علیرضا صدرا، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره الزامات تحقق تمدن اسلامی از جمله تشکیل دولت اسلامی اظهار کرد: دولت اسلامی که قطعاً همان حکومت، حاکمیت و نظام سیاسی اسلامی است بر اساس حکمت متعالی مکتب تعالیبخش اسلام است که خروجی آن، توسعه متعالی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است.
وی افزود: این مسئله حاصل کارآمدی، یعنی بهرهوری و اثربخشی چنین حکمت و حکومتی است؛ حکمت و حکومت مکتب اسلام ضمن دینی و مدنی بودن، جامع است، به این معنا که تمام اجزای لازم را دارد، در عین حال هماهنگی کافی بین تمام اجزای آن وجود دارد به گونهای که مکتب اسلام هم بخشهای معرفتی، هم بخشهای فقهی و حقوقی، هم بخشهای اخلاقی و هم بخشهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در بر دارد؛ بخشهای فردی و جمعی اعم از خانوادگی، گروهی و اجتماعی و ملی اعم از داخلی و خارجی و فراملی، امتی، حتی بین امتی تا بینالمللی و جهانی را در برمیگیرد و هیچ بخش و جزئی را فروگذار نکرده است.
دولت اسلامی آفاقی و انفسی استصدرا با بیان اینکه مکتب، حکمت و حکومت اسلامی آفاقی و انفسی است و هم درون را میبیند و هم بیرون را، گفت: مدرنیسم بیشتر بروننگر است و درون انسان را فراموش کرده است و با ظرفیت و توان درون انسان کاری ندارد و آن را رد میکند یا نادیده میگیرد.
وی ادامه داد: رو در روی این مکتب، مکاتب رهبانی مثل بودیسم و هندوئیسم قرار گرفتهاند که بیشتر به مسائل درونی مینگرند و مسائل بیرون را رها کردهاند؛ اینها انفسی هستند و آفاقی نیستند و مدرنیسم چه سوسیالیسم و چه لیبرالیسم، آفاقی هستند و انفسی نیستند؛ ممکن است انسان را تا مریخ ببرند اما نمیتوانند تا معراج ببرند و انسان را رشد و تعالی نخواهند داد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران با بیان اینکه این مکاتب همه تکساحتی و تنازعی هستند، اظهار کرد: مکتب مدرنیسمی که الان در دنیا وجود دارد، خلأ معنویت دارد و بُعد معنوی و روحانی انسان را برنمیتابد و ظرفیت درکش را ندارد، بنابراین ترکش میکند و همین باعث میشود که داروینیسم از دل آن درآید.
وی افزود: بحث تنازعی و هژمونیکی که در درون هر دو شاخه سوسیالیسم و لیبرالیسم وجود دارد به صورت سوسیالیست امپریالیسم یا لیبرال امپریالیسم و کاپیتال امپریالیسم درمیآید که حاصلش یا سرمایهداری است که در نظامهای دموکرات لیبرالی شاهد آن هستیم و یا به صورت سوسیال دموکراتی مطرح میشود که نوعی دولتسالاری محسوب میشوند.
صدرا تصریح کرد: این نظامها ممکن است در بُعد مادی و ابزاری بعضاً موفقیتهایی کسب کنند اما به سبب خلأ بعد متعالی و معنوی، هم نارسایی دارند و هم ناسازگاری که امروز به صورت تخریبی، سیطرهجویانه، سلطهطلبانه، استعماری و استکباری شاهد آن هستیم.
وی خاطرنشان کرد: اسلام از این حیث سازگاری دارد؛ چرا که تمام ابعاد مادی و معنوی و ظاهر و باطن را در بر میگیرد، نه مثل هندوئیسم تنها به باطن نگاه دارد و نه مثل مدرنیسم تنها به ظاهر اکتفا میکند؛ ظاهر انسان و جامعه انسانی و هم باطن انسان و جامعه انسانی را در بُعد دنیوی و اخروی تبیین و تئوریزه کرده و مدعی است که میتواند اینها را تأمین و تضمین کند.
نگاه اسلام به توسعه اقتصادی در جهت توسعه معنوی
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران گفت: مدرنیسم مدعی آسایش بشر است اما هر چه پیش رفت تحلیل و تخریبش بیشتر شد؛ در مقابل آن، مکاتبی مثل هندوئیسم است که مدعی آرامش درونی و روحانی بشر است اما اسلام هر دو را در نظر گرفته است.
