرسا در راه تألیف کتاب «الکافى» گذرانده است، در مقدمه کتاب ارزشمند خود به بحث پیرامون اهمیت تحصیل علم و آگاهى و لزوم ترویج آن از نظر دین میپردازد. باید توجه داشت که تفاوت انسان و حیوان به همین علم و آگاهى بستگى دارد. اسلام، جهل و نادانى را به هیچ عنوان جایز نمیداند اگر جهالت و نادانى جایز بود هیچ تکلیفى در عالم براى بشر ایجاد نمیشد کتابى بر پیغمبرى فرود نمىآمد و هیچ یک از انبیاء به نبوت برانگیخته نمیشدند، پس باید بگوییم که فلسفه دین و نبوت بیرون آوردن بشر از جهل و نادانى است و این مقام جز با کسب علم حاصل نمیشود، این منطق دین خداست.
دین خدا در ابتدا انسان را به خردورزى، فرزانگى و داشتن شخصیت عقلى فرا میخواند و مردمان را به کار عقلى و تفکر دعوت میکند، از این رو این همه ارزش به دانش در دین خدا داده شده است. براى آنکه گوشهاى از اهمیت علم، عالم و صاحبان کتب و اندیشههاى دینى و دیگر اندیشمندان بیان شود، تنها به برخى از عناوین کتاب «الکافى» در باب فضل علم و دانش اشاره میکنیم که در هر باب روایات گوناگونی بیان شده است: باب اهمیت علم و وجوب طلب آن و ترغیب بر آن، باب تعریف علم و برترى عالمان، باب ثواب عالمان (آنان که دانش اندوختهاند) و متعلمان (آنان که در حال دانش اندوزی هستند)، باب چگونگى حال عالمان و دانایان، باب مقام عالمان و دانشمندان، باب زیان فقدان عالمان و دانایان، باب ارج نشست و برخواست و گفتوگو با عالمان و دانشمندان، باب اهمیت پرسش از دانایان و گفتوگو با آنان، باب ترغیب به یاد دادن و آموختن دانش و علم به همگان، باب نکوهش ندانستهگویى، باب نکوهش کردار غیر مبتنى بر علم و دانایى، باب لزوم به کار بستن علم و دانایى، باب مسئولیت دامنهدار عالمان و دانایان، باب اهمیت کتاب و نقل علم و فضیلت نوشتن علم و نگهدارى و استناد به کتاب.
آنگاه پس از پایان دادن به این بابها و مسائل بسیارى که در آنها آمده است، به باب «توحید» میرسد. از اینجا میتوان تصورى مختصر از نظام تربیتى اسلام به دست آورد؛ شروع از خرد و شناخت عنصر تعقل و به کار گرفتن آن، آنگاه پرداختن به علم و دانایى و آگاهى، آنگاه خداشناسى از روى بصیرت، سپس شناخت رهبر(کتابُ الحُجَّه) و پس از تحصیل شناخت صحیح وارد شدن به صحنه حیات. و این همه ارزش علم، جز با کتابت و نگارش محفوظ نمیماند.
کتاب عنصرى است که به وسیله قلم به وجود میآید، قلمى را که اگر در دست انسان مثبت باشد خدا به آن سوگند میخورد، خداوند تبارک و تعالى انبیاء و ائمه(ع) را نسبت به سایر بشر در مقامى بالاتر و والاتر قرار داده است و پس از ایشان اصناف مردم به حسب فعالیتها و خدماتشان هر کدام داراى ارزشى است. البته تمامى مردم در پیشگاه عدل الهى مساوى هستند، ولکن اعمال و رفتار آنها ارزش میبخشد در بین اصحاب صناعات و دستههاى مختلف مردم، عالمان صاحبان کتاب داراى ارزشى ویژه هستند؛ از این رو مقام آنها پس از انبیاى الهى و ائمه(ع) بالاترین جایگاه است؛ چرا که انسانها به واسطه علوم و تألیفات آنها امورشان را تنظیم و روحیات و ملکات اخلاقیشان را تکمیل میکنند. به واسطه اندیشههاى آنها و تألیفاتشان شهرها آباد میگردد و انسانها از گمراهى نجات پیدا میکنند و تمام صنوف مردم محتاج صاحبان اندیشه و تألیف کتاب و نشر علم توسط آنان هستند.
