به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) پدر مهاجر الی الله محمدسعید سعیدیزاده که پس از فاجعه منا، داغدار فرزند خود بوده و همچنان منتظر بازگشت پیکر پاک فرزند است روز گذشته، 24 آذرماه به دعوت خبرگزاری ایکنا در دفتر خبرگزاری حاضر شد تا از فراق فرزند خود و مشکلاتی که با نبود محمدسعید، گریبانگیر بازماندگان اوست، بگوید. صحبتهای پدر زندهیاد سعیدیزاده با ایکنا را در زیر میخوانید.
عبدالواحد سعیدیزاده که به تازگی تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفته است به سختی صحبت میکند و کلامش را با حمد الهی آغاز میکند و میگوید: یک مسلمان، همیشه مورد آزمایش الهی قرار میگیرد اما این امتحانات و آزمایشها گاهی خیلی شدید است و گاهی نیز در حد معمول و متوسط است؛ دعایی از امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه است، «خدایا به اندازه ظرفیتم مرا آزمایش کن» که این دعا را همیشه در ذهن داشتم و دارم.
زمانی که میخواستم ازدواج کنم یک زوجه صالح برای خود انتخاب کردم تا بتوانم فرزندان خوبی داشته باشم که اولین نتیجه ازدواج ما حاجسعید بود؛ حاجسعید، متولد دوران انقلاب بود یعنی اوج جوشش، خروش و گرایش مردم به امام خمینی(ره) و اوج کارهای انقلابی و من سعی کردم تمام دستورات مذهبی را برای تربیت یک فرزند صالح انجام دهم و تا آخرین لحظه که در کنار من بود این برنامه را برایش داشتم.
با وجودی که بنده لیسانس حقوق قضایی از دانشگاه شهید بهشتی داشتم و میتوانستم قاضی یا وکیل باشم و در رشته تخصصی خود فعالیت کنم اما به این دلیل که دبیر قرآن بود دوست داشتم همچنان این شغل را ادامه دهم و این کار مقدس خود را ادامه دهم و به همین دلیل فعالیت خود را در آموزش و پرورش دنبال کردم.
*زنده یاد محمدسعید سعیدیزاده، سرپرست گروه تواشیح اعزامی به حج 94*
اولین معلم قرآن حاجسعید من بودم
اولین معلم قرآن حاجسعید من بودم و الفبای قرآن را به او یاد دادم بعد که حاجسعید علاقه خود را به تواشیح نشان داد به یاد دارم در سالهای 70 که حاجسعید دانشآموز دبیرستانی بود، ایشان را برای انجام تست به یک گروه تواشیح در آبادان که در سطح پایینی هم بود، بردم تا از پسرم تست بگیرند اما آنها گفتند که پسر شما مستعد نیست و نمیتواند در رشته تواشیح فعالیت کند؛ بنده حقیقتا سرخورده شدم اما به یاد دارم که حاجسعید گفت: «بابا روزی میآید که من در کشور اول میشوم»، در دل نسبت به صحبتهای حاجسعید تردید داشتم اما پسرم 20 سال در این حوزه زحمت کشید تا اینکه سال گذشته با تلاشی که در گروه تواشیح باقرالعلوم(ع) انجام دادند رتبه اول کشوری را به دست آوردند و همین امر مقدمهای برای اعزام آنها به خانه خدا شد.

حاجسعید صاحب دو فرزند دختر به نام «مهیا» سهساله و «ریحانه» هشتساله است و همسر حاجسعید نیز معلم است؛ پسرم برای تربیت فرزندان خود خیلی تلاش کرد و حالا که از میان ما رفته است بنده احساس مسئولیت بزرگی نسبت به تربیت دو دختر حاجسعید دارم. امیدوارم بتوانم این دو دختر را به روشهایی که حاجسعید میپسندید تربیت کنم.
هنوز نمیدانم فرزندم چطور به شهادت رسید/ سعودی آزمایش DNA را نپذیرفت
ما یک مطلب دقیق و متقن از هیچیک از مسئولان مربوطه در خصوص وضعیت پیکر حاجسعید نشنیدیم؛ اینکه ایشان چطور شهید شد، نمیدانیم و هیچ مطلبی در این خصوص از آقای اطهریفرد، سرپرست کاروان قرآنی یا دوستان حاجسعید که همراه ایشان بودند، نشنیدیم. صحبتهای مختلفی به ما شد اما با این حال، پیکر ایشان را هنوز به ما تحویل ندادهاند و ما امیدوایم مانند بقیه جانباختان حادثه منا، پیکر حاجسعید نیز به ما تحویل داده شود تا بتوانیم روزهای مذهبی در کنار پیکر ایشان باشیم و فاتحهای بخوانیم.
