به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، شانزدهمین همایش «ستارگان محراب» با هدف تجلیل از مقام شامخ مرحوم آیت الله میرزا علی فلسفی برگزار میشود؛ این نشست در ادامه سلسله نشستهای ستارگان محراب (بزرگداشت مفاخر ائمه جماعات تهران) فردا، ٢٧ بهمن ماه همزمان با نماز مغرب و عشاء با سخنرانی آیت الله شیخ محسن حبیبی در مسجد لرزاده به نشانی میدان خراسان، خیابان ١٧ شهریور جنوبی، کوچه شهید کاظمی برگزار میشود.
تاکنون مراسم بزرگداشت برای آیتالله برهان، آیتالله شیخ محمد حسین زاهد، آیتالله شاه آبادی، آیت الله مهدوی کنی، آیتالله خوانساری، آیتالله خوشوقت، آت الله شیخ مرتضی زاهد، آیتالله حدیدی، آیتالله فیروز آبادی و آیتالله ایروانی و آیتالله انواری و ملاعلی کنی، آیتالله محمد تقی آملی، آیتالله سید محمدرضا علوی تهرانی، آیتالله شیخ محمود تحریری برگزار شده که همگی با استقبال خوبی مواجه شدهاند.
گذری بر زندگی نامه مرحوم آیت الله میرزا علی فلسفی(تنکابنی)
آیت الله العظمی حاج میرزا علی آقا فلسفی در ماه ربیع الاول سال ١٣٣٩ هجری قمری (برابر با هشتم دی ماه ١٢٩٩ شمسی) در تهران به دنیا آمد و با ولادتش چشم پدر را به چهارمین فرزند خانواده روشنی بخشید. پس از وی نیز فرزندان دیگری به این جمع افزوده شدند.
پدر ایشان آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی (متولد ١٢٨٢ هجری قمری)، فرزند شیخ محمد واعظ تنکابنی، از علمای برجسته تهران بود. وی شش سال در محضر فقهی آیت الله شیخ حبیب الله رشتی (م ١٣١٢ ق.) زانو زد، خارج فقه را نزد آیت الله سید محمد کاظم یزدی ( م ١٣٣٧ ق. ) آموخت، دو دوره کامل درس خارج اصول فقه آخوند خراسانی (م ١٣٢٩ ق. ) را درک کرد و از وی اجازه ی اجتهاد گرفت و در اخلاق و سلوک نیز از مجالس عرفانی مرحوم آیت الله حاج ملا حسینقلی همدانی ( م ١٣١١ ق. ) بهره برد؛ از همین رو عالمی جامع و کامل، انسانی آرام و ساده زیست و به شدت مورد توجه خواص و ارادت عموم مردم به شمار میآمد.
از دیگر اساتیدش آیت الله حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل، حاج آقا رضا همدانی و شیخ عبدالله مازندرانی بودند و از جمله شاگردان برجسته ی آن بزرگ میتوان به آیت الله آخوند ملاعلی همدانی (م ١٣٩٨ ق.) و مرحوم آیت الله حاج میرزا هاشم آملی (م ١٤١٣ ق.) اشاره کرد.
از آن مرحوم تقریراتی از درسهای اساتیدش برجای مانده که در اختیار آیتالله میرزا علی فلسفی بوده است. مرحوم شیخ محمدرضا تنکابنی یکی از چهار روحانی بزرگی بود که در دوره اعمال فشار بر عالمان دینی و محدودیت پوشش روحانی، به دلیل داشتن اجازه اجتهاد، در تهران مجاز به استفاده علنی از کسوت روحانیت بود.
وی روز عید غدیر ١٣٨٥ هجری قمری (برابر با ٢١ فروردین ١٣٤٥ ش.) در تهران درگذشت. ایشان وصیت کرده بود که پیکرش در نجف اشرف به خاک سپرده شود. به رغم محدودیتهای دولتی، نخست در تهران مراسم تشییع جنازه باشکوهی برگزار شد و مرحوم حاج سید احمد خوانساری (م ١٤٠٥ ق.) بر ایشان نماز خواند. آن گاه، پیکر وی توسط آیت الله میرزا علی فلسفی به کربلا انتقال یافت. در عراق، جنازه را یک شب در حرم مطهر امام حسین علیه السلام گذاشتند، سپس آن را به آستان منور علوی در نجف بردند و طی مراسمی با حضور بزرگان مراجع، تشییع کردند و سرانجام، نزد بارگاه هود و صالح علیهم السلام در وادی السلام به خاک سپردند.