انواع کتابها
اشاره شد که در فرهنگ دینى ما توصیه زیادى به ثبت و نگارش مطلق علم شده، امّا آیا این دلیلى است بر اینکه هر کتابى خواندنى است؟ و یا ارزش صرف وقت جهت مطالعه آن را دارد؟
به طور کلى کتاب بر 2 قسم است: کتب حاوى مطالب منفى که برخى از کتب و نوشتهها حاوى مطالب خیالى، پوچ، بیاساس و باطل است و در جهت تخریب اخلاق و انسانیت تألیف شده است. نگارندگان آن کتب، بدون رعایت تقواى الهى و بدون توجه به شئون بشرى با تألیفات و اندیشههاى خود، بشر را از مسیر حقیقى و درک کمالات و فیوضات جدا کرده و به وادى ضلالت و گمراهى میکشاند.
اسلام از این دسته از کتب به عنوان کتب «ضالّه» و گمراهکننده نام میبرد و خواندن، خرید و فروش و نگهدارى آن را حرام میداند. در این باب فقهاى عظیمالشأن مباحث پربار از لحاظ فقهى مطرح کردهاند، البته تنها در یک صورت و آن هم براى پاسخگویى به اباطیل آنان مطالعه این کتب براى متخصصان بلامانع است.
اگر این گونه مؤلفان از نوشتن این گونه کتابها امتناع میکردند، باطل این مقدار گسترش نمییافت و بشر تا این حد گمراه نمیشد. چه انسانهایى که در طول تاریخ با شبههافکنىِ این گونه کتب، از مسیر حق خارج شدهاند و کسانى که در نشر و تنظیم این کتب دخالتى دارند در معصیت تمامى گمراهان که به این وسیله گمراه شدهاند، شریک هستند. اینان با این گونه کتب، میدان جولان باطل را گسترده کرده و ظلم عظیمى به خود و بشریت کردهاند.
کتب حاوى مطالب مثبت؛ کتابهایى که جهت رشد انسان در زمینههاى مختلف فردى و اجتماعى و علوم مختلف تألیف شده است از کتب مثبت و داراى ارزش مطالعه و صرف وقت به شمار میآید، چه آن دسته از علومى که مورد نیاز زندگى مادى بشر و چه آن دسته از علوم که مورد نیاز زندگى معنوى بشر است و در جهت رشد انسان و تربیت و تکامل او و ساختن بناى تمدن و شخصیتش است.
این گونه کتابهاست که این همه پیرامون آن تعریف و تمجید در منابع اسلامى نقل شده است و حضرت امیرالمؤمنین(ع) این گونه کتب را باغهاى علما نامگذارى فرموده است که: «الکُتُبُ بَساتینُ العُلَمَاء؛ کتابها باغهاى اندیشمندان است»، کتب مثبت وسیلهاى براى هدایت کتابهاى مثبت اسلامى عالیترین مبیّن فرهنگ وحى و زحمات انبیاء و امامان در همه دورهها و اعصار بوده و بیشترین ثواب ویژه مؤلفان آن است چون عبادتى بزرگ از طریق هدایت و ارشاد مردم و رساندن آنها به عالیترین درجات انسانى و انتقال علوم الهى و معنوى به مردمان و حفظ و حراست از کلام گهربار ائمه معصومین(ع) انجام دادهاند.
رسول اکرم (ص) در باب هدایت یک انسان به امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:«لَان یَهدِیَاللَّهُ عَلى یَریْکَ رَجُلًا خَیْرٌ مِمّا طَلَعَتْ عَلیهِ الشَّمْس أو غَرُبَتْ؛ اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع یا غروب میکند.» هدایت الهى که توسط تألیفات گرانقدر مؤلفان شامل حال بشر میشود باب خیر عظیمى است که از این خیر دائماً صاحبان تألیف بهرهمند میشوند و بر انسان نیز واجب است که غیر از آموختن لازمههاى زندگى مادى، به تحقیق در امور معنوى و استفاده از مبانى دینى نیز بنماید.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) خطبهاى دارند که در این خطبه میفرمایند: خداوند متعال با کتابهایى که از جانب خود نازل کرده است و در این کتابها دلایل آشکار خود را بیان فرموده و آیات خود را در این کتابها قرار داده هیچ عذرى براى کسى در قیامت نسبت به برشکستگى معنوى براى این چند روز دنیا باقى نگذارده است. با وجود این همه حجت، انسان نمیتواند خود را از دایره هدایت الهى محروم بدارد.