مسئولان بعثه مقام معظم رهبری قولهایی به ما دادهاند اما هنوز اتفاقی نیفتاده است؛ ما به پزشکی قانونی خوزستان هم رفتیم و آزمایش DNA از ما انجام دادند و توسط هیئت پزشکی ایران به مکه فرستادند اما گویا مسئولان سعودی این آزمایش را نپذیرفتند و سپس بنا شد خانوادهها را به آنجا منتقل کنند تا در آنجا آزمایش انجام شود تا اگر شهید ما در آنجا دفن شده است، بتوانیم پیکر ایشان را تحویل بگیریم اما هنوز خبری نیست?!
قول مساعد برای پیدا شدن پیکر حاجسعید
حدود دو هفته پیش حجتالاسلام قاضیعسکر و اوحدی زمانی که متوجه شدند در بیمارستان عمل قلب انجام دادهام تلفنی با من تماس داشته و جویای حال من شدند که من از ایشان سوال کردم وضعیت حاجسعید، چه میشود؟ که آنها قول دادند پیگیر این موضوع باشند.
تقاضا دارم مسئولان و دستاندرکاران حج، اوقاف و بعثه مقام معظم رهبری نسبت به بازگرداندن پیکر حاجسعید اقدام اساسی انجام دهند؛ اگر لازم است ما به مکه برویم اعلام آمادگی میکنیم و اگر آنها میتوانند پیکر عزیز ما را بیاورند تشکر میکنیم و سپاسگزاریم.
یکی از کمکهایی که مسئولان میتوانند به ما داشته باشند این است که به منزل ما بیایند و تسلی خاطر بدهند که اکثر مسئولان از شورای عالی قرآن، بعثه مقام معظم رهبری، سازمان اوقاف و مسئولان استانی به منزل ما آمدند و اظهار همدردی کردند اما در خصوص کمکهای مالی هر چند که کمکهایی انجام شد اما این کمکها کمتر از آن چیزی بود که ما برای مراسم ختم فرزندمان هزینه کردیم.
کمک مالی مسئولان به اندازه هزینهای که کردیم، نبود
خوزستان نظام عشایری است و ما از طایفه «بنیطُرُف» هستیم که یکی از بزرگترین طایفههای عرب ایران است و از همه جای کشور و حتی خارج از کشور، خویشان و نزدیکان ما در مراسم فاتحهای که برگزار کردیم حاضر شدند و ما بیش از دو هزار و 500 نفر را پذیرایی کردیم اما کمک مالی مسئولان در آن حد نبود. بقیه مسئولان هم تا به امروز، انتظاراتی که ما داشتهایم، برآورده نکردهاند اما از این نظر که به ما سر بزنند مرتب به ما سر میزنند و احوال ما را میپرسند.
حاجسعید در نهاد رهبری دانشگاه علوم و فنون خرمشهر کار میکردند، با مسئولان دانشگاه صحبت کردیم اما گفتند چون قضیهاش هنوز روشن نشده است، نمیتوانیم حقوق ایشان را پرداخت کنیم؛ گفتند اگر وضعیت شهادت ایشان مشخص باشد، باید مسائل قانونی طی شود و شناسنامه باطل شود تا بتوانیم کارهای قانونی خود را در خصوص برقراری حقوق انجام دهیم؛ فعلا بهانه آنها این است که هنوز وضعیت حاجسعید روشن نشده است و نمیتوانیم دیگر حقوق بدهیم. البته در سطح استان اخیرا اقداماتی انجام شده است اما منتظریم مسئولان کشوری هم در این خصوص کاری انجام دهند.
فرزندان دیگر نیازمند شغل مناسب هستند
علاوه بر حاجسعید دو پسر دیگر دارم که اینها عضو گروه تواشیح باقرالعلوم(ع) هستند و یکی از پسرهایم برای اینکه بتواند زندگی خود را بچرخاند مجبور شد به یزد مهاجرت کند تا به عنوان یک کارگر ساده زندگی خود را اداره کند، یکی دیگر از پسرهایم که هماکنون در تهران است هم در آستانه بازگشت به آبادان بودیم که برایش ناراحتی آپاندیس پیش آمد و هماکنون تحت نظر دکتر کاردوست است که لازم است یک تشکری از دکتر کاردوست که زحمات زیادی برای فرزندم میکشند داشته باشم و همچنین تشکری هم از دکتر شیرزاد، پزشک معالج خودم دارم که ایشان هم انسان بسیار خوش رفتاری بودند و زحمت زیادی برای من کشیدند.