فعالیت اجتماعی
او با این که همواره از جاه و مقام ـ اگر چه از جنس مناصب دینی هم چون مرجعیت ـ به رغم همه ی شایستگی ها گریزان بود ، اما آنگاه که پای مسئولیت در میان بود ، از حضور در صحنه و مشارکت در هر اقدامی که به بهبود اوضاع اجتماعی و فرهنگی مردم می انجامید، به ویژه آنگاه که پای باورهای دینی و اعتقادی در میان میآمد، هیچ پرهیزی نداشت.
نمونه این حضور را میتوان در ایام شکوفا شدن انقلاب اسلامی ایران به رهبری آیت الله خمینی دید، آن گاه که حوزه درس او نیز همانند دیگر کانونهای تحصیلی در اعتراض به حکومت ستم شاهی تعطیل شد و خود وی نیز با مشارکت در امضای اطلاعیههایی که از جانب علمای مشهد صادر میشد، مردم را به حضور گسترده در راه پیمایی ها فرا می خواند و خود نیز همراه دیگر عالمان آگاه مشهد پیشاپیش مردم در همبستگی با شور انقلابی ملت مسلمان ایران شرکت می جست. با ورود آیت الله خمینی به ایران، در روز پانزدهم بهمن سال ١٣٥٧ همراه گروهی از علمای مشهد، از جمله مرحوم آیت الله میرزا حسنعلی مروارید ( م ١٣٨٣ ش. ) و آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی، برای خیرمقدم گویی به رهبر انقلاب راهی تهران شد.
در دوازدهم مرداد سال ١٣٥٨ شمسی در انتخابات نخستین دوره مجلس خبرگان که به منظور تدوین قانون اساسی جمهوری نوپای اسلامی ایران تشکیل میشد، در پی پافشاری گروهی از خیراندیشان، خود را در معرض انتخاب مردم مشهد قرار داد و همراه با جمعی از خبرگان شهر از جمله مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی( م ١٣٦٨ ش. ) به این مجلس راه یافت تا آموختهها و یافتههای فقهی خود را در صحنه عمل به کار گیرد و در تحکیم بنیان های نظام دینی کشور سهیم باشد.
ارادتش به خاندان عصمت و طهارت، او را به آستان بوسی پیوسته حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیه السلام که بیش از سه دهه در جوار مرقد پاکش زیسته بود، می کشانید و همین اخلاص معنوی سبب شده بود که هر سال در ایام سوگواری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، محفل عزایی را در منزل خویش برپا کند؛ مجلسی که در آن، خود بر در سرای خویش می نشست و سوگواران را خوشامد میگفت.
چند سالی بود که در روز شهادت بانوی عالم اسلام، پیشاپیش هیاتی از علمای عزادار و خیل فراوانی از طلاب و مردم سوگوار، پس از اتمام محفل عزا، از خانه بیرون میآمد و رهسپار حرم مطهر میشد و در آن جا برای دخت پاک پیامبر اشک ماتم می ریخت.
عروج
شاید همین ارادت بی پایانش به خاندان امامت بود که در گذشت جانکاهش نیز هنگامی رخ داد که هنوز غبار سوگواری در تاسوعای محرم از سر و روی عزاداران سترده نشده بود و هنوز سرشک اندوه مصائب حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در دیده عاشقان مانده بود و خبر جانسوز ارتحالش زمانی در شهر پیچید که هنوز غم سترگ شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در پیش رو بود.
این گونه بود که پس از ٨٥ سال زندگی، مقارن اذان ظهر روز تاسوعای سال ١٤٢٧ هجری قمری، برابر با ١٩ بهمن ١٣٨٤ هجری شمسی، قلب استاد از تپش ایستاد.