کد خبر: 3464761
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۶
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب/

مردم مراقب لیست‌های انتخاباتی باشند؛ «کَالَّذِى استَهوَتهُ الشَّیاطین»

گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در بیانات روز گذشته خود با اشاره به مسئله انتخابات اظهار کردند: مردمى که می‌خواهند رأى بدهند، اعتماد کنند به آن مجموعه‌هایى که واقعاً قابل اعتمادند؛ بعضى‌ها هستند که قابل اعتماد نیستند؛ «کَالَّذِى استَهوَتهُ الشَّیاطین».

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رهبر معظم انقلاب روز گذشته، دوشنبه، 14 دی‌ماه در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور سخنان مهمی در رابطه با اهمیت نماز جمعه، مسئله نفوذ و انتخابات مطرح کردند.

ایشان در ابتدای سخنانشان نماز جمعه را به یک قرارگاه توصیف کردند. ایشان در این رابطه اظهار کردند: در مورد مسئله نماز جمعه باید عرض کنم که نماز جمعه یک قرارگاه است؛ قرارگاه ایمان، قرارگاه تقوا، قرارگاه بصیرت، قرارگاه اخلاق. از تعبیر قرارگاه نباید ما وحشت بکنیم، چون قرارگاه جزو تعبیرات و اصطلاحات مربوط به جنگ و مبارزه و این چیزها است. خب، این جنگ وجود دارد، بر ما تحمیل شده - ما درحال جنگیم، منتها جنگ نظامى نیست؛ جنگ معنوى است، جنگ اعتقادى و ایمانى است، جنگ سیاسى است - همچنان‌که در دفاع مقدّس هشت سال بر ما جنگ را تحمیل کردند. ما که دنبال جنگیدن با همسایه‌مان نبودیم، بر ما تحمیل شد؛ حمله کردند. ما ابتدا حمله نمی‌کنیم؛ حتّى در جایى که دفاع لازم نباشد، دفاع هم نمی‌کنیم؛ «لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنى مآ اَنَا بِباسِطٍ یَدِىَ اِلَیکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العلَمین»؛ ما این‌جورى هستیم. آنجایى که دفاع لازم است، چرا، وارد عرصه دفاع می‌شویم. و خدا را شکر که ملّت ایران، نیروهاى انقلاب، رهبر بزرگ و عزیزِ فقیدِ ما - که بحمدالله نامش، یادش، راهش زنده است - نشان دادند که در زمینه دفاع، توانا هستند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این فراز از سخنانشان به آیه 28 سوره مائده اشاره کردند. آیه‌ای که اشاره به داستان برادرکشی قابیل و واکنش هابیل به تصمیم برادرش و نیز عدم تعدی و تجاوز مؤمنان به دشمنان خود به دلیل خداترسی دارد.

در این آیه آمده است: «لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لَأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ؛ اگر دست خود را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى من دستم را به سوى تو دراز نمی‌كنم تا تو را بكشم چرا كه من از خداوند پروردگار جهانيان می‌ترسم».

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان خود عبارت «بسطت الی یدک» را کنایه‌ای از شروع به مقدمات قتل و به کار زدن آلات و اسباب آن عنوان کرده است.

در ادامه تفسیر این آیه آمده است: هابیل به جای اینکه جمله‌ای مثبت بیاورد و بگوید: اگر چنین کنی، چنان خواهم کرد، جمله‌ای منفی آورده، آنهم به نحو جمله اسمیه مؤکد تا بفهماند که او از ارتکاب جنایت و قتل به مراتب دور است، به طوری‌که نه تنها تصمیم بر انجام آن نمی‌گیرد، بلکه تصورش را هم نمی‌کند و در آخر می‌گوید «من از خدای عالمیان می‌ترسم». آری متقین به محض اینکه به یاد پروردگارشان بیافتند، قهراً در دل‌هاشان غریزه ترس و خوف از مقام ربوبی بیدار گشته و نمی‌گذارد مرتکب ظلم و گناه شوند و در پرتگاه هلاکت بیافتند، پس هابیل می‌گوید: علت اینکه من فکر کشتن تو را هم نمی‌کنم این است که من از خدا پروا دارم.

در تفسیر نمونه شأن نزول این آیه «نخستین قتل در روى زمین» عنوان شده است. آیاتی که به داستان فرزندان آدم و قتل یکى به وسیله دیگرى اشاره داشته است.

تفسیر نمونه در رابطه با این آیه آورده است: شاید ارتباط آن با آیات سابق که درباره بنی‌اسرائیل بود این باشد که انگیزه بسیارى از خلافکاری‌هاى بنی‌اسرائیل مسئله حسد بود و خداوند در این آیات به آنها گوشزد می‌کند که سرانجام حسد چگونه ناگوار و مرگبار می‌‌باشد که حتى بخاطر آن برادر دست به خون برادر خود می‌‌آلاید ... از این آیات بخوبى استفاده می‌شود که سرچشمه نخستین اختلافات و قتل و تعدى و تجاوز در جهان انسانیت مسئله حسد بوده و این موضوع ما را به اهمیت این رذیله اخلاقى و اثر فوق‌العاده آن در رویداده‌هاى اجتماعى آشنا می‌سازد.

