کد خبر: 3488154
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۶
اسماعیل آذر تصریح کرد:

حکایت‌های عطار، ریشه‌های قرآنی دارند

کانون خبرنگاران نبأ: اکثر حکایت‌های عطار در الهی‌نامه، منطق الطیر و بقیه آثارش ریشه‌های قرآنی دارند و او از آیات مقدس قرآن، داستان‌هایی در قالب شعر ساخته است.

اسماعیل آذر، استاد برجسته ادبیات فارسی، به مناسبت ۲۵ فروردین ‌ماه مصادف با بزرگداشت عطار نیشابوری در گفت‌وگو با کانون خبرنگاران ایکنا؛ نبأ، در مورد تأثیرات قرآن بر عقاید عطار نیشابوری گفت: اصولاً تمام شاعران عارف ما از سنایی به بعد خیلی از قرآن مستفیض شدند و عطار یکی از آنان است چون اینان عارفان مسلمان هستند و با قرآن بزرگ شدند، در قرآن زندگی کردند و پیوسته فکر و شعرشان از قرآن مأخوذ شده است، چنین شیوه کار را ما نخست در سنایی، بعد در عطار، بعد در مولوی و بعد به ترتیب در سعدی و حافظ می‌بینیم.

وی افزود: با این‌همه، عطار جایگاهی ویژه دارد، ویژگی عطار این است که اولاً آنقدر که او را مدح گفته‌اند هیچ پادشاهی را نیز مدح نگفته‌اند و ثانیاً اکثر حکایت‌های او در الهی‌نامه، منطق الطیر و بقیه آثارش ریشه‌های قرآنی دارند، من مثالی می‌زنم که می‌توانید این را به ساحت‌های دیگر عطار تسری بدهید، خدای متعال می‌فرماید: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ  وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ  وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ  وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ کشتار (با مهاجمان) بر شما نوشته شده، در حالی‌که آن برایتان بسی ناگوار است. و چه بسا چیزی را خوش نمی‌دارید حال آنکه برایتان خیر است، و چه بسا چیزی را دوست می‌دارید در حالی‌که برایتان شر است. و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.» (بقره، 216) ببینید عطار از این آیه یک داستان ساخته است، شاید هیچکس به فکرش نرسد که این داستان، مضمون این آیه مقدس است، «آن مگس می‌شد ز بهر توشه‌ای/ دید کندوی عسل در گوشه‌ای/ شد ز شوق آن عسل دل داده‌ای/ در خروش آمد که کو آزاده‌ای/ کز من مسکین جوی بستاند او/ در درون کندوم بنشاند او/ چون مگس را با عسل افتاد کار/ پای و دستش در عسل شد استوار/ در طپیدن سست شد پیوند او/ وز چخیدن سخت‌تر شد بند او/ در خروش آمد که ما را قهر کشت/ وانگبینم سخت‌تر از زهر کشت» یعنی انگبینی که آرزوی مگس بود دیدیم که برایش تبدیل به زهر شد، چنین داستانی را مثلاً مولانا جلال‌الدین بلخی در داستان نخست مثنوی یعنی داستان پادشاه و کنیزک دارد که وقتی آن زرگر را می‌آورند و خدمت کنیزک می‌رسانند خیلی خوشنود است اما این تمنا برای او مشکل دارد و این‌ها همه به این یک آیه مربوط است.

این استاد برجسته ادبیات فارسی در مورد روش فهم عقاید عطار نیشابوری اظهار کرد: اگر کسی زبان عطار را نفهمد خیلی مشکل با او ارتباط برقرار می‌کند بنابراین نخست باید با زبان عطار آشنا شد، خب عطار، خراسانی و نیشابوری است و مزارش کنار خیام است و این دو شخصیت‌هایی هستند که مزارشان همان جایی است که از نخست باید همانجا می‌بود و جایش درست است و میان این‌همه طبیب، متکلم، ستاره‌شناس و هنرمند، عطار و خیام این افتخار را داشتند مزارشان کاملاً برای دوستانشان مشخص باشد.

وی در ادامه بیان کرد: آثار عطار پنج اثر بیشتر نیست که این آثار را استاد محمدرضا شفیعی کدکنی تصحیح کردند و انتشارات سخن چاپ کرده است و بهترین تصحیحی است که دوستداران عطار می‌توانند از آن بهره بگیرند البته قبل از آن نیز مرحوم استاد فروزانفر کتابی نوشته است که آن‌هم از ارزش والا و بالایی برخوردار است اما استاد شفیعی کدکنی منابع بیشتری اختیار کرده‌اند و همچنین خود ایشان نیز خراسانی هستند و زبانشان از دیگران به عطار نزدیک‌تر است و این هم باعث شده است کار خوبی شود، به همین دلیل در همین مصاحبه نیز من پیشنهاد می‌کنم کسانی که گزارش شما را می‌خوانند حتماً از انتشارات سخن تصحیح استاد شفیعی کدکنی را مورد توجه قرار بدهند.

آذر در مورد عقاید عطار نیشابوری تصریح کرد: همه این‌ها تحت تعلیمات صوفیه هستند، منتها نه آن صوفیه خلافکاری که خانقاه‌ها را مرکز فساد کرده بودند، این‌ها صوفیانی هستند که مکتبشان به آنچه امروزه با عنوان عرفان نظری محی‌الدین عربی می‌شناسیم نزدیکتر هستند در هر صورت عطار و قبلش سنایی خدا را به میدان عاشقی آوردند و عاشق خدا شدند و هسته مرکزی عرفان ما عاشق خدا بودن است، البته این‌ها همچنان به شریعت احترام می‌گذارند، مکتوبات شریعت و امامان طاهرین (ع) را پیش روی دارند ولی با این‌حال عاشق خدا هستند اگر شما به شعر حضرت امام (ره) توجه کنید می‌بینید که چگونه ایشان نیز ضمن اینکه شریعتمداری کامل هستند با خدا عاشقی می‌کنند و به خدا نگاه می‌کنند و طعم و عطر این عاشقی تا امروز نیز همه‌جا وجود دارد.

وی در مورد گرایش بیشتر عرفا به شعر گفت: شعر زبان هنر است، حتی فلسفه را نیز به شعر درمی‌آورند و با این هنر، بهتر می‌توانند با خواننده‌شان ارتباط برقرار کنند و خود را ابراز کنند، خیلی اهمیت دارد که شاعری بتواند تفکر خودش را از طریق هنری و از طریق شعر بیان کند و در اینحال خواننده بیشتری پیدا می‌کند.

مدیر گروه ادبیات فارسی سازمان فرهنگی اکو در پایان در مورد دلیل سرودن بیت «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم» توسط مولوی با وجود اینکه خود مولوی را عارفی کامل میشناسیم افزود: دلیلش این است که اگر سنایی نبود قطعاً عطار نبود و اگر این دو بزرگوار نبودند قطعاً مولوی نبود، این‌ها نردبانی ساختند که مولوی از آن بالا رفت، راه را عطار رفته و فتح کرده است و مقصودش را برای امثال مولوی قرار داده است و به قول حافظ «به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید/ که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها» که این طریق را عطار رفته و برای آیندگان خودش گزارش کرده است که مولوی و همه کسانی که بعدش آمدند از این دست هستند.
captcha