به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به ایکنا، امسال هفتمین دوره اجرای نمایش تئاتر «زخمی که بر دلم نشست» است، این نمایش نوشته روشنک عباسی و به کارگردانی قاسم عوضبیگی است که گروه نمایشی راز امسال آن را در مجتمع مذهبی فرهنگی امام رضا (ع) اجرا میکند.
یکی از بینندگان این نمایش معتقد است کار بازیگران این نمایش خوب است اما فضا برای چنین نمایشی کم است و مسئولین باید این نکته را در نظر بگیرند که نمایشهای با مضامین برتر در مکانهای بهتری نمایش داده شوند.
همچنین یکی دیگر از بینندگان نمایش «زخمی که بر دلم نشست»، مضامین و محتوای این نمایش را خوب و محکم میداند و معتقد است عبارات آن از مقاتل برداشته شده است و فواصل بین آیتمهای شهادت خیلی خوب وصل شده است که هرسال نیز ارتقاء داشته است.
اینجا را مجلس روضه نیز میدانیم
قاسم عوضبیگی کارگردان و بازیگر نقش جابر در این نمایش گفت: گروه نمایش راز 10 سال است که در حوزه نمایشهای آیینی فعالیتی میکند؛ به مناسبت فاطمیه، رمضان، محرم و صفر نمایشهایی داشتیم که بیشتر برای قشر مذهبی اجرا شد، زخمی که بر دلم نشست مخصوص ماه صفر است و داستان کسانی است که در روز عاشورا غنیمتی بردند و برمبنای مستندات تاریخی هرکدام مرضی گرفتند؛ یکی دیوانه شد، یکی جوزام گرفت و دیگری کور شد، آنها حول یک طبیب جمع میشوند و هرکاری در روز عاشورا کرده بودند را برای مرد نصرانی توضیح میدهند، این نمایش در سال 1384 نوشته شده است و بعد از نوشتن نمایشنامه آن را خدمت آقای جاودان به عنوان کسی که استاد تاریخ اسلام است ارائه کردیم و به گفته او نمایشنامه مستندی است و حتی مرضهای این افراد همه مستند است.
وی افزود: کارهای آیینی به چند صورت است؛ یک دسته مثل همین نمایش به تاریخ پایبند هستند و یک دسته درونمایه دینی دارند ولی کار تاریخی انجام نمیدهد. ما معتقد هستیم رسانه تئاتر، رسانه موفقی است و تأثیرگذارتر از کتاب است.
کارگردان «زخمی که بر دلم نشست» اظهار کرد: با اینکه اینجا را سن تئاتر میدانیم که باید چهارچوبها را رعایت کنیم تا کارمان از نظر تئاتری حداقلها را داشته باشد اما اینجا را یک مجلس روضه برای تماشاچی نیز میدانیم که به این مطلب افتخار میکنیم و میخواهیم مجلس روضهای به این شکل گرفته شود که تماشاچی هم اطلاعات تاریخی به دست آورد و هم از مجلس روضهای در قالب تئاتر استفاده کند.
وی تصریح کرد: ما میدانیم برخی اوقات در سالنهایی که سالن حرفهای تئاتر نیستند و امکانات زیادی ندارند، زیباسازیهایی که باید در برخی صحنهها اتفاق بیفتد انجام نمیشود اما با همین بضاعتی که در این سالن وجود دارد سعی کردیم از نظر بصری با تماشاچی ارتباط مناسبی برقرار کنیم.
عوضبیگی در پایان سخنانش بیان کرد: بازیگران ما همه کسانی هستند که تجربه بازیگری دارند و به اثرگذاری در کار کمک میکنند. ما سعی کردیم کارمان رئال باشد و حتی مدل میزانسن ما رئال است، هرچند در برخی صحنهها اتفاقات خاصی را در نظر گرفتهایم که تماشاچی از یکنواختی دربیاید و چون دکور ما سنگین است امکان جابجایی صحنه وجود ندارد لذا سعی کردیم با استفاده از نور، صحنهها را عوض کنیم.