مسئولان کشوری اگر بتوانند امکاناتی فراهم کنند که فرزندم از یزد به آبادان بازگردد و در آبادان شغلی داشته باشد و فرزند دیگرم که در حال حاضر با وجودی که متاهل است اما بیکار است، بتواند شغلی داشته باشد خیلی ممنون میشویم؛ در آبادان با توجه به اینکه یک شهر صنعتی است کار زیاد است اما برای خانوادههایی مثل ما که در سطح متوسط هستیم امکان اشتغال وجود ندارد.
انتظار دارم مسئولان بتوانند دو فرزند من را به آبادان بیاورند و برای آنها شغلی پیدا کنند تا این فرزندانم بتوانند با اشتغال در آبادان، راه برادر بزرگتر خود را هم دنبال کنند و گروه باقرالعلوم(ع) که رتبه اول کشوری دارد احیا شود و فرزندانم شروع کنند به تربیت شاگردان جدید و نگذارند که روح حاجسعید از ما آزرده شود و گروه باقرالعلوم(ع) تعطیل شود. انتظار ما از مسئولان قرآنی کشور این است که کمک کنند این گروه نابود نشود؛ ما هم توقع نداریم که فرزندانم رئیس یک اداره شوند و همین که در حد یک شغل کارگری در آبادان مشغول به کار باشند برای ما کافی است تا بتوانند راه برادرشان را ادامه دهند.
شاید من با این سن و سال و عمل قلبی که انجام دادهام و به گفته پزشک باید همیشه در حال استراحت باشم، نتوانم از دو دختر حاجسعید آنطور که باید حمایت کنم و آنها را تربیت کنم اما دو عموی آنها اگر شغل مناسبی در آبادان داشته باشند، میتوانند از دو دختر حاجسعید هم حمایتهای لازم را داشته باشند.
همسر حاجسعید هنوز در شرایط روحی نامناسبی است
همسر حاجسعید هنوز هم در شرایط روحی نامناسبی قرار دارد و میطلبد که مسئولان بیشتر سر بزنند؛ زمانی که من در بیمارستان بستری بودم، گفتم به مشاوره نیاز داریم و برای من یک مشاور بیاوریم تا بتواند به من آرامش روحی بدهد؛ من که سردی و گرمی زندگی را چشیدهام و آماده بودم و میدانستم که مرگ حق است اما با این حال افسرده شدم و همسر حاجسعید نیز هماکنون در وضعیت روحی مناسبی نیست و مایل هستم مسئولان فکری برای او بکنند و بروند و با صحبتهای قشنگ و مذهبی و روانشناسی روحیه نامناسبی که همسر حاجسعید دارد را برگردانند تا بتواند به زندگی عادی خود بازگردد و زندگی خود را ادامه دهد.
در تماسهایی که با همسر حاجسعید دارم حس میکنم ایشون هنوز نرمال نیست و میطلبد با مشاورههای مختلف به زندگی طبیعی خود بازگردد.
همچنین، بنده تا روز گذشته با پدر زندهیاد «فواد مشعلی» نیز در تماس بودم و خانواده فواد مشعلی هم به این دلیل که خبری از فرزند خود ندارند هنوز احتمال میدهند که فرزندان ما زنده هستند و شاید نظام سعودی آنها را دستگیر کرده است چرا که هنوز تکلیف 16 نفر مشخص نیست. خانواده فواد مشعلی هنوز امیدوارند که فرزند آنها زنده باشد و جایی از عربستان سعودی زندانی باشد و ناامید نیستند اما چیزی که طبیعی است و من احتمال فراوان میدهم که فرزندان ما همراه با بقیه اجساد دفن شده در عربستان در آنجا دفن شدهاند.
ما به خدا توکل میکنیم؛ اگر توانستیم پیکر این عزیزان را برگردانیم که خواسته ما است اما اگر به گونهای است که مسئولان سعودی نتوانستند شناسایی کنند ما هم دیگر به خدا پناه میبریم.