به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاعرسانی «3robanews.com»، اخيرا در برخی رسانههای مصر شبههای مبنی بر این که «تنها منبع شریعت اسلامی قرآن است و سنت نبوی را نمیتوان دومین منبع اسلام دانست»، مطرح شده است.
در این شبهه که از سوی این رسانهها منتشرشده، آمده است که سنت پیامبر(ص) عمل نبی مکرم اسلام به متن قرآن است و نمیتوان آن را دومین منبع شریعت اسلامی دانست.
در این شبهه همچنین، آمده است که سنت پیامبر(ص) اعمال و رفتارهایی است که در زندگی واقعی اتفاق میافتد، به همین خاطر امری نیست که در کتابها نوشته و به مردم گفته شود.
در بخش دیگری از این شبهه به این موضوع اشاره شده که اگر در تمام قرآن جستوجو کنیم، آیهای را نمییابیم که مردم را به پیروی از کتاب تشریعی مستقلی غیر از قرآن دعوت کند، بلکه آیات زیادی را خواهیم یافت که ثابت میکند مسلمانان چیزی جز قرآن را به ارث نبردهاند و خداوند متعال همانگونه که از قرآن محافظت کرده، از سنت پیامبر(ص) محافظت نکرده است.
مرکز اسلامی الازهر با صدور بیانیهای در واکنش به این شبهات مطرحشده اعلام کرد: «این سخنان باطل و بیهوده است، چرا که خداوند عزوجل قرآن را به عنوان معجزه پیامبر(ص) و برای راهنمایی و هدایت مردم بر ایشان نازل کرده است، و سپس سنت را نیز به صورت دقیق به ایشان عطا کرد، همانطور که در آیه 44 سوره نحل آمده است: «بالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (آنان را با دلايل آشكار و نوشتهها [فرستاديم] و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى و اميد كه آنان بينديشند)، پس سنت پیامبر(ص) پس از قرآن، اصلی از اصول دین است که از آن عقاید، احکام و اخلاق گرفته میشود.
الازهر در این بیانیه با اشاره به این که آیاتی در قرآن وجود دارد که مردم را به پیروی از پیامبر(ص) امر کرده است، به آیه 31 سوره آل عمران اشاره کرد که میفرماید: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است).
این بیانیه افزود: همچنین آیاتی در قرآن وجود دارد که مردم را به اطاعت از
پیامبر اکرم(ص) امر میکند که خداوند در آیه 13 سوره نساء نیز میفرماید: «تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ
جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ
الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (اينها احكام الهى است و هر كس از خدا و پيامبر او اطاعت كند وى را به
باغهايى درآورد كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آن جاودانهاند و
اين همان كاميابى بزرگ است) بنا بر این آیه، خدای عزوجل اطاعت از پیامبر را اطاعت از خود دانسته به دلیل اینکه پیامبر(ص) مبلغ آیات و دستورات خداوند
بوده است.
در این بیانیه عنوان شد: کسی که قرآن را با تدبر میخواند متوجه میشود که دعوت به تمسک به سنت پیامبر(ص) در قرآن سه موضوع را در برمیگیرد: موضوع اول، اطاعت از خدا و پیامبر(ص) به صورت همزمان که در آیه 20 سوره انفال «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُون» (اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا و فرستاده او را فرمان بريد و از او روى برنتابيد در حالى كه [سخنان او را] میشنويد) به این موضوع اشاره شده است.
تصویر دوم اطاعت، اطاعت از خدا و سپس اطاعت از پیامبر(ص) است که آیه 54 سوره نور «قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا
عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ
تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ» (بگو خدا و پيامبر را اطاعت كنيد پس اگر پشت نموديد [بدانيد كه] بر عهده
اوست آنچه تكليف شده و بر عهده شماست آنچه موظف هستيد و اگر اطاعتش كنيد
راه خواهيد يافت و بر فرستاده [خدا] جز ابلاغ آشكار [ماموريتى] نيست) به این موضوع اشاره دارد.
اما تصویر سوم اطاعت، اطاعت مستقل از پیامبر(ص) در مسائلی است که خداوند مأموریت تبلیغ و شرح آن را بر عهده پیامبر(ص) گذاشته است، در حالی که هیچ پیامی برای آن در قرآن بیان نشده و این آشکارترین دلیل برای پیروی از پیامبر(ص) و اطاعت از ایشان است که در آیه7 سوره حشر آمده است: «مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» (آنچه خدا از [دارايى] ساكنان آن قريهها عايد پيامبرش گردانيد از آن خدا و از آن پيامبر [او] و متعلق به خويشاوندان نزديك [وى] و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان است تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت كيفر است).
این بیانیه در ادامه افزود: این آیات بر مجازات بسندهکردن به قرآن تأکید دارد و نسبت به شدت مجازات در روز قیامت هشدار میدهد، بنابراین قرآن اعلام میکند که انسان هیچ وقت مؤمن محسوب نخواهد شد، مگر اینکه به حکم پیامبر خدا نیز ایمان بیاورد.
در پایان بیانیه مرکز اسلامی الازهر آمده است: آیات ذکرشده به وضوح تصریح میکند که سنت پیامبر(ص) منبع دوم شریعت اسلامی پس از قرآن است و دین و شریعت حق تعالی کامل نمیشود، مگر این که در کنار قرآن کریم، به سنت نبوی نیز بهعنوان اصل دوم شریعت اسلام عمل شود.
شیعه چه میگوید؟
ما شیعیان دقیقاً به کتاب و سنت پیامبر(ص) عمل میکنیم. ولی بخشی از این سنت مسلم و قطعی، حدیث ثقلین و احادیثی است که طبق آن پیامبر اکرم(ص) ما را به اهلبیت و ائمه اثنی عشر(ع) بعد از خود ارجاع فرموده است، این از یک سو که ضرورت رجوع به اهل بیت علیهم السلام را تبیین میکند و از سوی دیگر طبق روایات [1] بسیار زیاد که باز مضمون آن قطعی میباشد، اهل بیت(ع) سخنی از خود نمیگفتهاند و احکامی را که بیان میفرمودهاند از طریق پدران و اجدادشان از پیامبر اکرم(ص) نقل میکردهاند.
از روایات بر میآید که کتابی را پیامبر اکرم(ص) املاء فرمودهاند و علی بن ابی طالب(ع) آن را مینوشتند و به کتاب علی(ع) معروف است و طبق این مجموعه روایات، تمام احکام، حتی دیه خراش بدن هم در آن مکتوب است و این کتاب دست به دست بین ائمه اهل بیت(ع) منتقل میشده و اکنون نزد امام عصر(عج) میباشد، چنان که در روایتی آمده است که امام صادق(ع) فرمودند:
«سخن من، سخن پدرم و سخن پدرم، سخن جدم، و سخن جدم، سخن حسین و سخن حسن، و سخن حسین و حسن، سخن امیرالمؤمنین، و سخن امیرالمؤمنین، سخن رسولالله(ص)، و سخن رسول خدا(ص) سخن خدای عزوجل است».
بنابر این تمسک به قرآن و اهلبیت، تمسک به قرآن و پیامبر(ص) است و در فقدان پیامبر(ص) ما به کسانی که سخنان پیامبر(ص) را با تأیید خود پیامبر(ص) برای ما نقل میکنند مراجعه میکنیم.
[1] - میتوانید برای دیدن بعضی از این روایات به اصول کافی ج1ص8 و بصائرالدرجات ص 299-300 مراجعه نمائید.