ارزشمندترین کتب هستى
کتبى که حضرت حق براى هدایت انسان قرار داده و خود نویسنده این کتب میباشد سه کتاب است: کتاب تشریع؛ یکى از کتبى که حضرت حق خود مؤلف آن است مجموعه کتب آسمانى است که از جانب خداى متعال به وسیله انبیاى اولوالعزم براى هدایت بشر و الگوگیرى انسانها و دانستن طریقه صحیح زندگى در دنیا و مهیا شدن و بار بستن براى سفرى عظیم و بهرهبردارى از آثار استفاده مثبت از این کتب مقدس در آخرت نازل فرموده است.
مهمترین کتب آسمانى قرآن کریم است که توسط آخرین پیامبر حضرت رسول اکرم(ص) فرو فرستاده است. کتابى که مایه هدایت انسانها و نزول رحمت مادى و معنوى است: انسانهایى که میخواهند در طریق سعادت ابدى واقع شوند باید قرآن بیاموزند و آن را تلاوت کنند و براى درک معانى آن از محضر ائمه اطهار(ع) کسب فیض کنند به همین دلیل در روایات اسلام ثواب بسیار زیادى براى خواندن قرآن بیان شده است که ثواب خواندن هیچ کتابى به آن نمیرسد.
امام صادق (ع) ارزش خانهاى که در آن تلاوت قرآن میشود را چنین بیان کردهاند: «خانه انسان مسلمانى که در آن تلاوت قرآن کند، مانند ستاره درخشانى که زمینیان میبینند براى آسمانیان جلوه میکند» و پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «خانهاى که در آن قرآن زیاد تلاوت شود خیر و برکت آن زیاد خواهد شد و همانگونه که ستارگان آسمان براى زمینیان نورافشانى میکنند آن خانه براى آسمانیان نورافشانى خواهد کرد». وقتى آثار تلاوت قرآن در خانهاى به این حد باشد آیا میتوان تصور کرد که ارزش تلاوت آن براى افراد به چه مقدار خواهد بود؟ آیا شایسته است که این کتاب باعظمت که مهمترین و با ارزشترین کتابها محسوب میشود به گوشه خانهها و کتابخانهها و مساجد و ... کشانده شود و فقط به عنوان یک نماد و یا سمبل مسلمانى از آن استفاده شود؟
کتاب آفاق:
کتاب آفاق، نظام عظیم آفرینش و هستى است. آسمانها و کهکشانهاى آن، ستارگان و سیارات و عجائب شگفتآور آفرینش آن(ره) که خود کتابى عظیمى است، بخشى از این تألیف زیباى خداوندى است و در هر یک از این مخلوقات، عجایبى است که خود دنیاى عظیمى است و در این مقال تنها به این مسئله اکتفا میشود که؛
شنیدستم که هر کوکب جهانى است/جداگانه زمین و آسمانى است
زمین در جنب این افلاک مینا/چو خشخاشى بود در قعر دریا
کتاب انفس:
کتاب انفس کارگاه وجود انسانى است که خداوند در این کتاب آیات و نشانههاى خود را تألیف کرده، کتابى که خداوند درباره آن میفرماید: «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِى آلْآفَاقِ وَفِى أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ؛ به زودى نشانههاى خود را در کرانهها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا براى آنها روشن شود که بیتردید او حق است»، خداوند تبارک و تعالى با قلم صنع خود کتاب وجود انسان را تألیف کرد و در این تألیف گرانمایه گوهر اختیار را براى کسب کمالات قرار داد تا انسان به آن مقامى نائل شود که حتى ملائکه توانایى نیل به آن مقام را ندارد.
آرى! اگر انسان کتاب وجود را آن چنان که او نوشته است، مورد دقت قرار دهد اسرار الهى براى او منکشف خواهد شد و حضرت امیرالمؤمنین (ع) در این زمینه فرمودند: «أتزعم أنک جرم صغیر و فیک انطوى العالم الاکبر و انت الکتاب المبین الذى باحرفه یظهر المضمر؛ آیا گمان میکنى که تو جسم کوچکى هستى در حالى که خداوند در وجود تو عالمى بزرگ را قرار داده است، تو آن کتاب آشکارى هستى که با حروفش پنهانى آشکار میگردد.»
