کد خبر: 3471995
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۷
صالح افشار در گفت‌وگو با ایکنا:

عشق به قرآن، شهید صالحی را آسمانی کرد/ نهاجا 64 خلبان شهید دارد

گروه جهاد و حماسه: استاد دانشکده پرواز دانشگاه شهید ستاری نیروی هوایی ارتش گفت: محمد صالحی که نخستین خلبان شهید کشور است، عاشق قرآن و مصداق «يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» بود تا آنجا که در اثر همین عشق الهی به وصال معشوق شتافت.

صالح افشار تویسرکانی، استاد دانشکده پرواز دانشگاه شهید ستاری نیروی هوایی ارتش در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با بیان اینکه شهید محمد صالحی که نخستین خلبان شهید کشور است، بسیار عاشق قرآن بود و مصداق «يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» شد تا آنجا که از کابین به آسمان کوچید، تصریح کرد: قرآن هدایتگر شهید صالحی بود تا آنجا که محمد خود را در حوزه عشق به قرآن بسیار کوچک می‌دانست. وی حسنی خداداد داشت که به قول حافظ «گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنی ست/ فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند».

وی گفت: شهید صالحی که توانست مقام نخستین شهید نیروی هوایی را از آن خود کند، دارای اعتماد به نفس زیاد و بسیار خداترس بود. وی در عشق به میهن و دفاع از آب و خاک کشورمان شک و دودلی را از خود دور می‌کرد.

این استاد دانشکده پرواز تصریح کرد: اولین شهید خلبان کشورمان ایمان و اعتقادی راسخ به دین مبین اسلام داشت و معتقد بود که اگر در آتش جنگ با دشمن بعثی شهید شود، از خاکستر وی هزاران خلبان شجاع دیگر زاده می‌شوند.

وی گفت: شهید صالحی در دقایق آغازین جنگ تحمیلی به شکار تانک‌های بعثی رفت و عراقی‌ها را زمین‌گیر کرد. این شهید و سایر خلبانان شجاع نیروی هوایی در دوان دفاع مقدس مانند چتر زیر باران عمل کردند و نهاجا در تمام جبهه‌های دفاع مقدس حضوری موثر داشت و امنیت امروز ایران اسلامی مرهون خون 64 خلبان شهید است. شهید صالحی تاکید می‌کرد که از فرودگاه قلب ایرانیان پرواز می‌کند و چتر نجاتش شهادت است.

صالح افشار که از شاعران نهاجاست و اشعار زایدی در وصف شهدای نیروی هوایی دارد، ادامه داد: اگر تمام جنگ تحمیلی شاهنامه باشد هر خلبان نیروی هوایی رستم شاهنامه است. نهاجا در تمام عملیات‌های مهم دفاع مقدس از جمله ثامن‌الائمه، بیت‌المقدس، فتح‌المبین و مروارید در دریا، زمین و آسمان حضوری موثر داشت.

شعر صالح افشار تویسرکانی در وصف شهید صالحی

«به نام خداوند پرواز عشق/ خداوند الهام و اعجاز عشق/ به کابین دلم را پر از نور کن/ مرا با دلی تازه محشور کن/ بده ساقی آن ساغر دلنواز/ که مستم کند در قنوت نماز/ دهد جان و تن را پراطلسی/ به این جسم از جنس دلواپسی/ بیا لحظه‌ای یاد پرواز کن/ سخن از شجاعت سرآغاز کن/ به طیاره‌ام رول جولان بده/ به گاه خطر لوپ ایمان بده/ چو دریای اسپین بیفتم اسیر/ به طیر ابابیل دستم بگیر/ عقابان بمب‌افکن سرفراز/ گشودند بال و پر عشق باز/ خطر از هوا و زمین پیش رو/ چو شاهین فرود آمده بر عدو/ چو اهرم جلو دادگاه خطر/ زپس سوز آن برجهیدی شرر/ چنانی که دیوار صوتی شکست/ سپهر برین بوسه دادش به دست/ چو طیاره برخاست زی کائنات/ برون آید آتش والعادیات/ به طیاره‌ها می‌کنند اقتدا/ اذا زلزلت ارض زلزالها/ ارسطو کجا و پرستو کجا/ که از قید هستی بگردد رها/ ارسطو بگویم پرستو تویی/ پرستو بگویم ارسطو تویی/ صفایی ندارد ارسطو شدن/ خوشا پر گشودن، پرستو شدن/ اگر چه تن آدمی خاکی است/ به هنگام پرواز افلاکی است/ خط عشق پرواز باقی بود/ سفر سوی آغوش ساقی بود/ چه گویم من از رمز پروازها/ ز آواز پرها ز اعجازها/ در این منطق الطیر سیمرغ راز/ برم نام یک یک یل سرفراز/ یکی صالحی مصلح عشق حق/ که برد از همه گوی فتح و سبق/ به نام او محمد نشان چون علی/ دلش مثل آیینه‌ها صیقلی/ امیر سرافراز میدان عشق/ یل ارجمندی به گردان عشق/ نشانی ز پرواز باقی گذاشت/ چو لب بر صراحی ساقی گذاشت/ نگاهش برنده چو الماس کوه/ وجودش چو خورشید بس باشکوه/ چنان مرغ عاشق که در باغ عشق/ پری زد که بر دل نهد داغ عشق/ پرید و بر درگاه حق پرکشید/ شراب انا الحق چنین سر کشید/ سقیهم من رب چو تفسیر شد/ دل صالحی عرش تدبیر شد/ به تدبیر دل پرده‌ها بردرید/ به درگاه دلدار خود پر کشید/ در آتش اگر سوخت پروانه شد/ چراغی به تاریکی خانه شد/ پر و بال او سوخت در شعله‌ها/ که شد شعله‌اش وصف شمس الضحی/ چو ققنوس آتش به جان برفروخت/ سراسر به جز یاد دلبر بسوخت/ ز خاکسترش زاده شد اختری/ که حیران کند دیده مشتری/ گذشت از خط آسمان وجود/ نشان داد رسم قشنگ صعود/ به کابین اگر چه پر او شکست/ به عرش خداوند اعلا نشست/ فروزان به منظومه یار شد/ که واصل به انوار دلدار شد/ عدم ارغنون مولوی ساز شد/ در عرش بر روی او باز شد/ شهیدان حق جملگی زنده‌اند/ که چون شمع درگاه تابنده‌اند/ یکی چهره‌اش خفته در زیر خاک/ یکی ایستاده میان مغاک/ هر آنکس که خفت و هر آنکس که ماند/ دل ما به معنای رازی رساند/ بود راز افتادن و خاستن/ جهان را به خون دل آراستن/ خط عشق پرواز باقی بود/ سفر سوی آغوش ساقی بود.»

captcha