کد خبر: 3506492
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۳
اقتصاد در قرآن/ عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه عنوان کرد:

مسیر کسب توانمندی اقتصادی از منظر قرآن

گروه اقتصاد: خادم‌علی‌زاده اظهار کرد: وقتی قرآن می‌فرماید قوه به دست بیاورید و قوه هم تنها در سایه اتکا به نیروهای خودی و عدم تکیه بر نیروهای خارجی است بدون شک، امروزه یکی از لوازم تهیه قوه یا به قول قرآن «اِعداد قوه»، کسب توانمندی اقتصادی و آن هم در چارچوب استقلال اقتصادی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، یکی از مفاهیم و کلیدواژه‌های اساسی در اقتصاد و همچنین در اقتصاد اسلامی، موضوع استقلال اقتصادی است که به مفهوم خوداتکایی اقتصادی و جلوگیری از سلطه بیگانگان بر اقتصاد یک کشور است؛ برای استقلال اقتصادی، شاخص‌های متعددی از جمله مقاومت در مقابل تکانه‌ها و بحران‌های اقتصادی، ممانعت از تسلط سایر کشورها و عدم وجود اقتصاد تک‌محصولی ذکر شده است.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم بر لزوم استقلال اقتصاد ایران و رهایی از وابستگی تأکید شده است و برای تحقق این امر هم راهکارهای متعددی از جنمله حمایت از تولید داخلی بیان شده است.

براساس آموزه‌های قرآن کریم، قدرت اقتصادی و عدم وابستگی، ابزاری برای حفظ استقلال سیاسی محسوب می‌شود؛ چراکه اکنون میزان در‌ هم ‌تنیدگی اقتصادی کشورها بسیار زیاد شده و همین امر منجر به وابستگی اقتصادی بسیاری از کشورهای مسلمان و در نتیجه ضعف آنها در مقابل قدرت‌های جهانی شده است؛ امری که مورد مخالفت قرآن کریم است.

براساس آموزه‌های قرآن کریم، دولت‌های اسلامی موظفند جهت اعتبار امت اسلام، از هرگونه تسلط بیگانگان بر اقتصاد، سیاست و یا فرهنگ کشور اسلامی جلوگیری کنند و از هر اقدامی که باعث سلطه کفار می‌شود ممانعت به عمل آورند و در این میان استقلال اقتصادی به عنوان یکی از مهم‌ترین راه‌های تسلط بر دیگران اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند.

برای بررسی بیشتر مفهوم و محتوای استقلال اقتصادی از منظر قرآن، با حجت‌الاسلام والمسلمین امیر خادم‌علی‌زاده، عضو هیئت‌علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که متن این مصاحبه در ادامه می‌آید:

به عنوان سؤال اول بفرمائید که از دیدگاه قرآن، منظور از استقلال اقتصادی چیست و موضوع خودکفایی اقتصادی در دین مبین اسلام تا چه اندازه دارای اهمیت است؟

روش درست برداشت اقتصادی از قرآن یا به عبارت درست‌تر، آیات اقتصادی قرآن، روش موضوعی است که ابتدا آن موضوع خاص که در اینجا استقلال اقتصادی است بر قرآن عرضه شده، به طور کارشناسی شده، مؤلفه‌های آن را بررسی و آنگاه به شکل موضوعی، آیاتی که کلا، جزئا یا التزاما، تفسیر می‌شوند؛ یعنی به دلالت مطابقی، به دلالت تضمنی و به دلالت التزامی مربوط به این مسئله ما هستند، براساس اصول معتبر تفسیری مورد برداشت قرار می‌گیرند.

ما در ادبیات اقتصادی بحث‌هایی همانند استقلال اقتصادی، خودکفایی اقتصادی، خوداتکایی اقتصادی و ... را داریم که هرکدام تعریف خود را دارد اما در اینجا بحث بر سر استقلال اقتصادی است و منظور از استقلال اقتصادی، نپذیرفتن سلطه دیگران، یعنی خارج از کادر مسلمانان، امت اسلامی و حکومت و دولت اسلامی است. همچنین منظور از استقلال اقتصادی، عدم پذیرش سلطه دیگران در تصمیم گیری‌های اقتصادی در تأمین تمام یا بخشی از نیازهای ماست.

البته در کنار این تعریف باید این نکته را هم اضافه کنیم که دولت اسلامی، بنا به مصالحی می‌تواند با کشورهای دیگر مراوده یا مبادلات اقتصادی داشته باشد اما مهم این است که تصمیم‌گیرنده خود اوست و این اقدامات در راستای منافع کشور است و این امر اشکالی ندارد اما بحث مهم از استقلال اقتصادی، این است که تکیه بر دیگران به معنای پذیرش دیگران و ورود دیگران به جامعه اسلامی، از طریق قراردادها و مقاوله‌نامه‌ها و امور دیگر نباید باشد.

