به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، منصور نظری، شاعر آئینیسرای کشورمان شعری با عنوان «طلیعه عشق» را سروده و به شهدای سرافراز مدافع حرم، صادق شیبک و حسین همتی از تکاوران ارتش که در حلب سوریه و در راه دفاع از حرم عقیله بنیهاشم حضرت زینب(س) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، تقدیم کرده است.
این سروده را در ادامه زمزمه میکنیم:
«در صبح شیدایی و شور/در دشت سرسبز ظهور
دیدم قمرگون دلبری/دُلدُل سواری حیدری
بگرفته بر دوشش علم/سر در خطِ زینب قلم
سربنده بر سر بسته خاص/او کلنا عباسِ یاس
آن ماه رعنا را به شب/گفتم کجا؟ گفتا حلب
گفتم چرا؟ گفتا به عشق/فتح حلب هم چون دمشق
گفتم که رفتن را سبب/گفتا شهادت را طلب
گفتم بمان حیدر نسب/دارد خطر جنگ حلب
گفتا که در قاموس من/ننگ است و ذلت این سخن
کِی از خطر دارد هراس/مجنونِ عشق آل یاس
گفتم مرو، گفتا دریغ/بارد تو گو باران تیغ
در وادیِ دلواپسی/زینب اسیر بیکسی
گفتم بمان گفتا که لا/برپاست آنجا کربلا
خون در رگ حیدر به جوش/زینب علم بگرفته دوش
تنها و بیکس مانده یاس/در دشت خونبارِ هراس
زینب دلآشوبِ عدو/ما را به یاری خوانده او
صد جان اگر دارم دهم/زینب دریغا وانهم
از غم لبالب گشتهام/دلتنگ زینب گشتهام
ننگ است دیگر ماندنم/جان میزند پر در تنم
ناموس حیدر کرده باز/تنها علم را اهتزاز
زینب بماند بیپناه؟/شیعه کند تنها نگاه؟!
یاس علی در کوچه باز/سیلی خورد بر روی ناز؟!
معجر کشد آل سعود؟/از دختر یاس کبود
با رو خورد زهرا زمین؟/داعش به زینب در کمین؟
از یاس و مریم، اطلسی/چادر کِشد از سر کَسی؟
ننگ است بر ما شیعیان/زینب بگوید اَلاَمان
مرگ است ما را آرزو/سیلی خورد زینب به رو
ای مرگ، زیبایی تو بَس/داعش حرم را گر هوس
خواهد سعودی گر دمشق/باید بُرَد سر اهلِ عشق
بُگشای آغوش ای اجل/ای مرگ، احلی من عسل
تا یکتن از شیعه بهجاست/فی کُل اَرضٍ کربلاست
اَندر پی سید علی/آیینۀِ حیدر جلی
مست از لثارات الحسین/ما را سپاهِ شور و شین
پاسِ حرم دارد به عشق/هم در حلب هم در دمشق
عباس رویانی چو ماه/ناموسِ حیدر را پناه
مردانِ کَج بر سر کُلاه/صف کشته زینب را سپاه
بر دوش بگرفته علم/بهر دفاع از حرم
قوم تکاور، ارتشی/کابوس قوم داعشی
گیرند از داعش حلب/جان آورند از او به لب
آشوب و غوغا در یمن/طوفانِ ظلمِ اَهرِمَن
غوغایِ عشق و شور و شِین/ذکر لثارات الحسین
آشفتهحالیِ دمشق/این مژده دارد اهلِ عشق
آن یوسف زهرا نشان/شاید بیاید این زمان
قوم علم بگرفته دست/عصر ظهور مهدی است
خیزید از جا شیعیان/یکیک نشانها شد عیان
دلها بشویید از غبار/میآید از ره نوبهار
گُمگشته آن یوسف به ناز/میآید از ره سرفراز
شهزادۀِ دلدل سوار/آن یوسف زهرا تبار
آن حیدری گیسو به سر/آن آخرین زهرا پسر
در کف گرفته ذوالفقار/از رَه رسد حیدر وقار
بر پرچمش بنگر بهعِین/نقش لثارات الحسین
مست از شراب انتقام/آن آخرین ما را امام
آید که تا گیرد تقاص/از او که سیلی زد به یاس
از داغ او دل در ستوه/میآید از ره باشکوه
ای عاشقان ای عاشقان/آید علی را روح و جان
خیزید و دستافشان کنید/جان در رهش قربان کنید
این وعدۀِ ما با ولی است/که نائبش سید علی است
پرچم خراسانی به دست/ما لشکرِعُشاق مست
سازیم علمداریِ عشق/فتح حلب را چون دمشق
ای قومِ غرقِ انتظار/پایان رسد این شام تار
عالم زِغوغا گشته مست/عصر ظهور مهدی است»