نکته دیگری که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفت، مسئله نفوذ و تلاش دشمن برای تغییر سبک زندگی ایرانیان است. ایشان در این رابطه اظهار می‌کنند: اسلام یک سبک زندگى براى ما آورده است. فرض بفرمایید ادب. یکى از کارهاى مهم ادب است. فرنگى‌ها در برخوردهاى معمولى‌شان خیلى مقیّد به ادب نیستند؛ ما ایرانى‌ها از قدیم معروف بودیم به اینکه در گفتارهایمان، در مخاطباتمان ملاحظه ادب را می‌کنیم؛ احترام طرف مقابل را حفظ می‌کنیم. اینها می‌خواهند این را عوض کنند و متأسفانه یک جاهایى هم موفّق شده‌اند. فرض کنید شما با یکى مخالفید، می‌خواهید راجع به او حرف بزنید؛ دوجور می‌شود حرف زد: یک‌جور می‌شود هتّاکانه و بى‌باکانه و بى‌ادبانه حرف زد؛ یک‌جور هم می‌شود مؤدّب حرف زد. شما ببینید در قرآن کریم در بسیارى از موارد وقتى صحبت از فاسقین است، صحبت از کافرین است، صحبت از بدهاى اشرار عالم است، می‌فرماید: «وَ لکنَّ اَکثَرَهُم لا یَعلَمون»؛ نمی‌گوید همه آنها؛ ملاحظه می‌کنید؛ بالاخره یک اقلّى هستند بین همین‌ها که اینها تعقّل دارند؛ قرآن کریم ملاحظه حقّ آنها را می‌کند و «اَکثَرَهُم» می‌فرماید.

رعایت عدالت در مواجهه با افراد مختلف. نکته‌ای که در آیات گوناگون به ویژه آیه 37 سوره انعام آمده است. آیه‌ای که تردید کافران در برابر رسالت پیامبران را بیان کرده است. با این حال این آیه نشان می‌دهد که تمام این افراد با مسئله رسالت عناد نداشته و برخی از روی جهالت با کافران همراهی می‌کنند.

در این آیه آمده است: «وَقَالُواْ لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ قَادِرٌ عَلَى أَن يُنَزِّلٍ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ؛ و گفتند چرا معجزه‌‏اى از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است بگو بی‌ترديد خدا قادر است كه پديده‌‏اى شگرف فرو فرستد؛ ليكن بيشتر آنان نمی‌دانند».

در تفسیر المیزان دلیل ارائه پیشنهاد از سوی کافران و مشرکان برای ارائه معجزه از جانب خداوند، جهل به دو امر بود،؛ اول وثنیت و بت‌پرستی آنها که اینها به تعدد الهه و معبود اعتقاد داشتند و هر یک از آنها را مستقل و مؤثر در امری از امور جهان می‌دانستند و خداوند را رب‌الارباب می‌دانستند وخدایان خیالی خود را شفیع درگاه او می‌شمردند و در عین حال معتقد بودند که رب‌الارباب هرگز نمی‌تواند معجزه‌ای دال بر نفی الوهیت خدایان دیگر نازل نماید و اختیارات آنها را باطل کند و آنچه آنها را به این امر تشویق می‌کرد، قول یهود بود که دست خدا را در تدبیر امور بسته می‌دانستند؛ دوم اینکه اینها نمی‌دانستند که معجزاتی که بر پیامبران نازل می‌شود در صورتی به حال مردم مفید است که خدای تعالی خود آن را به پیامبرش نازل کند؛ نه آنکه مردم آن را در خواست کنند، چون سنت پروردگار در معجزات درخواستی مردم چنین بوده که اگر درخواست کنندگان در صورت دیدن آن معجزه ایمان نیاورند، خداوند آنها را بدون مهلت عذاب می‌فرموده است. اما جهل آنها نسبت به مقام الوهیت و جهل به اینکه نزول معجزه مورد تقاضایشان موافق مصلحتشان نیست باعث جرأت آنها به چنین درخواستی شده است که باعث هلاکت تمامی آنها و نزول عذاب می‌باشد.

تفسیر نمونه نیز پیشنهاد مشرکان را از روى حقیقت‏‌جویى نمى‌داند چرا که پیامبر به اندازه کافى براى آنها معجزه آورده بود. اگر به این‌گونه تقاضاها که از سر لجاجت مى‏‌کنید ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگى گرفتار مجازات الهى شده، نابود خواهید گشت، زیرا این نهایت بى‏‌حرمتى نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات اوست، لذا در پایان آیه مى‏‌فرماید «ولى اکثر آنها نمى‏‌دانند».

