«رسوایی 2» جدیدترین تجربه مسعود دهنمکی، کارگردان سینماست. این فیلم در پرونده کاری این فیلمساز بعد از «اخراجیهای 3» ضعیفترین کار محسوب میشود. نکتهای که باعث شده استقبال از این اثر همانند کارهای قبلی این فیلمساز چشمگیر نباشد. به هر حال مطلب زیر ارزیابی اجمالی از این فیلم «آخرالزمانی» است.
در همین ابتدای بحث میپردازیم به واژه آخرالزمان که در سینمای ما یک عنوان غریبه است، چون نتوانستهایم در این حوزه آثار خوب و چشمگیری از خود ارائه دهیم. درباره این کمکاری نیز معمولا این دلیل ذکر میشود که سینمای ما به لحاظ فنآوری روز سینمایی قادر نیست که بودجههای ساخت چنین کارهایی را فراهم کند، اما «رسوایی 2» به همه ثابت کرد که اعتماد به جوانان خوشذوق داخلی میتواند دستاوردهای بسیار خوبی برای سینمای کشورمان در پی داشته باشد. نکته دیگر اینکه ما نیز میتوانیم در شرایطی که سینمای جهان سالیانه بیش از 10 فیلم آخرالزمانی تولید میکند، فیلمهایی با همین محوریت تولید کنیم تا به لحاظ فکری و اندیشهای موضوعات مد نظر در سینمای کشورمان غریبه نباشد.
فیلمنامه «رسوایی 2» شخصیتپردازی ندارد
اما درباره بخشهای فنی «رسوایی 2» باید بحث خود را از فیلمنامه آغاز کنم. این فیلم موضوعی به نام شخصیتپردازی ندارد و هر آنچه در فیلم میبینیم تیپهایی است که از کارهای قبلی به جا مانده است. در این میان چند شخصیت فرعی نیز به کار اضافه شده، اما به هیچ وجه برای آنان شخصیتپردازی لحاظ نشده است. فیلم آغازی شعاری دارد و پایانبندی کار هم چنین ویژگی را داراست، پس از چنین فیلمی نباید توقع تاثیرگذاری داشت، چون معمولا کارهایی که محورشان شعار است دستاوردی برای سینمای کشورمان به همراه نخواهند داشت.
درباره بازیهای فیلم هم چیز خاصی دیده نمیشود، غیر از همان شوخیها و دیالوگهای تکراری که از طرف شریفینیا، اکبر عبدی و امیر نوری انجام میشود. در کنار فیلمنامه و بازیهای ضعیف باید به کارگردانی این کار هم نمره متوسط داد، چون به هر حال در آوردن چنین کاری که پرودکشن بزرگ دارد برای فیلمساز ایرانی کاری سخت است. پس باید این موضوع را جزء امتیازات فیلم محسوب کرد. در کنار این نکته مثبت باید به جلوههای ویژه این کار هم نمرهای بالا داد؛ کاری که قادر است در سینمای ایران الگو باشد و از آن به نیکی نام برده شود.
این فیلم در بحث تبلیغات شهری آنچنان پررنگ نیست، اما تبلیغات تلویزیونی در حد لازم وجود دارد. در این میان نباید از تبلیغات ماهوارهای «رسوایی 2» هم غافل بود. این فیلم تا امروز فروشی معادل 2 میلیارد تومان داشته که برای سینمای ایران رقم نامطلوبی نیست، اما برای دهنمکی که فیلمهایش همیشه جزء پرفروشها بوده یک شکست محسوب میشود. دلیل این اتفاق را هم دهنمکی بهتر از هر کسی میداند. برای همین بهتر است این فیلمساز سعی نکند در سالهای بعد، سراغ قسمت سوم این «رسوایی» سینمایی برود.
مطلب دیگری که درباره این فیلم میتوان گفت این است که در دیالوگهای این فیلم، شاهد پیامی دینی و قرآنی هستیم، حتی امامزاده و نوحهخوانی نیز داریم، اما به نظرم این کار را نباید اثری دینی به معنای واقعی عنوان کرد، چون تمام پیامش در کلام خلاصه شده است. در عوض فیلمی چون «ابد و یک روز» که یک اثر به ظاهر اجتماعی است، والاترین ارزشهای انسانی و دینی را در خود جای داده و تماشاگر را به خوبی تحت تاثیر خود قرار میدهد.
در انتها امیدوارم دهنمکی فهمیده باشد که دیگر تیپسازی در کارهایش جوابگوی گیشه نخواهد بود، اتفاقی که در پنج فیلم قبلی به نوعی رخ داد. برای همین توصیه میشود که فیلمساز کمی بیشتر رمان و فیلمنامه بخواند تا در کارهایش بتواند شخصیتپردازی بهتری داشته باشد. در انتها باید گفت که دهنمکی فیلمساز خوبی است که عوامل جذابیت سینما را میشناسد، اما بهتر است در ادامه راه کمی مسیر خود را تغییر دهد و بیشتر به فیلمنامه در کارش اهمیت دهد.