وی همچنین اظهار کرد: مدرنیسم آسایش مادی و جسمانی را لازم و کافی میداند؛ بودیسم و هندوئیسم آسایش مادی را نه تنها کافی نمیداند، بلکه لازم هم نمیداند؛ حکمت و حکومت اسلامی آسایش مادی و جسمانی را لازم میداند اما کافی نمیداند و آسایش مادی و بدنی را در جهت تأمین و تضمین آرامش روحانی و معنوی دنبال میکند، لذا الگویی که ارائه میکند دوساحتی است.
صدرا خاطرنشان کرد: توسعه اقتصادی در اسلام توأمان با تعادل سیاسی و اجتماعی در جهت تعالی فرهنگی و معنوی و اخلاقی است اما در الگوی مدرنیسمی که در دنیا غالب است، توسعه فرهنگی و شهروندسازی را در جهت توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی و تولید ثروت، منفعت و لذت قرار میدهد؛ اینجاست که نفس انقلاب، نظامسازی، دولتسازی، جامعهسازی، امتسازی و تمدنسازی که لازمه الگوی توسعه پیشرفت است روبروی الگوی مادی، تکساحتی و تنازعی قرار میگیرد و تبیین علمی اینها و ترسیم عملیاتی و ترویج گفتوگوسازی و تحقق عینی اینها از الزامات این فرایند است.
اختلاف نظری در تمدنسازی اسلام نیست
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران در مورد اختلافنظرهایی که در رابطه با دولتسازی و تمدنسازی در جوامع مختلف اسلام وجود دارد، گفت: در اسلام تفاوت وجود دارد اما اختلاف و تعارض وجود ندارد؛ در اینکه اسلام دینی است مدنی اختلافی وجود ندارد؛ در اینکه اسلام توحیدی است و مادیت و معنویت را با یکدیگر جمع کرده، اختلافی وجود ندارد.
وی افزود: ممکن است در تعابیر و تفاسیر وحدت و عینیت دین و سیاست با تعابیر و تفاصیل مختلفی آورده باشند؛ مثلاً آن را به اساس ساختمان و خود ساختمان تشبیه کنند و بگویند دین زیربناست و سیاست بنا و توسعه اقتصادی و تعالی معنوی را اینطور ببینند اما در اینکه این دو با هم هستند و عینیت و ارتباط دارند، اختلاف نظری وجود ندارد.
صدرا به تعابیر ملاصدرای شیرازی و غزالی در رابطه با دین و سیاست پرداخت و گفت: افرادی همچون ملاصدرای شیرازی رابطه دین و سیاست را روح و جسم میدانند؛ یعنی رابطه و عینیت دارند یا غزالی مطرح میکند رابطه اینها مثل دو برادر همزاد است. این تنوع در تفاسیر و تعابیر اشکالی ندارد، ممکن است ساز و کارها و چگونگیها متفاوت باشد اما اختلافی در آن نیست و قابل جمع هستند؛ در همه مراتب برخی ظاهر اسلام را دیدهاند، برخی باطن را؛ از خود اسلام تا دولتسازی، تمدنسازی، نظامسازی و جامعهسازی.
وی با بیان اینکه امروز کسی معتقد نیست که اسلام ظرفیت تمدنسازی ندارد، گفت: در این مسئله مسلمانان متفق هستند و دغدغه تمدنسازی دارند و قرآن و روایات و تفکرات و تفاسیر قرآنی و اسلامی را به عنوان پشتوانه خود میدانند؛ بنابراین در این زمینه اختلافی وجود ندارد اما ممکن است راهکارهای گوناگونی برای رسیدن به این مسئله ارائه شود.
صدرا افزود: در این رابطه حتی کسانی که فرادینی هستند و یا ضد اسلام هستند، نمیتوانند بگویند اسلام دین سیاسی نیست و یا اسلام دین تمدنساز نیست، چرا که هم ظرفیت اسلام این مسئله را نشان میدهد و هم پیشینه آن نشان میدهد که بزرگترین تمدن بشری را ایجاد کرده و میتواند آن را تجدید کند.
