
دومین سوگواره هنرهای نمایشی و آئینهای مذهبی در حالی امشب به کار خود پایان میدهد که کمتر میشد این تصور را داشت که با وجود نوپا بودن اینچنین از سوی هنرمندان عرصه تئاتر و نمایشهای آئینی که دغدغه تولید آثاری با موضوعات دینی و ارزشی را دارند مورد استقبال قرار گیرد.
سال گذشته این سوگواره به همت مدیریت فرهنگی و هنری منطقه دو شهرداری تهران و فرهنگسرای ابنسینا به شکلی محدود کار خود را آغاز کرد، اما بلافاصله با توجه به ظرفیتهای ناب موجود و ایجاد شده در زمینه تولید آثار نمایشی غالباً عاشورایی تبدیل به رویدادی ملی با اعتباری قابل توجه و مطلوب شد و نکته جالب توجه در این مورد اینکه متولی اصلی این جریان فرهنگی و هنری با ماهیت هنرهای نمایشی را سازمانی برآمده از شهرداری تهران یعنی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران با محدودیت اختیارات حداقل در پوشش برنامههای فرهنگی و هنری در قالب کلانشهر تهران است و نه وزارت فرهنگ و ارشاد و مشخصاً معاونت هنری این وزارتخانه به عنوان متولی اصلی فرهنگ و هنر آن هم در بعد ملی و کشوری.
شاید دلیل اصلی استقبال کمی و کیفی که از سوگواره نمایشی «خمسه» شاهد بودیم، حاصل خلأ موجود باشد که به ویژه در ایام محرم و صفر در حوزه هنرهای نمایشی با آن مواجه بودیم؛ چیزی که بر طبق سنت دیرپای ایرانی مراسم سوگواری و اقامه عزا بر مصایب اهل بیت(ع) و به ویژه سیدالشهداء(ع) را ممزوج با برپایی آئینهای نمایشی همچون تعزیه و مجالس شبیهخوانی کرده است که دیگر کمتر شاهد آنها بوده و یا اصلاً فاقد چنین اقداماتی برنامهریزی شده در گرامیداشت این ایام هستیم.
در سالهایی نه چندان دور از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر طبق آنچه توقع و انتظار میرفت، مجموعه اقدامات و برنامههایی در حوزههای گوناگون هنری و از همه مهمتر هنرهای نمایشی تدارک دیده و اجرا میشدند و حداقل این بود که برگزاری آنها به ایجاد ظرفیتهای تازه هنری و بروز استعدادهای نو و خلاق هنری منجر شد و متأسفانه حالا با وجود بر جای ماندن همان استعدادها و یا بروز خلاقیتهای تازه الگوبرداری شده، فضای فرهنگ و هنر کشور را عاری از اینگونه رویدادها میبینیم، یا به تعطیلی کشیده شدهاند و یا با توجیه اقتصادی و عدم تأمین اعتبارات به حالت تعلیق درآمدهاند و معلوم نیست چه فرد، سازمان و مرجعی باید جوابگوی این انتظارات و توقعات به حق جامعه هنری باشد.
ارشاد با هدف متمرکز کردن مجموعه اقدامات فرهنگی و هنری با موضوعات دینی و عاشورایی، برگزاری این برنامهها که به شکلی خودجوش و توسط توده مردم به درستی اداره میشد را خود تولیت کرده و نظارتی دقیق بر اجرای آنها را در دستور کار قرار میدهد و دقیقاً از همین جاست که کیفیت برگزاری چنین رویدادی دچار نقصان و ضربه میشود؛ حداقل در مورد برپایی مجالس تعزیه و شبیهخوانی به عنوان هنری مردمی و برخاسته از جامعه شاهد این امر بوده و هستیم که به محض دولتی شدن تعزیه، این هنر به حاشیه رفته و با تداوم چنین اوضاعی دیری نمیپاید که زین پس مظاهر هنر تعزیه را در موزهها و اسناد مکتوب به عنوان میراثی فرهنگی مشاهده کنیم.
هنر نمایش و البته شکل غربی و کلاسیک آن نیز از زمانی که وارد ایران شد علاوه بر توجه به ادبیات نمایشی وارداتی و تولید نمایشهایی بر پایه جامعهشناسی ایرانی، روی خوش به رویدادهای دینی و تاریخی و مضامین و مصادیق ارزشی و مذهبی نشان داده و با ظهور چنین قابلیتی، حداقل از پس از انقلاب اسلامی، با گونهای از تئاتر با ساختار غربی اما با محتوایی مذهبی مواجه هستیم.
درست از زمانی که با کثرت گروههای نمایشی مذهبیکار روبرو میشویم است که یکبار دیگر ارشاد رسالت نظارتی خود را ایفا کرده و به شکل متمرکز و به زعم مدیران، نظاممند درصدد سر و سامان دادن به آنها برمیآید که این دفعه نیز همچون بسیاری از آئینهای نمایشی و از همه مهمتر تعزیه، سرانجام درست و مناسبی را در مورد آن شاهد نیستیم و نهایت اینکه در برههای از زمان و شرایط فعلی دیگر اتفاقی جریانساز در حوزه هنرهای نمایشی دینی و عاشورایی که ارشاد متولی آن باشد وجود خارجی ندارد.
