یادداشت وارده/
نقش منابع آموزشی مدارس عربستان در گسترش جریانهای تکفیری
گروه بینالملل: درحالی که تمامی رشتههای درسی مدارس عربستان، با اندیشههای فقهی پیش میرود این سؤال مطرح است که چرا دانشآموز رشته تخصصی علوم تجربی باید بیش از پنجاه درصد منابع آموزشی خود را با عناوین فقهی پر کند؟ چه رابطهای بین این اندیشهها در کتابهای درسی و مثلا موزههای تخریب شده عراق و سوریه وجود دارد؟

به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، فرهنگ در هر تمدنی بر اساس مقولههایی شکل میگیرد که در بین آنها یک یا دو مقوله نقش اصلی را در تبیین فرهنگ آن تمدن برعهده دارد. در واقع هر تمدنی در تبیین مقولههای فرهنگی خود بر اساس وجه غالبی حرکت میکند که دیگر مقولههای فرهنگی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. به طور مثال فرهنگ یونان با وجه غالب و عنصر عقل حرکت میکند و تمدن مصر باستان نیز با مقولهی «فرهنگ پس از مرگ» به تبیین دیگر مقولهها میپردازد.
در این میان، تمدن اسلامی با رویکردی متفاوت و با در نظر گرفتن مؤلفههای فرهنگی و همچنین با رعایت تناسب و انسجام فرهنگی دوره جاهلی مردم عرب گامی متفاوت را در پیش میگیرد. این فرهنگ منشأ گرفته از «متن» است. متن به عنوان وجه غالب تمدن اسلامی در تمامی جنبشهای فکری جهان عرب نقش اساسی و تعیینکننده داشته و دارد. جریانهایی مانند داعش، طالبان، القاعده و .... در بیش از نود درصد به علت فهم نادرست متون مربوط به تمدن اسلامی شروع به فعالیت کردهاند.
این نوع فهم نادرست از متن تمدن اسلامی در رژیم آلسعود بسامد بیشتری داشته است، بهگونهای که در اندیشههای فقهی این رژیم، تفکری وجود دارد که به زعم آنها مجسمه و تمثال هنری هر جانداری در متون فرهنگی _ اسلامی نتیجهی شرک و یا به عبارت دقیقتر مؤدی به شرک و کفرآمیز محسوب میشود.

در همین راستا، منابع آموزشی عربستان سعودی در مقاطع مختلف تحصیلی از این اندیشه فقهی سخن به میان آورده و از همان دوران کودکی به دنبال تربیت شخصیتی فرهنگی است که مطابق ملاکهای مورد نظر رشد و نمو یابد. هر فرد خردمندی زمانی که به چارچوب عناوین درسی عربستان سعودی نگاه میکند، با این سؤال روبهرو میشود که چه نیازی به حجم پرتراکم مواد آموزشی در زمینه این نوع اندیشههای فقهی وجود دارد؟
در واقع تمامی رشتههای درسی مدارس این کشور، با اندیشههای فقهی پیش میرود. بار دیگر این سؤال مطرح است که چرا دانشآموز رشته تخصصی علوم تجربی باید بیش از پنجاه درصد منابع آموزشی خود را با عناوین فقهی پر کند؟ چه رابطهای بین این اندیشهها در کتابهای درسی و مثلا موزههای تخریب شده عراق و سوریه وجود دارد؟
در این کتابها که باید بیشتر به جنبههای شخصیت فرهنگی و اجتماعی دانشآموز توجه شود؛ متأسفانه رژیم آلسعود به دنبال تأمین منافع و ترویج اندیشههای خود از همان بدو تشکیل شخصیت فرد است. در این کتابها به فرزندان خود آموزش کفرآمیز بودن مجسمه و تمثال هنری را میدهد و داعش همین امر را دستاویز و بهانه قرار داده و اقدام به نابودی آثار فرهنگی تمدن جهان عرب که در موزههای موصل و تدمر و... نهفته بود، میکند.
در این میان کشورهای عربی تابع رژیم آل سعود بدون هیچ گونه محکومیتی در برابر این اقدامات سکوت کرده و جا پای ارباب خود مینهند.
دیر زمانی است که این سؤال برایم مطرح شده که چطور کشورهای عربی دربارهی اختلاف ایران و عربستان در زمینه ماجراهای اخیر در مورد حمله به سفارت عربستان در ایران موضعگیری کردند و به ساز آل سعود رقصیدند و با ادعای هتک حرمت دولت جمهوری اسلامی به خاک عربستان شعار آلسعود را به غبغب انداختند، ولی هیچ کدام از این دولتها هنگام نابودی موزههای موصل و تدمر اقدامی نکردند؟ آیا این موزهها که بیش از نود درصد مقولههای فرهنگی عرب را در برگرفته و با اقدامات داعش رو به نابودی است؛ هتک حرمت محسوب نمیشود؟ آیا یافتههای فرهنگی آنان در این موزهها که توسط داعش رو به اضمحلال است؛ به آنها مربوط نمیشود؟
آری؛ وجه غالب کشورهای عربی منفعتی است که از همان دوران قبل از اسلام در میان قبیلههای جاهلی بوده و همچنان در بین بیشتر آنها وجود دارد. در دنیای عرب یا به عبارت بهتر در فرهنگ آنان چه در زمان قبل از اسلام و چه در زمان بعد از اسلام، ادبیات نقش تعیینکنندهای داشته، به همین جهت است که پیامبر فرستاده شده از طرف خداوند برای هدایت آنها با معجزهی ادبی ظهور میکند.
ادبیات آنان چه در دورهی جاهلی و چه پس از آن تا قبل از حملهی ناپلئون به مصر حول این محور چرخیده و دو عنصر «حس» و «منفعت» بهدور از اندیشه و مقاومت در ادبیات آنها بروز پیدا کرده است. آنها نه تنها فرهنگ، بلکه دین به عنوان بزرگترین مؤلفهی تمدن را از اندیشه و فکر اجتهادی دور کردند و از همان دوران سقیفه، دین مبین اسلام را وارد عرصهی قدرت و بازیهای منفعتی خود نمودند.
آری؛ آلسعود در آموزش و پرورش خود از همان بدو تشکیل شخصیت فردی، اندیشههایی را ترویج میدهد که گروهی جز داعش و اندیشههایی جز اندیشه آنان را نمیتوان بازتاب آن دانست. این رژیم با غرّه بر ادعاهایش و همچنین ثروت و له له زدن برای ارباب استعماری خود در فرهنگ اسلامی نمایندهای خشن برای تبیین دین رحمانی جلوه میدهد، ولی غافل از اینکه «إنّ الباطل کان زهوقا».
به قلم قاسم عزیزیمراد؛ دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عرب دانشگاه علامه طباطبایی