مصطفی محدثیخراسانی، عضو شورای شعر آئینی رسانه ملی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توفیق شاعران آئینی در ارائه تصویری انقلابی و عزتمند از حضرت زینب(س) روبهرو شدیم، عنوان کرد: یکی از ثمرات انقلاب اسلامی این است که شاعران آئینی تحت تاثیر آموزههای انقلابی، نگاهی متفاوت از شاعران قبل از انقلاب به حوادث صدر اسلام و شخصیت بزرگان دین و اهل بیت(ع) پیدا کردند که دستاوردهای بزرگی را به همراه داشته است.
محدثی خراسانی افزود: شاعران آئینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانستند در اشعار خود به ارائه تصویری واقعی از شخصیت امام حسین(ع) و حماسه این امام همام و یاران و خانواده ایشان از جمله حضرت زینب(س) بپردازند.
این پژوهشگر تصریح کرد: تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شاعران تصویری درخور شأن حضرت زینب(س) ارائه نمیکردند و در اشعار خود از ایشان به عنوان بانویی مصیبتزده، غمگین و مستأصل و نالان یاد میکردند که در صحنه عاشورا شاهد شهادت برادر و فرزندانش بوده است، ولی در دوران انقلاب اسلامی این نگاه تغییر کرد که شاهد این مدعا شعر زیبا و فاخر قادر طهماسبی با این مضمون است که «سر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود/کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود/ چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ/پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود/ چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان/ در کویر تفته جا میماند اگر زینب نبود/زخمه زخمیترین فریاد، در چنگ سکوت/ از طراز نغمه وا میماند اگر زینب نبود/ در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ/ در گلوی چشمها میماند اگر زینب نبود/ ذوالجناح دادخواهی، بیسوار و بیلگام/ در بیابانها رها میماند اگر زینب نبود/ در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب/ پشت کوه فتنهها میماند اگر زینب نبود».
محدثی خراسانی افزود: در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاعران توانستند نقش اصلی حضرت زینب(س) را در انتقال پیام عاشورا به نسلهای بعد تبیین کنند.
وی تصریح کرد: این در حالی است که شاعران در توصیف حضرت زینب(س) قبل از پیروزی انقلاب بیشتر متوجه مصیبتی بودند که بر سر ایشان آمده و از بُعد عزتمندی و حماسی وجود آن حضرت غافل میشدند.
محدثی خراسانی ادامه داد: به عنوان نمونه غلامعلی رجائی متخلص به زائر که از شاعران مطرح دوران قبل از انقلاب محسوب میشود، گفته «ای کشته که لب تشنه بر این خاک بلائی/ پا تا به سرت در یم خون غرقه چرائی/ برخیز و ببین دل زغمت پاره خون است/ از سینه من بر لب من آه فزون است/ برخیز و ببین بی کس و تنها شده زینب/ انگشت نمای صف اعدا شده زینب/برخیز و ببین دامنم از اشک چو دریاست/ بیسر تن خونین تو بیت الحرم ماست/ از دیدن این رأس به نی رفته چو مهتاب/ صد بار به لب آمدم این جان ز غم آب/ افسوس که جز خاک بیابان کفنت نیست/ افسوس گل سالمی اندر بدنت نیست/ از بس که عدو بر تن تو اسب دوانده/ امکان یکی بوسه به نعش تو نمانده/ شد نیمه شب و چشم حرم بسته خواب است/ زینب به سر نعش تو محتاج جواب است/ ای کشته که غرقاب دو صد تیغ بلائی/ زود آمده جانا ز چه هنگام جدائی».