کد خبر: 3459890
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۸
برشی از یک کتاب به مناسبت شهادت امام حسن(ع)/

پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ در «انسان ۲۵۰ ساله»

گروه ادب: صلح امام حسن(ع) پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ است که بیانات رهبر معظم انقلاب درباره این موضوع در کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» عنوان شده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، کتاب «انسان 250 ساله» عیناً برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری بوده و بیانگر نوع نگاه معظم‌له به زندگی سیاسی - مبارزاتی ائمه(ع) است. این کتاب شامل 17 فصل است که نحوه چینش عناوین فصل‌ها به صورت ترتیب تاریخی زندگی ائمه(ع) از دوران پیامبر اعظم(ص) تا دوره امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری(ع) است. فصل پنجم این اثر درباره امام حسن(ع) است که در ادامه بخشی از آن را که مربوط به صلح امام حسن(ع) است، می‌خوانیم:

«صلح عوامل خودش را داشت و هیچ تخلف و گریزی از آن نبود. آن روز، شهادت ممکن نبود. مرحوم شیخ راضی آل یاسین در کتاب «صلح الحسن» - که من در سال 1348 آن را ترجمه کردم و چاپ شده است- ثابت می‌کند که اصلاً جا برای شهادت نبود. هر کشته‌شدنی که شهادت نیست؛ کشته شدن با شرایطی، شهادت است. آن شرایط در آنجا نبود و اگر امام حسن(ع) در آن روز کشته می‌شدند، شهید نشده بودند. امکان نداشت که آن روز کسی بتواند در آن شرایط، حرکت مصلحت‌آمیزی انجام بدهد که کشته بشود و اسمش شهادت باشد و انتحار نکرده باشد.

بعد از صلح امام حسن مجتبی(ع) کار به شکلی هوشمندانه و زیرکانه تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی، وارد کانال آلوده‌ای که به نام خلافت و در معنا سلطنت، به وجود آمده بود، نشود. این هنر امام حسن(ع) بود.

دوران خلافت مروانی و سفیانی و عباسی دورانی بود که ارزش‌های اسلامی از محتوای واقعی خودشان خالی شدند. صورت‌هایی باقی ماند؛ ولی محتواها به محتواهای جاهلی و شیطانی تبدیل شد. مردمانی که در آن دستگاه پرورش پیدا می‌کردند، عادت داده می‌شدند که هیچ چیزی را برخلاف میل و هوای خلیفه بر زبان نیاورند. این چه جامعه‌ای است؟ این، چطور انسانی است؟! این، چطور اراده الهی و اسلامی در انسان‌هاست که بخواهند مفاسد را اصلاح کنند و از بین ببرند و جامعه را جامعه‌ای الهی درست کنند؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟!

کسانی که در این دوران، تملق رؤسا و خلفا را می‌گفتند کارها در دست آنها بود، کارها براساس صلاحیت و شایستگی‌شان واگذار نمی‌شد. این جریان، همین طور ادامه پیدا کرد. در کنار این، جریان مسلمانی اصیل، جریان اسلام ضدارزشی، جریان اسلام قرآنی نیز ادامه پیدا کرد که مصداق بارز آن، ائمه هدی(ع) و بسیاری از مسلمانان همراه آنان بودند.

به برکت امام حسن(ع) این جریان ارزشی نهضت اسلامی، اسلام را حفظ کرد. اگر امام مجتبی این صلح را انجام نمی‌داد، آن اسلام ارزشی نهضتی باقی نمی‌ماند و از بین می‌رفت؛ چون معاویه بالاخره غلبه پیدا می‌کرد. وضعیت، وضعیتی نبود که امکان داشته باشد، امام حسن مجتبی(ع)غلبه پیدا کند. همه عوامل در جهت عکس غلبه امام مجتبی(ع) بود. معاویه غلبه پیدا می‌کرد؛ چون دستگاه تبلیغات در اختیار او بود و چهره او در اسلام، چهره‌ای نبود که نتوانند آن را موجه کنند و نشان بدهند.

در زندگی امام حسن(ع) و در کلمات این بزرگوار، این معنی واضح است، گرچه در آن دوران زمینه چنین قیامی آماده نبود، زیرا رشد مردم کم و تبلیغات و امکانات مالی دشمن خیلی فراوان بود. دشمن از شیوه‌هایی استفاده می‌کرد که امام حسن نمی‌توانست از آن شیوه‌ها استفاده کند، مثل دادن پول‌های بی‌حساب، جمع کردن افراد غیرموجه و ناصالح که امام از این کارها نمی‌توانست بکند، چرا که دست او باز بود و دست امام حسن بسته.»

نظر شما
captcha