تفاوت در ساز و کارهای رسیدن به دولت اسلامی دستخوش تنازع نشود
وی تفاوت در راهکارها و سازوکارها را به عنوان یک ظرفیت دولتسازی و تمدنسازی در اسلام عنوان کرد و گفت: راهها و ساز و کارهای گوناگون میتوانند با یکدیگر همافزایی داشته باشند؛ مشروط به اینکه ابزاری برای تنازع قرار نگیرند. اگر این ساز و کارها را برای همافزایی در راستای تعامل با یکدیگر قرار دهیم کاستیها و نارساییهایی که در سیاستهای طرفین وجود دارد، مرتفع میشود و سیر و مسیر و روشها نیز روزآمدتر و کارآمدتر میشود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران در مورد الگوهای دولتسازی و تمدنسازی در اسلام گفت: در اسلام دو الگوی خلافت و امامت وجود دارد؛ الگوی خلافت، خلیفه را مجری میداند و الگوی امامت، پیش از آنکه امام را مجری بداند، مربی و معلم میداند؛ بنابراین نظریه خلافت در درون نظریه امامت پذیرفته شده است؛ نظریه خلافت هم نمیگوید خلیفه نباید مربی و معلم باشد، اما میگوید اگر نبود مسئلهای نیست و اگر بود، خوب است.
وی با بیان اینکه دو الگوی اسلام قابل جمع هستند و تنها در سلبیها تفاوت دارند اما تنازع ندارند، لظهار کرد: یکی ظاهر را میبیند و یکی علاوه بر ظاهر، باطن را نیز در نظر میگیرد؛ به عنوان مثال در مسئله عصمت شیعه معتقد است امام باید معصوم باشد اما در نظام خلافت نمیگوید خلیفه معصوم نباشد بلکه میگوید اگر معصوم نبود مسئلهای نیست و اگر باشد خیلی خوب است.
شیاطین سیاسی عوامل اصلی ایحاد تنازع میان مسلمانان
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران گفت: خلافت در حد ریاست جمهوری امروزی است اما امامت فراتر از ریاست جمهوری است و در حد رهبری مطرح میشود؛ به این معنا که تنها مسئولیت اجرایی ندارد و نقش معلمی و اسوه را نیز در جامعه دارد؛ در واقع علاوه بر مرجعیت، عالم و معلم است و سپس مجری است.
صدرا افزود: بنابراین این دو الگو میتوانند به یکدیگر نزدیک شوند؛ چرا که هر دو ظاهرنگر هستند اما یکی از الگوها باطن را نیز مورد توجه قرار میدهد، اما این اختلاف باعث تنازع نمیشود؛ آنچه باعث تنازع شده تحریفهایی است که به وجود آمده و یا از سوی قدرتطلبها، سیاستطلبها و شیاطین سیاسی دامن زده شده است. امروز در خود جهان اسلام برخی قدرتطلبها و شیاطین که سیاستباز هستند با سوءاستفاده از برخی ابزارها مانند تکفیر و وهابیت و بهاییت تحریف و انحطاط ایجاد میکنند؛ مثل سران سعودی که برای ادامه حیات ننگینشان دست به چنین اقداماتی زدهاند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: در طول تاریخ نیز بنیعباس همین کار را کرد؛ بعدها برخی سلاطین نیز از این شیوه استفاده کردند.
الگوی پیشرفت ایرانی ـ اسلامی و الگوی تمدنسازی نوین یکی است
صدرا با تأکید بر ضرورت توجه به الگوی پیشرفت گفت: همانطور که رهبر معظم انقلاب اشاره کردند، ما نیاز به الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت که متلازم با الگوی اسلامی و تمدنسازی نوین اسلامی است داریم و این دو، یک الگو هستند.
وی تصریح کرد: باید این را بدانیم که چه در دستیابی به توسعه ملی و چه در حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی نیاز به الگو داریم تا به سمت کارآمدی برویم و کارآمدی علمی و عملی و بهرهوری و اثربخشی خود را هر چه بیشتر بالا ببریم.
کارآمدی عملی و علمی مهمترین چالش برای رسیدن به دولت اسلامی
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران چالش امروز جامعه را کارآمدی عملی و علمی دانست و گفت: امروز علم ما عملیاتی و عمل ما علمی نیست؛ ما باید علم خود را عملیاتی کرده و عمل خود را علمی کنیم. این مسئله با ارجاع به منابع اصلی میسر است که در این بخش حوزههای علمیه نقش جدی دارند.
صدرا اظهار کرد: توجه به علوم انسانی و اسلامی و علوم سیاسی متعالی که ریشهاش در حکمت متعالی است، ضرورت دارد؛ اگر بتوانیم این علوم را بازتولید، تبیین و ترویج کنیم و توسعه و مدیریتمان بر اساس این علم عملی شود، به یک تمدن متعالی را با هزینه و زمان کمتری و با دستاوردهای بالاتری دست پیدا خواهیم کرد.