جشنواره تئاتر عاشورائیان، همایش آئینهای عاشورایی پس از چند دوره محدود برگزاری به تعطیلی کشیده میشود و در ادامه مرکز هنرهای نمایشی با تجمیع بخش اعظمی از این رویدادهای تئاتر دینی و ارزشی، جشنواره «تئاتر حقیقت» را بنا مینهد که بعد تبدیل به جشنواره «تئاتر صاحبدلان» شده و این جشنواره نیز پس از دو دوره برگزاری و ایجاد ظرفیتهای بکر نمایشی عملاً به تعطیلی کشیده میشود.
به ابتکار اداره کل فرهنگ و ارشاد استان تهران ویژهبرنامه نمایشی «گوهر هدایت» نیز در مقطعی سر و شکل میگیرد، اما تداوم نمییابد و این اداره کل در روند برگزاری جایزه هنر و ادبیات «محتشم» که سومین دوره آن اخیراً در سکوت کامل خبری و بدون افت و خیز و پویایی و نشاط که لازمه برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری است، تدارکی برای برگزاری بخش نمایشی نمیبیند.
دفتر تعزیه و هنرهای آئینی مرکز هنرهای نمایشی ارشاد چند سالی محدود با برپایی خیمه در محوطه باز تئاتر شهر، ویژهبرنامه «شبهای واقعه» را که اختصاص به اجرای مجالس تعزیه و آئینهای نمایشی دارد برگزار میکند که تداوم نمییابد و برگزاری «سوگواره ملی تعزیه» که تنها یک دوره آن هم به میزبانی اراک برگزار میشود به دلیل آنچه نام آن را کمبود اعتبارات میگذارند به تعطیلی کشیده میشود و این دفتر تنها به برگزاری برخی مجالس تعزیه با موضوع عاشورا آن هم در جریان جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی که هر دوسال یکبار برگزار میشود بسنده میکند.
تنها جریان مستمر اجرای تئاتر دینی و آئینهای نمایشی را معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد اسلامی در جریان برگزاری نمایشگاه بینالمللی قرآن با تشکیل کمیته هنرهای نمایشی مدیریت میکند که آن هم در کوران اتفاقات مرسوم در فضای نمایشگاهی در محاق است و جریانی مؤثر را به وجود نمیآورد.
این میان رویدادهای نمایشی با محوریت دینی و ارزشی که همچنان به حیات خود و البته آن هم با حرف و حدیثهای فراوان ادامه میدهند مانند جشنواره «تئاتر مقاومت» و یا جشنواره «تئاتر رضوی» را از آنجا که متولی اصلی آنها به ترتیب بنیاد فرهنگی روایت و انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا(ع) است و تنها ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی به عنوان متولی اصلی هنر تئاتر ایران در این امر مشارکت میکند که چه بسا اگر صفر تا صد آن نیز به معاونت هنری ارشاد محول شود شاید همچون رویدادهای دیگر به تعطیلی کشیده شوند.
اینطور که به نظر میرسد ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی با بودجه نامعلوم و صدالبته محدود ابتکار عمل خود را در مدیریت رویدادهای نمایشی از دست داده است و در طول یک سال کاری تمام هم و غم خود را گذاشته تا حداقل از پس برگزاری آبرومند بزرگترین رویداد تئاتری کشور یعنی جشنواره بینالمللی «تئاتر فجر» به غیر از جشنواره تئاتر کودک و نوجوان که هر سال برگزار میشود و همانطور که گفته شد جشنواره نمایش های آئینی و سنتی که دوسالانه است، برآید که البته حال این جشنواره معتبر بینالمللی نیز چند دورهای است که خوب نیست و شرایط وخیمی را تجربه میکند.
دور از انتظار نیست که با تضعیف شدن نقش ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی در مدیریت عرصه هنرهای کشوری و برگزاری فراگیر رویدادهای نمایشی و تأمین بخشی از توقعات و انتظارات جامعه تئاتری، حال که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران رویدادی همچون سوگواره نمایشی «خمسه» را برگزار میکند، فعالان تئاتر مذهبی که ملجأ و مأوایی برای حمایت و فعالیت در حوزه مورد دغدغه خود ندارند، از این رویداد و شرکت در آن استقبال همهجانبهای به عمل آورند.
در پایان اینکه مدیریت فرهنگی شهر تهران در شرایطی که وضعیت اقتصادی دولت در بخش فرهنگی و هنری مساعد نیست و توان پرداختن به تعهدات خود به گروههای فعال نمایشی را ندارد، مرجعی مطمئن برای فعالیت مستمر جامعه تئاتری باشد، کما اینکه در سالهای اخیر شاهد رجعت گروههای حرفهای تئاتر از سالنهای سنتی نمایش تحت نظارت ارشاد به اماکنی همچون تماشاخانه ایرانشهر و... بوده و هستیم.
امیرسجاد دبیریان