این سه کتاب مانند سایر کتابها با حرکت زمان و رشد دانش در آیاتش تغییرى پیدا نمیشود و از راه این سه کتاب است که انسان به توحید و جهانبینى مثبت و انسانشناسى و عناصر سازنده انسانیت و آینده جهان به ویژه عالم پس از مرگ و بسیارى از حقایق نایل میشود و عالم به این سه کتاب چون ائمه اطهار(ع) و عالمان ربانى در رأس همه عالمان و دانشمندان است و چراغ راه انسانهاست.
مطالعه کتاب و جلوگیرى از تضییع عمر
باید به کتابهاى مختلف دینى و اسلامى روى آورد. کتابهاى بسیارى نوشته شده و این تألیفات گرانمایه نیاز هر مقطع سنى را مرتفع میکند. تاریخ پیغمبر اکرم(ص)، تاریخ انبیاء، تاریخ ائمه(ع)، تاریخ اولیاء، تاریخ بزرگان دین، تاریخ شخصیتهاى انسانى و مطالعه کتب ارزشمندى که پیرامون حیات مادى و معنوى و جسمى و روحى انسان نگاشته شده است. عمر را نباید ضایع کرد که اگر این مسئله اتفاق بیفتد انسان روز قیامت مسئول است. مطالعه کردن در حال و در تصحیح اندیشه و فکر اخلاق انسان اثر دارد.
مرحوم آیتالله العظمى بروجردى(ره) ظاهراً 88 سالشان بود که از دنیا رفتند. یکى از فرمایشان زیباى، پرقیمت ایشان این بوده است که در اواخر عمرشان به یکى از علماى بزرگ فرموده بودند که خدا را شکر میکنم که یک ساعت عمر 88 سالهام را ضایع نکردهام. چه سرمایهاى بالاتر از عمر است؟ چه مایهاى بالاتر از عمر است؟
همه درون چاه خسارت هستند. چه عمل صالحى بالاتر از این است که انسان به دانایى خود بیفزاید. به هر جهت استفاده از عمر از واجبات الهى است و در ساحل اندیشههاى بزرگان و اهل بیت(ع) و در پاى سخن کتاب نشستن، بالاترین بهرهورى از عمر است. سخن گفتن پیرامون کتاب دلیل آوردن براى آفتاب است و براى ما ایرانیان که دو تمدن بزرگ جهانى یعنى تمدن ایرانى، ایرانیت و ملیت کشور گرانبهاى خود و تمدن دین یعنى اسلام عزیز را داریم باید کتاب و کتابخانه ارزش ویژهاى داشته باشند؛ چرا که میدانیم تمدن و فرهنگ هر قوم مبتنى بر کتاب است و زیبا آنجاست که مذهب ما نیز بر کتاب استوار است؛ این مذهب معجزهاش کتاب است و نخستین پیغامش این است، «اقْرَأْ؛ بخوان»، سپس اولین ستایش از خداى متعال میشود.
«رَبُّکَ الْأَکْرَمُ؛ پروردگارت کریمترین [کریمان] است؛ چرا او را گرامیترین مینامند که «الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ همان که به وسیله قلم آموخت»، پروردگار تو کسى که تو را به وسیله قلم تعلیم میدهد و آنچه را که انسان نمیداند و باید بداند را به او میآموزاند.
براى ما کتاب، یک مربى بزرگ است و در پرتو این مربى است که انسان حقیقت فراموش شده خود را باز مییابد و توجه و به کارگیرى صحیح آن موجب شناخت خویشتن و شناخت حقایق عالم میشود. آنچه در عالم، غیر از معرفت و کسب معرفت است همه بلهوسى و تاریکى و جهل است؛ چرا که فرزانگان تنها ماندگاران عالم هستند و فرزانه کسى است که از عالم فانى و دنیاى مادى گذشته و روى دل به چهره آخرت کرده و در کسب معرفت از مرداب گمراهى به بستان هدایت قدم گذاشته است.