به گزارش خبرگراری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نشست علمی ـ تخصصی «نظام بینالملل در حال تغییر و شکلگیری نظام نوین اسلامی؛ بایدها و نبایدهای راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» ظهر امروز، سهشنبه، 11 خردادماه، در محل پژوهشکده بینالملل پژوهشگاه مطالعات جهان با حضور ابراهیم متقی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل برگزار شد.
متقی در این نشست به تشریح وضعیت نظام بینالملل پس از جنگهای جهانی اول و دوم پرداخت و اظهار کرد: طی سالهای 1945 تا 1990 شرایطی به وجود آمد که زمینه را برای افول اروپا به وجود آورد؛ اروپایی که محور قدرت و سیاست در حوزه جهانی بود و با این اتفاق، قدرت خارج از فضای اروپا معنا پیدا کرد؛ بخشی به نیمکره غربی رفت و ایالات متحده نقش محوری یافت و بخشی نیز به اوراسیا منتقل شد، جایی که شوروی توانست جایگاهی پیدا کند.
وی افزود: در این سالها فضای جهان دوقطبی بود و مدیریت بحران در ساختار دوقطبی بر اساس نقشیابی دو قدرت بزرگ جهانی صورت میگرفت و هر یک از قدرتها توانستند در ساختارهای بینالمللی جایگاه بیشتری به دست بیاورند و در جنگهای منطقهای هر یک به نقشآفرینی بپردازند با این حال طی این سالها هیچگاه این دو قدرت جهانی رویارویی نظامی با یکدیگر نداشتند. هرچند گاهی نیروهای وابسته به آمریکا نیروهای شوروی را از بین بردند و یا نیروهای وابسته به شوروی نیروهای آمریکایی را از پا درآوردند اما بین سالهای 45 تا 90 نیروهای نظامی آمریکا و شوروی روبروی هم قرار نگرفتند اما تلاش میکردند در مدیریت بحران نقشآفرینی کنند و قطب خود را در جهان بدون درگیری نظامی ارتقا دهند.
این استاد دانشگاه با اشاره به بروز نشانههای افول شوروی در برابر آمریکا گفت: گورباچف در سال 87 در کنگره حزب کمونیست 2 نظریه را ارائه کرد که هر یک در کاهش نقشیابی شوروی در نظام جهانی تأثیرگذار بود و نتوانست الگوی برابری در مواجهه با آمریکا را داشته باشد.
وی ادامه داد: این مسئله باعث شد که در ابتدا جنبشهای اجتماعی به رسمیت شناخته شد و سپس ساختار سیاسی در اروپای شرقی تغییر پیدا کرد، اروپای شرقی از ناتو خارج شد و دیوار برلین که نماد جدایی نظام بینالملل و تقسیم جهان به دو قطب بود، از هم پاشید.
متقی خاطرنشان کرد: از سال 92 با فروپاشی اتحاد شوروی ساختار دو قطبی به پایان رسید؛ هرچند به نظر من ساختار دوقطبی بین سالهای 1989 تا 91 در وضعیت احتزار قرار داشت و فروریخته بود.
وی در مورد وضعیت نظام بینالملل بعد از فروپاشی شوروی گفت: پس از اینکه جهان به وضعیت تکقطبی قرار گرفت، دیگر سیاست در مرکز شکل نمیگیرد و معنا پیدا نمیکند و پیرامون قدرت میگیرد و سیاست از حوزه مرکزی ساختارهای نظام بینالملل به فضای پیرامون منتقل میشود و از این به بعد قدرتهای بزرگ میتوانند در ارتباط با بحرانهای منطقهای ایفای نقش کنند.
این کارشناس مسائل بینالمللی ادامه داد: جرج بوش پدر نظریه «نظام نوین جهانی» را مطرح کرد که قالبهای ایدهآلیستی جهانی داشت برای همین جرج بوش برای دومین دوره، وارد کاخ سفید نشد و به جای او بیل کلینتون رئیسجمهور شد؛ چرا که رویکردش نئولیبرالی جهانگرا بود و با مؤلفههای مربوط به سیاست قدرت امریکایی معنای چندانی پیدا نمیکرد.
وی با بیان اینکه فضای آشوب در دهه 90 ادامه پیدا کرد، گفت: خیلیها این مسئله را مطرح کردند که آمریکا ابرقدرت تنهاست؛ جدال ایجاد شد و بحثهایی که کلینتون داشت بر اساس توسعه دموکراسی بود و به دنبال آن بود که دفاع حقوق بشری را تقویت کند؛ در زمان جرج بوش اتاق فکرهای آمریکا به این نتیجه رسیدند که ایالات متحده باید از الگوی لازم برای کنش نظامی برخوردار باشد برای همین برخی اعتقاد دارند حادثه 11 سپتامبر حادثهای است که آمریکاییها آنها را شکل دادند و برخی دیگر اعتقاد دارند آمریکاییها 11 سپتامبر را خلق نکردند اما توانستند این حادثه را مدیریت کنند.
متقی افزود: جرج بوش در این دوره هویت آمریکایی را که شامل توسعهطلبی، گسترشگرایی، استثناگرایی و برتریگرایی میشود؛ گسترش داد. آمریکاییها میخواستند از فضای آشوب خارج شوند و به حوزه سلسلهمراتب دست پیدا کنند؛ یعنی نظریه «کسی که با من نیست، علیه من است».