در آیات قرآن چگونه به موضوع استقلال اقتصادی پرداخته شده است و این مسئله چگونه مورد تفسیر قرار می‌گیرد؟

در قرآن آیاتی غالبا به دلالت التزامی وجود دارد که بحثی در اصول تفسیر است که آن هم از اصول فقه گرفته شده است. دلالت التزامی بدین معنی است که یکی از لوازم عقلی یک متن می‌تواند این یا آن نتیجه باشد. حال استقلال اقتصادی در قرآن با همین لفظ استقلال که عربی است استعمال نشده است و حتی در فرهنگ روایی ما هم اگر واژه استقلال آمده است به معنای کم ‌شمردن است. پس در ادبیات دینی، واژه استقلال به این شکل که در ادبیات اقتصادی بکار می‌بریم نیامده بلکه استقلال از خیر به معنای این است که خدایا به من قدرت بده تا گناهم را بزرگ کرده آن را تکرار نکنم و خیر و کاری که انجام می‌دهم در چشمم خیلی بزرگ نباشد که منت بگذارم.

روش‌شناسی برداشت اقتصادی از قرآن ایجاب می‌کند که در بسیاری از موارد در آیاتی که استقلال اقتصادی را از آن برداشت می‌کنیم، به دلالت مطابقتی، یعنی از خود لفظ و به صورت مستقیم متوجه آن شویم؛ پس این دلالت‌ها از برخی از آیات به ما می‌رساند که باید دنبال بحثی به نام استقلال اقتصادی برویم.

برخی از آیات به این مطلب اشاره می‌کنند که از جمله یکی از صریح‌ترین آیات قرآن، آیه 60 سوره انفال است که در آن آمده است: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ؛ در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانائي داريد از نيرو آماده سازيد (و همچنين) اسبهای ورزيده (برای ميدان نبرد) تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد و (همچنين) گروه ديگری غير از اينها را كه شما نمی‏‌شناسيد و خدا می‏‌شناسد و هر چه در راه خدا (و تقويت بنيه دفاعی اسلام) انفاق كنيد. به شما باز گردانده می‏‌شود و به شما ستم نخواهد شد». قوه اینجا به اقتدار و استقلال اقتصادی اشاره دارد و تمامی نیروهای مادی و معنوی را شامل می‌شود. برخی از مفسران تفسیر کرده‌اند نباید از قدرت‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که در مفهوم قوه نهفته است غفلت کرد؛ بنابراست قوه فقط به معنای شمشیر و تیر و سپر که در 1500 سال پیش وجود داشته است محدود نمی‌شود.

طبیعی است در شرایط اقتصاد جهانی امروز، نیروی لجستیک و توانمندی اقتصادی، در رویارویی با دشمنان اسلام، بخصوص در آغاز هزاره سوم میلادی، کمتر از قدرت نظامی نیست و اگر قدرت اقتصادی نباشد نیروی نظامی و دفاعی تحلیل یا از بین می‌رود.

نکته دیگر درباره این آیه این است که به این امر اشاره دارد که اگر از امام صادق(ع)می‌شنویم که در تفسیر این آیه، سیاه کردن موی صورت برای پیرمردان در جنگ‌های آن روز را از مصادیق قوه می‌گفتند، بدون شک از مصادیق قوه در امروز، می‌توند توانمندی اقتصادی، تکنولوژی بالا، رشد تولید ناخالص داخلی کشور و تراز مثبت پرداخت‌های خارجی در مبادلات خارجی و پیمان‌های بین‌المللی باشد که از مهم‌ترین وسایل قدرت و استقلال اقتصادی هستند.
 
وقتی قرآن می‌فرماید قوه به دست بیاورید و قوه هم تنها در سایه اتکا به نیروهای خودی و عدم تکیه بر نیروهای خارجی است بدون شک، امروزه یکی از لوازم تهیه قوه یا به قول قرآن اِعداد قوه، کسب توانمندی اقتصادی و آن هم در چارچوب استقلال اقتصادی است.

شاخص تشخیص کشور مستقل از غیرمستقل بر اساس اصول قرآنی چیست و چگونه کشور مستقل از وابسته متمایز می‌شود؟

در موضوع استقلال اقتصادی مسلما شاخص‌های خاصی تعریف شده است. تفاوت شاخص و معیار در این است که معیار می‌تواند یک گزاره خبری یا یک جمله و یک عبارت توصیفی باشد اما شاخص را کمی و قابل اندازه‌گیری می‌دانیم که معمولا در روابط ریاضیی حتی کسرهای آماری نشان می‌دهیم؛ به عنوان مثال چنانچه در یک کشور نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی روز به روز بیشتر شود مسلما می‌تواند نشانه‌هایی از فاصله گرفتن از استقلال اقتصادی باشد.

اگر ارزش واردات 50 میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی 500 میلیارد دلار باشد برای کشوری همانند ما عدد قابل توجهی است اما در صورتی‌که ارزش واردات کشور به ارزش  تولید کالا و خدمات در یک سال مالی در کشور بیشتر بوده و همه این 50 میلیارد دلار، کالاهای مصرفی باشد، نشان‌دهنده فاصله گرفتن از استقلال اقتصادی است و قرآن هم با این امر مخالف است.

اگر واردات مربوط به مواد اولیه‌ای باشد که به وسیله آنها کالاهای مصرفی را تولید کنیم یا واردات مربوط به کالاهای سرمایه‌ای باشد، این امر می‌تواند با استقلال منافاتی نداشته باشد. برای بررسی این موضوع باید کیفیت و ترکیب شاخص‌های استقلال اقتصادی هم باید مورد توجه قرار بگیرد؛ بنابراین به طور مطلق نمی‌توان بر اساس شاخص‌ها رفتار کرد بلکه باید تفسیر اقتصادی خاص آنها را هم در نظر گرفت.
captcha