کد خبر: 3447851
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۶
محمدجواد توکلی تشریح کرد:

لوازم بهره‌گیری از «سیاست‌های اخلاق» در علم اقتصاد

گروه اقتصاد: به گفته توکلی، اگر بتوانیم از ظرفیت‌های علمی استفاده کرده و از این طریق سیاستگذاری کنیم با توجه به ظرفیت اخلاق اسلامی بسیار بهتر و راحت‌تر می‌توانیم از این ابزارهایی که من آن را «سیاست‌های اخلاق» می‌نامیم در علم اقتصاد استفاده کنیم.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، کتاب «اخلاق و اقتصاد اسلامی» که شامل‌ مجموعه‌ای از مقالات در زمینه اقتصاد اسلامی است به قلم محمدجواد توکلی به تازگی از سوی انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شده است. هرچند غالبا در علم اقتصاد و عمدتا از نوع متعارف آن تلاش می‌شود نسبت به ارزش‌های اخلاقی تمایلی وجود نداشته باشد و بسیاری از متفکران اقتصادی سعی در جدایی کامل بین اخلاق و اقتصاد دارند اما بدیهی است که در اقتصاد اسلامی گزاره‌های اخلاقی معنا و جایگاه متفاوتی از اقتصاد متعارف خواهد داشت. برای بررسی بیشتر این موضوع با محمدجواد توکلی، عضو هیئت‌علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و نویسنده این کتاب گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که متن این مصاحبه  در ادامه می‌آید:

ایکنا: ابتدا درباره هدف نگارش این کتاب و رابطه اخلاق و اقتصاد در علم متعارف توضیح دهید.

واقعیت این است که در مباحث بین رشته‌ای میان اخلاق و اقتصاد فعالیت چندانی هم در ادبیات اقتصادی و هم در اقتصاد اسلامی صورت نگرفته و علتش هم این بوده است که اقتصاددانان از اواخر قرن 18 که به نوعی به سمت نوعی علم‌گرایی و رویکردهای پوزیتیویستی رفتند سعی کردند گزاره‌های اخلاق را از اقتصاد حذف کرده و اعلام کنند که اقتصاد یک دانش اثباتی است که درباره هست و نیست صحبت می‌کند و کاری به ارزش و داوری ندارد و این رویکرد به تدریج در ادبیات، نظریه‌ها و مدل‌های اقتصادی قوی شد و اقتصاد را به عنوان نوعی علم اثباتی مطرح کردند.

اما این موضوع برای اقتصاد مشکل ایجاد کرد و هم به گونه‌ای باعث شد تا برخی از جنبه‌های ارزشی فراموش شده و در حاشیه قرار گیرد و هم اینکه اقتصاددانان به گونه‌ای از اینکه به صورت ضمنی نظریاتشان تحت تأثیر گرایشات اخلاقی آن‌ها قرار گیرد غفلت کنند اما اتفاقی که رخ داد این بود که نوعی اخلاق مادی‌گرایانه به صورت ضمنی در اقتصاد گنجانده شد که برخی معتقدند اقتصاددانان جنبه‌های اخلاقی اقتصاد را مخفی کرده‌اند ولی با هویدا شدن عوارض کنار شدن اخلاق از اقتصاد، از حدود 70 سال اخیر، هم در نظر و هم در عمل رویکردهایی نسبت به بازتعریف اخلاق در اقتصاد نمایان شد و برخی از متفکران کتاب‌هایی راجع به مباحث اخلاق در اقتصاد نوشتند و اعلام کردند که ورود اخلاق به ادبیات اقتصادی هم به ادبیات اخلاق و هم به ادبیات اقتصادی کمک می‌کند.

به همین دلیل هم کارهای نظری و هم کارهای میدانی در اخلاق و اقتصاد شکل گرفت و عملا برخی از اقتصاددانان به دنبال این بودند که قانونمندی‌های اخلاق اقتصادی را کشف کرده و از آن برای بهبود سیاست‌های اقتصادی استفاده کنند و شاید خروجی این بحث را بتوان این‌گونه بیان کرد که اقتصاددانان به این نتیجه رسیده‌اند که دست نامرئی بازار با دست مرئی دولت ترکیب شود تا ما به اهداف اقتصادی مطلوب برسیم؛ بخصوص اگر بخواهیم رشد اقتصادی توأم با عدالت داشته باشیم و ارزش‌گذاری‌مان به گونه‌ای باشد که تمام فضائل اخلاقی را در نظر بگیریم.