رهبر معظم انقلاب بخش مهمی از سخنان خود را به موضوع برگزاری انتخابات اختصاص دادند. رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنانشان به لیست‌های انتخاباتی اشخاص و گروه‌ها اشاره داشتند. ایشان در این رابطه اظهار کردند: مردمى که می‌خواهند رأى بدهند، اعتماد کنند به آن مجموعه‌هایى که واقعاً قابل اعتمادند؛ بعضى‌ها هستند که قابل اعتماد نیستند؛ «کَالَّذِى استَهوَتهُ الشَّیطین»؛ گاهى این‌جور نیست که از روى صفا و واقعیّت و علاقه‌مندى به انقلاب‌[باشد] - اساس کار، انقلاب است - و از روى علاقه‌مندى به انقلاب بیایند یک فهرست پیشنهادى را بدهند؛ نه، روى مقاصد دیگر - گاهى اوقات مقاصد فاسد - پیشنهادهایى می‌دهند. مردم توجّه کنند و ببینند که آن فهرست‌هایى را که پیشنهاد شده است از کجا پیشنهاد شده؛ از طرف چه کسى پیشنهاد شده؛ آن کسانى را که مورد اعتمادند، قابل اطمینانند، قابل اعتمادند انتخاب بکنند.

به گفته رهبر معظم انقلاب، افرادی که به لیست انتخاباتی گروه‌ها و شخصیت‌هایی که قابل اعتماد نیستند، رأی بدهند، بر اساس آیه 71 سوره انعام همانند کسانی هستند که «شيطان‌ها او را در بيابان از راه به در برده‌‏اند».

در آیه 71 سوره انعام آمده است: «قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنفَعُنَا وَلاَ يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ؛ بگو آيا به جاى خدا چيزى را بخوانيم كه نه سودى به ما می‌رساند و نه زيانى و آيا پس از اينكه خدا ما را هدايت كرده از عقيده خود بازگرديم مانند كسى كه شيطان‌ها او را در بيابان از راه به در برده‏‌اند و حيران [بر جاى مانده] است براى او يارانى است كه وى را به سوى هدايت می‌خوانند كه به سوى ما بيا بگو هدايت‏‌خداست كه هدايت [واقعى] است و دستور يافته‏‌ايم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم».

در تفسیر المیزان در رابطه با این بخش از آیه 71 سوره انعام آمده است: این آیه به نحو استفهام انکاری علیه مشرکین احتجاج می‌کند چون برگزیدن معبود یا به امید جلب منفعت است و یا به پندار دفع ضرر و شر و معبودهایی که نفع و ضرری به حال مردم ندارند لیاقت عبادت و پرستش نیز نخواهند داشت و این عمل یعنی بازگشت به کفر قبلی در حالی که خداوند اکنون آنها را هدایت کرده و اگر دوباره به کفر خود رجوع کنند، در این صورت مانند شخص سرگردانی هستند که در بیابانی راه گم کرده است و شیاطین از یک سو او را به بیراهه می‌خوانند و یارانش از طرف دیگر او را به مسیر خود دعوت می‌کنند و او نمی‌داند چه کند و بین راه و بیراهه مردد است و عزم راسخی ندارد و بر سر دوراهی سقوط و نجات گرفتار شده است ... و این هدایت است که انسان باید دعوت آن رااجابت کند و دعوت شیاطین را طرد نماید.

در تفسیر نمونه نیز ذیل «کَالَّذِى استَهوَتهُ الشَّیطین» آمده است: برخی افراد در حالى که یارانى دارند که او را به سوى هدایت و شاهراه دعوت مى‏‌کنند و فریاد مى‏‌زنند به سوى ما بیا» ولى آنچنان حیران و سرگردان است که گویى سخنان آنان را نمی‌شنود و یا قادر بر تصمیم گرفتن نیستند.

آخرین آیه‌ای که در سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب بیان شد، بخشی از آیه 71 سوره آل عمران بود. این آیه در بخشی از سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شد که مربوط به مسئله نفوذ می‌شد.

ایشان در این فراز از سخنانشان اظهار کردند: مسئله نفوذ خیلى مهم است که حالا من ان‌شاءالله عرض خواهم کرد. البتّه در این زمینه روشنگرى لازم است؛ روشنگرىِ بدون اتّهام، بدون تهمت زدن، بدون مصداق معیّن کردن، امّا روشنگرى اذهان مردم؛ چیز لازمى است. ببینید، یکى از آن چیزهایى قرآن کریم خطاب به مخالفین، به یهود در آن روز، [می‌گوید] و بر آنها ایراد می‌گیرد این است: «لِمَ تَلبِسونَ الحَقَّ بِالباطِلِ وَ تَکتُمونَ الحَقَّ وَ اَنتُم تَعلَمون»؛ یکى از ایرادهاى بزرگ این است که شما باطل را با حق مخلوط می‌کنید، مشتبِه می‌کنید؛ «لبس» یعنى اشتباه، «تَلبِسونَ» [یعنى‌] مشتبِه می‌کنید حق را با باطل، وَ تکتُمونَ الحَقَّ، حق را کتمان می‌کنید. حقیقت را باید بیان کرد که این وظیفه ما است.

در این آیه آمده است: «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ اى اهل كتاب چرا حق را به باطل درمی‌آميزيد و حقيقت را كتمان مى‏كنيد با اينكه خود می‌دانيد».

همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز اشاره کردند، این آیه مربوط به عملکرد یهودیان در نفوذ به افکار مردم و منحرف کردن آنهاست.

captcha