به عشق امام حسین (ع) کار میکنم
در ادامه علی بهپرورنیا بازیگران نقش کنعان در این نمایش گفت: از سال 1383 همکاری خود را با گروه راز شروع کردهام، در سالهایی که این نمایش اجرا شده است، نقشهای متفاوتی داشتهام و دلیل فعالیت من صرفاً مذهبی بوده که به این مطلب افتخار میکنم. نقش من یک مسیحی به نام کنعان است که از دوستان وهب است و وهب یکی از شهدای کربلا است که قبلاً مسیحی بوده اما بنا به شرایطی مسلمان شده و در رکاب امام حسین (ع) شهید میشود، کنعان زمانی که به دنبال وهب بوده است به این نتیجه میرسد که وهب راه درستی را رفته است و با شنیدن اتفاقاتی که برای امام حسین (ع) افتاده تصمیم میگیرد راهش را با ایشان همسو کند، لذا در آخر مسلمان شده و به دنبال خانواده اهل بیت (ع) میرود.
وی در پایان سخنانش افزود: من در نمایش سعی میکنم هرکاری میکنم از ته دلم انجام دهم، مثلاً اگر گریه میکنم از ته دلم باشد تا باورپذیر باشد البته من بازیگر حرفهای نیستم و فقط برای دل خودم و به عشق امام حسین (ع) کار میکنم تا نامم را جزء نوکران ایشان بنویسند.
گروه راز هزینهها را خودش تأمین میکند
در ادامه سید علی زاهدی در نقش طبیب نمایش «زخمی که بر دلم نشست» گفت: من چند سال است که گروه راز همکاری میکنم و با همین نمایش نیز کارم را با این گروه شروع کردم، قبلاً نقش سهل بن سعد را داشتم ولی امسال نقش طبیبی را دارم که خانهاش، محل ملاقات قتله کربلا و فردی مسیحی است که نسبتی با وهب یکی از اصحاب امام حسین (ع) داشته است، این مسیحی به دنبال وهب است که در جریان این جستجو، مسلمان شده و از صحنه خارج میشود تا به دنبال خانواده سید الشهدا (ع) برود و در خدمت آنان باشد، خانه طبیب محل برخورد این دو قطب است و طبیب بارها این داستان را میشنود و از شنیدن مدام این داستان متنفر است اما ناچار است که تحمل کند.
وی در پایان سخنانش تصریح کرد: با اینکه انتظار میرود از گروه راز حمایت فراوانی شود و دیگر همکاران تئاتر تصور میکنند همه شرایط برای این گروه مساعد است و همه چیز فراهم است ولی حقیقتاً گروه راز هزینهها را خودش تأمین میکند، البته بحمدالله جواب این سرمایهگذاری را نیز خود سیدالشهدا (ع) میدهد.
نمایش آیینی برای ایجاد فضای ملموستر است
در ادامه علی سارباننژاد در نقش عبدالله یکی از دشمنان سیدالشهدا (ع) در این نمایش گفت: دکور کار به دلیل نیاز ما به سبک بودن از یونولیت استفاده شده است چراکه ما نیاز داشتیم فضای چشمنوازی از یک خانه در سال 61 هجری قمری در شام را نشان دهیم، لذا آیتمهایی استفاده شده است که بیننده را به آن فضا ببرد. موسیقی کار نیز دو وجه دارد؛ اولاً سعی کردیم اثرگذاری لازم را داشته باشد، دوماً موسیقی به پیشبرد کار و احساس خود بازیگر نیز کمک کند.
وی در پایان در مورد تفاوت تعزیه و تئاتر اظهار کرد: تعزیه و تئاتر هر دو هنر نمایشی هستند ولی تفاوتهایی دارند مثلاً اِلمانهایی که در تعزیه است با المانهای تئاتر تفاوت دارد، الان هنر تعزیه با اینکه هنرمندانی با جان و دل در آن کار میکنند ولی هنر مهجوری شده است و استقبال کمتری دارد و توانایی کمتری نیز برای ارائه آن هست چراکه کمتر کسی پیدا میشود که در عین توانایی بالای بازی، صدای خوشی نیز داشته باشد، به همین دلیل قرار شده است نمایش آیینی تریبون جدیدی باشد تا مردم در فضایی ملموستر، مفهومی را درک کنند ضمن اینکه تئاتر غیرآیینی مخاطبان خاص دیگری را دارد اما این کار برای عموم مردم است.
گفتنی است، آخرین اجرای امسال نمایش «زخمی که بر دلم نشست» امشب در مجتمع مذهبی فرهنگی امام رضا (ع) به روی صحنه میرود.
همچنین گزارش تصویری این نمایش را میتوانید در اینجا ببینید.