ایکنا: وضعیت توجه به اخلاق در اقتصاد اسلامی چگونه است؟

در ادبیات اقتصاد اسلامی هم توجه به اخلاق به صورت ضمنی وجود داشته است اما متفکران مسلمان چندان در این زمینه فعالیت نداشته‌اند. هدف این مجموعه مقاله‌ای که با عنوان کتاب اخلاق و اقتصاد اسلامی منتشر شده، این است که به این موضوع بین رشته‌ای در فضای ادبیات اخلاق و اقتصاد اسلامی بپردازد و عمدتا در این کتاب، به دو مقوله پرداخته‌ایم که یکی مباحث نظری اخلاق اقتصاد است و از جمله مباحثی راجع به اینکه اخلاق و اقتصاد اسلامی  چه مفهوم و چه قلمروهای مطالعاتی دارند و اینکه اگر ما در سیاستگذاری‌ اقتصادی بخواهیم به اخلاق توجه کنیم، نظریه اخلاق هنجاری پایه‌ای که ما در اقتصاد اسلامی معرفی می‌کنیم چیست و بر چه مبانی‌ای استوار است و همچنین مباحثی همانند اینکه اگر در حوزه سیاست‌گذاری، درمورد اخلاق صحبت می‌کنیم تفاوت آن با اخلاق در اقتصاد چیست.

در این کتاب به دو سطح از مباحث اخلاق و اقتصاد اسلامی از جمله ارتباط دانش و اخلاق و دانش و اقتصاد اسلامی پرداخته شده است و همچنین رابطه نهاد اخلاق و اقتصاد اسلامی که جنبه دینی آن است مورد بررسی قرارگرفته است. همچنین عنوان شده است که می‌توانیم چهار حوزه مطالعات اخلاق و اقتصاد اسلامی را گسترش دهیم که شامل اخلاق هنجاری، اخلاق کاربردی، اخلاق توصیفی و اخلاق تحلیلی می‌شود که در مقاله اول کتاب توضیح داده شده است که این حوزه های مطالعاتی چیست.

در بخش دوم سعی شده است مباحث تطبیقی اخلاق و اقتصاد اسلامی برسی شود از جمله اینکه اخلاق چه نقشی می‌توان در رشد و پیشرفت اقتصادی داشته باشد و در یکی از مقالات سعی شده است این مدل‌سازی صورت گیرد که سرمایه مذهبی چگونه بر رشد اقتصادی تأثیرگذار است و به این بحث پرداخته شده است که آیا در اقتصاد اسلامی می‌توانیم سود خالص اقتصادی سرمایه را بپذیریم و اگر نمی‌پذیریم، جایگزین آن چیست؟ که در یکی از مقالات موضوع الگوی تعاونی به عنوان یک بدیل مورد توجه قرار گرفته است. همچنین درباره اخلاق مالیه عمومی و سیاست‌های مالی دولت، اخلاق محیط زیست و اخلاق در بانکداری اسلامی مورد بحث قرار گرفته است و یکی از مقالات این کتاب موضوع شاخص اخلاق در بازار اسلامی را مورد تحلیل قرار داده است.

به نظر می‌رسد موضوع ادبیات اخلاق و اقتصاد اسلامی می‌تواند موضعی پربار باشد و زمینه کار و مطالعات آتی در این حوزه باز است. این کتاب می‌تواند به عنوان مقدمه‌ای برای آشنایی محققان اقتصاد اسلامی با این حوزه مطالعاتی عمل کند و انشاء‌الله مطالعات تکمیلی بتواند این فعالیت را جلو ببرد و ما بتوانیم این حوزه مطالعاتی را گسترش دهیم.

ایکنا:  قطعا رشد اقتصادی، مبارزه با مفاسد و گسترش عدالت، از مهمترین دغدغه‌های اقتصاددانان در همه کشورها بوده است. شما هم در صحبت‌های خود اشاره‌ای به این موضوع داشتید. حال این آمیختن ارزش‌های اخلاقی با اقتصاد چه تأثیری بر توسعه اقتصادی و رفاه کشور می‌تواند داشته باشد؟

یکی از مسائل مهمی که در حوزه اخلاق و اقتصاد بحث می‌شود موضوع نهادینه شدن اخلاق در رشد و توسعه کشورها است. در سال‌های اخیر متفکران اقتصادی توجه‌شان به رابطه اخلاق و اقتصاد در نظریات توسعه و رشد جلب شده و به صورت خاص مقوله‌ای همانند سرمایه اجتماعی در ادبیات رشد و توسعه مطرح شده که بسار به ادبیات اقتصاد اسلامی نزدیک است و یکی از مقالاتی که در این مجموعه وجود دارد سعی کرده است که در کنار سرمایه اجتماعی، سرمایه اخلاقی را هم مطرح کند که نتایج مطالعات نشان می‌دهد وقتی این سرمایه اخلاقی در جامعه زیاد می‌شود با کاستن از تنش‌های اجتماعی و تقویت انسجام اجتماعی باعث می‌شود که کارایی سرمایه‌های دیگری هم که در جامعه وجود دار از جمله نیروی انسانی افزایش پیدا کند.