وی با اشاره به حمله نظامی آمریکا به عراق بدون مجوز شورای امنیت گفت: هرچند آمریکا به بهانه کشف سلاحهای کشتار جمعی نیروهای نظامی خود را وارد عراق کرد اما هیچگاه سلاح کشتار جمعی پیدا نکرد؛ در همان مقطع زمانی شبکههای اروپایی از این حمله نظامی به عنوان «جنگ نفت» یاد کردند.
این استاد دانشگاه گفت: در سال 2007 آمریکا با یک بحران اقتصادی بزرگ مواجه شد و در این مقطه بود که فضای در حال تغییر در ایران تئوریزه شد و کسی که این معنا را تئوریزه کرد، شخص مقام معظم رهبری بودند؛ ایشان بحث مربوط به تغییر در هندسه قدرت نظامیگری را مطرح کردند که این بحث در فضاهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
وی افزود: در این رابطه دو مسئله بود؛ یکی تغییر در هندسه قدرت نظامی جهان و گذر از پیچ تاریخی؛ امروز آن پیچ تاریخی سوریه است که نشانه آن، مباحث مربوط به تحریمهای اقتصادی بود که اعمال شد.
متقی گفت: این موضوع ادامه همان بحث است که بازیگر جدید از حوزه پیرامونی ظهور پیدا میکند و تکثیر میشود؛ امروز در منطقه خاورمیانه ایران، عربستان، قطر و ترکیه میخواهند به ایفای نقش بپردازند و هر کدامشان بازیگر جنگ نیابتی دارند.
وی با بیان اینکه در سوریه 39 گروه مسلح وجود دارد که علیه حکومت مرکزی میجنگند، گفت: این گروهها تماماً به عربستان، امارات، ترکیه، قطر یا اردن وابسته هستند و مصر نقش خیلی محدودی در این عرصه دارند.
متقی با اشاره به تحول ایجادشده در فضای منطقهای اظهار کرد: سه نظریه برای منطقه ایجاد شد که شامل نظریه «خاورمیانه جدید» از سوی شیمون پرز، «خاورمیانه بزرگ» از سوی کالین پاول و «خاور میانه اسلامی» از سوی ایران بود؛ آنچه که در قالب بیداری اسلامی مطرح میشد ادامه رویکردی بود که در ارتباط با فضای اندیشه منطقهای شکل گرفته و انعکاس آن فضای هویتگرایی است که در چارچوب خاورمیانه اسلامی معنا پیدا میکند.
وی گفت: تمام این مسائل نشان میداد که تحولات در منطقه ظهور و گسترش پیدا کرده؛ واقعیت این است که اگرچه گروههای اسلامی رودر روی هم هستند و اگرچه محور اصلی تنش رویارویی گروههای اسلامی هستند، اما واقعیت این است که این بیثباتیها در آینده به اروپا میرسد.
متقی افزود: این وضعیت خشونت و انرژی نهفتهای که در منطقه ایجاد شده و نیروهای مختلف را علیه همدیگر به کار میگیرد، مطمئناً طی ده سال آینده از سوریه به کشورهای دیگر خاورمیانه و کشورهای اروپایی منتقل خواهد شد.
وی در ادامه به نظم نوین اسلامی پرداخت و با اشاره به وضعیت کنونی ایران به عنوان ارائهکننده نظریه نظم نوین اسلامی گفت: وعدههایی که در رابطه با برجام داده شد، نتیجهای جز سراب برای اقتصاد و سیاست دولت نداشت؛ بنابراین قدرت اقتصادی دولت برای مقابله با رکود در داخل و کنترل تورم کاهش پیدا کرد.
متقی گفت: در هیچ دورانی به اندازه این سه سال قدرت ایران در فضای منطقهای افول پیدا نکرد؛ در این سه سال در شورای همکاری خلیج فارس ایران محکوم شد؛ در اتحادیه عرب محکوم شد و در سازمان همکاری اسلامی نیز محکوم شد و یک نوع فضای تصاعد فشار برای ایران به وجود آمد.
وی ادامه داد: در هر کجایی که ایران قدرت سیاسی و امنیتی دارد، عربستان و جهان عرب به همراه ترکیه یک نقش مقابلهجویانه با ایران دارند و در این شرایط اسرائیل به بیشترین مازاد راهبردی دست پیدا کرده است؛ به همین دلیل شهید مغنیه و شهید بدرالدین توسط عربستان ترور شدند. با این شرایط میتوان میزان تبادل اطلاعات میان عربستان و اسرائیل را مشاهده کرد.
متقی با تأکید بر اینکه ایران در وضعیت مقابلهگرایی پرشدت قرار گرفته است، اظهار کرد: در این وضعیت نه تنها کشورها، جمهوری اسلامی را محدود میکنند، بلکه گروههای اجتماعی ضد ایران در وضعیت مسلح و تکفیری و تبلیغی ظهور پیدا کردند و از همه مهمتر آنکه قدرتهای بزرگ هم تمایلی ندارند که ایران نقشیابی منطقهای داشته باشد.
این استاد دانشگاه گفت: در چنین شرایطی دو راه بیشتر نداریم؛ یکی مقاومت و دیگری واگذاری؛ اگرچه ابزارهای محدودی داریم و مزیت نسبیمان نسبت به جهان عرب محدود است اما ملت ایران قابلیت اراده را دارد و با مقاومت میتوانیم به اهدافمان دست پیدا کنیم.