حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفیپور، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره کتابسازی در حوزه علوم قرآنی گفت: کتابسازی یعنی اینکه کسی مطالب یک کتاب را از منابع گوناگون جمعآوری و منتشر کند و به اصطلاح حوزویها خطی را چاپی و چاپی را خطی کند که متأسفانه در کشورمان این موضوع بسیار فراگیر شده است.
وی با بیان اینکه در حوزه علوم قرآنی نوآوری کمی وجود دارد، افزود: این موضوع میتواند دلیلی بر کممحتوا بودن کتابهای این حوزه باشد؛ چرا که حرفهای دیگران را جمعآوری میکنند و چند نقد هم در آن میآورند که مصداق کتابسازی است، البته همه کتابهای علوم قرآنی به این شکل نیستند و عدهای هم در حوزههای علمیه و دانشگاهها هستند که کتابها را خودشان تنظیم و تدوین کرده و یا به نگارش در میآورند، اما طبیعی است کسی که میخواهد کاری علمی انجام دهد، آثار دیگران را هم باید ببیند.
حجتالاسلام مصطفیپور ادامه داد: امروزه در روش تحقیق گفته میشود که یکی از کارهای محقق، تدوین پیشینه تحقیق است، یعنی اینکه آیا این تحقیق در گذشته سابقه داشته یا خیر. اگر چنین اثری وجود دارد باید مکمل تحقیقات گذشته بوده و نوآوری در آن دیده شود و اگر نوآوری در تحقیقاتمان وجود ندارد، باید این کار به عنوان کاری تکراری کنار گذاشته شود.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: توجه به موضوع پیشینه تحقیق سبب میشود که نویسندگان به سمت نوآوری در آثار خود بروند، البته لازم نیست همه مطالب آن جدید باشد از سوی دیگر ممکن است نویسندهای قصد تلخیص یک کتاب برای مخاطبان خاص را داشته باشد که این موضوع کتابسازی نیست؛ چرا که اگر کسی بتواند این کار را به خوبی انجام دهد و مطالبش گویای کتاب اصلی باشد، یک هنر است و گاهی نیز ممکن است در یک کتاب اقوال گوناگون به نقد گذاشته شود که این موضوع نیز به دلیل تکمیل و نقد اقوال دیگران نوآوری داشته و کتابسازی محسوب نمیشود.
وی در ادامه عنوان کرد: ممکن است در رابطه با کتابهای حدیثی مصادیق کتابسازی بیشتر باشد؛ چرا که برخی از نویسندگان این کار را انجام میدهند و به بهانه جمعآوری احادیث، تعدادی احادیث به همراه ترجمه و زیرنویس آنها میآورند که نوآوری در آن به چشم نمیخورد. متأسفانه این موضوع حتی در کتابهای علمی ـ دانشگاهی هم دیده میشود و اغلب آنها اقتباس از آثار دیگران است و به تحقیق و پژوهش نپرداختهاند.
این کارشناس در ادامه دلایل دیگر کتابسازی در حوزه علوم قرآنی را برشمرد و تصریح کرد: معمولاً کسانی به این کار دست میزنند که توان علمی بالایی ندارند و جهل علمی سبب شده به این کار دست بزنند و از سوی دیگر میخواهند با نگارش یک کتاب خود را مطرح کنند. به عنوان مثال کتاب یکی از اساتید دانشگاه، در دانشگاه دیگر به نام فرد دیگری تدریس میشود که این موضوع مصداق سرقت ادبی است و در صورتی که بخشی از مطالب یک نویسنده را بدون ارجاع در کتاب بیاوریم و به نام خودمان ارائه دهیم، سرقت ادبی محسوب می شود.
حجتالاسلام مصطفیپور ادامه داد: چندین سال پیش کتابی را درباره جبر و اختیار در دست داشتم که متوجه شدم همه کتاب برگرفته از آثار دیگران است و مطالبی را از حدود 10 کتاب جمعآوری کرده و حتی چکیده کتاب را نیز از کتاب دیگران برداشت کرده و مطلبی از خود اضافه نکرده بود.
وی در پایان یادآور شد: اگر در دانشگاهها به معنای واقعی محقق تربیت شود، باید بتوانند کار پژوهشی ارائه دهند، اما متأسفانه این گونه نیست، حتی دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری نیز روحیه پژوهش ندارد. از سوی دیگر اگر پژوهشی انجام میشود باید مورد حمایت نیز باشد تا محقق بتواند وقت خود را برای مطالعه عمیقتر و رسیدن به نتیجه جدیدتر صرف کند؛ از این رو در حال حاضر اغلب آثار دانشگاهی اقتباس از آثار دیگران بوده و اگر پژوهشگاههایی هم کارهایی انجام دادهاند، اغلب نقد اندیشههای دیگران بوده است.