وقتی اخلاق در جامعه تقویت شود اثر انسجام‌بخشی دارد و به صورت غیرمستقیم در متغیرهای اقتصاد که در رشد و توسعه اقتصادی و رفاه اثرگذار هستند تأثیر می‌گذارد. همچنین در برخی از مطالعات اخیر اقتصادی که انجام شده است سعی می‌کنند از این ظرفیت استفاده کنند و به همین دلیل زمینه ادبیاتی با عنوان تعلیم و تربیت اقتصادی فراهم شده است و برخی به دنبال  این هستند که چگونه این سرمایه اخلاقی را در جامعه افزایش دهیم

ایکنا: لازمه این موضوع چیست؟

لازمه این موضوع این است که با چشم بازتری سیاست‌های تعلیم و تربیت کشور و تبلیغات بازرگانی را دنبال کنیم و به دنبال این باشیم که چگونه این سیاست‌های اخلاقی از سیاست‌های آموزشی، تربیتی و تبلیغات بازرگانی ما متأثر می‌شود و از کانال این سیاست‌ها بتوانیم تأثیر اخلاق را بر رشد و توسعه افزایش دهیم. متأسفانه گاهی اوقات در سیاست‌های خود دقت چندانی نداشته‌ایم و در سال‌های اخیر سرمایه اخلاقی ذهنی که به گونه‌ای در جامعه وجود داشته است که با سرمایه اجتماعی ارتباط دارد کاهش پیدا کرده است. در مباحث اخلاق اقتصاد بر این موضوع تأکید می‌شود که رعایت اخلاق اقتصادی، شرطی است؛ بدین معنا که اگر افراد احساس کنند که دیگران اخلاق را رعایت نمی‌کنند انگیزه آنها هم برای رعایت اخلاق کاهش پیدا می‌کند، به همین دلیل مبارزه با مفاسد اقتصادی برای حفظ سرمایه اجتماعی و اخلاقی بسیار مهم است.

باید سیاستگذاری‌های مناسبی داشته باشیم که بتوانیم این سرمایه اخلاقی را حفظ  کنیم و به نظر می‌رسد باید سیاست‌های مدونی برای نهادینه کردن اخلاق حرفه در مشاغل و سازمان‌ها داشته باشیم و این امر هم نیازمند نوعی طراحی کلان و هم نیازمند اجرای سیاست‌های اخلاقی در فضای کسب‌و‌کار کشور است و به نظر می‌رسد اگر به این نکته توجه شود حتی هزینه‌های برخی سیاست‌های خاص اقتصادی کمتر می‌شود؛ چراکه آثار سیاست‌هایی که بر روی اخلاق اثر می‌گذارد بلندمت‌تر است و بسیاری از هزینه‌های جانبی ما را کاهش می‌دهد.

ایکنا: به عنوان سؤال پایانی بفرمائید آیا بین رابطه اخلاق و اقتصاد در سیستم اقتصادی متعارف و اقتصاد اسلامی تفاوت خاصی وجود دارد؟

یکی از تفاوت‌هایی که در ادبیات اخلاق و اقتصاد مشاهده می‌شود این است که در سال‌های اخیر اقتصاد متعارف، دیدگاه‌های اخلاقی به سمت دیدگاهی لیبرالی و پلورالیستی رفته است و اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که ارزشگذاری‌های اخلاقی که در فضای اقتصادی مشاهده می‌شود ناشی از رویکرد اخلاقی لیبرال و مادی‌گرایانه است؛ در حالی‌که در اندیشه اقتصاد اسلامی، اخلاقی که ما قبول داریم اخلاق متعالی اسلامی است که از اخلاق مادی‌گرایانه فاصله می‌گیرد و مؤلفه‌های آن کاملا از  اخلاق در اقتصاد متعارف مجزا است. آنها با این مشکل مواجه هستند که برای نهادینه کردن این اخلاق از آن پشتوانه‌ای که ما در اقتصاد اسلامی برخوردار هستیم و اخلاق را با خالق و اینکه خداوند ما را خلق کرده و این نظام ارزشی از رویکرد توحیدی نشأت می‌گیرد، مرتبط می‌دانیم و اینکه ما معتقد به معاد هستیم و معتقدیم رفتارها در جهان آخرت مورد محاسبه قرار میگرد، برخوردار نیستند و وضعیت اخلاق در اقتصاد اسلامی  با اخلاق سکولار متفاوت است.

به همین دلیل، اخلاقی که در فضای ادبیات اقتصاد متعارف مشاهده می‌شود به سمت اخلاق‌های مبتنی بر قراردادگرایی و لیبرالیسم رفته و آنها به گونه‌ای در نهادینه کردن این موضوع با مشکلاتی مواجه هستند که  این مشکلات، کمتر در فضای اقتصاد اسلامی وجود دارد اما  آنها مزیتی نسبت به ما دارند که به صورت علمی بر روی تأثیرات آموزش و پرورش و تأثیرات نظام تربیتی کار کرده‌اند و از این ابزارها برای نهادینه کردن اخلاق مورد نظر خودشان استفاده می‌کنند؛ در حالی‌که ما این بخش را کمتر مورد توجه قرار داده‌ایم و به همین دلیل گاهی مشاهده می‌کنیم برخی از ارزش‌های اخلاق اسلام در سطح بازار ما رعایت نمی‌شود.

به نظر می‌رسد اگر بتوانیم از ظرفیت‌های علمی استفاده کرده و از این طریق سیاستگذاری کنیم با توجه به پشتوانه ظرفیت اخلاق اسلامی بسیار بهتر و راحت‌تر می‌توانیم از  این ابزارهایی که من آن را سیاست‌های اخلاق می نامیم در علم اقتصاد استفاده کنیم.

captcha