اما موضوع مورد نظر در این یادداشت به بحثی بر میگردد که قادر است دستاوردهای بسیاری برای هنر نمایش در پی داشته باشد. آن نیز نمایش خیابانی است که به شدت در غرب از آن حمایت میشود، اما در کشور ما تنها در ایام برگزاری جشنواره تئاتر خیابانی یا مناسبهای مذهبی، شاهد برگزاری چنین رویدادهایی هستیم. برای نمونه برگزاری نمایشهای حیابانی در محوطه تئاتر شهر یکی از این قبیل اقدامات است. این اقدام در جای خود بسیار پسندیده است، اما تنها در یک مقطع خاص نمیتوان به آن اکتفا کرد.
توصیههای قرآن به نیکی به پدر و مادر
اما در نمایش خیابانی گستردگی موضوع بسیار است، چون میتوان در آن از همه چیز سخن گفت. از مباحث فرهنگی، ورزشی گرفته تا موضوعات سیاسی، ولی مطلب ما به مفاهیم قرآنی و اسلامی بر میگردد. پس به گرایشات قرآنی در نمایش خیابانی اشاره میکنیم. چند سال پیش در فرهنگسرای بهمن نمایشی میدانی به اجرا درآمد که در آن توصیههای قرآنی به شکل بیانی و تصویری روایت میشد. برای مثال در بخشی از نمایش بازیگر ابتدا آیه 23 سوره اسراء « وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا» قرائت میکند. در این آیه خدا میفرماید «پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد، هر گاه يكي از آنها - يا هر دو آنها - نزد تو، به سن پيري برسند، كمترين اهانتي به آنها روا مدار، و بر آنها فرياد مزن، و گفتار لطيف و سنجيده بزرگوارانه به آنها بگو» و در ادامه نمایش داستانی روایت میشود که فرزندی چگونه پدر پیر خود را فراموش میکند. این بیتوجهی در شرایطی است که وی (شخصیت نمایش) همیشه قرآن را قرائت میکند، اما به آنچه که میخواند باور ندارد.
این خود هشداری بسیار بجاست برای جامعه امروز ما که در آن تظاهرات مذهبی فراوان است، اما در همین شرایط بسیاری از نابهنجاریها دیده میشود. نمایش خیابانی به واسطه ارتباط بسیار نزدیکی که با مردم دارد و اصطلاحاً نفس به نفس مردم اجرا میشود، تلنگر خوبی در این زمینه است که برای مردم همچون آئینهای عمل میکند. در بخش دیگری از این نمایش آیه 60 سوره بقره « وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ؛ و (بخاطر بياور) زماني را كه موسي براي قوم خويش طلب آب كرد به او دستور داديم عصاي خود را بر سنگ مخصوص بزن، ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد، به طوري كه هر يك (از طوائف دوازدهگانه بني اسرائيل) چشمه مخصوص خود را ميشناخت (و گفتيم) از روزيهاي الهي بخوريد و بياشاميد و در زمين فساد نكنيد و فساد را گسترش ندهيد.» بیان میشود. پیام این آیه مبارک به روشنی مشخص است، اما باز هم داستانی در نمایش اجرا میشود که نشان میدهد چگونه ما نعمتهای خدا را ناسپاسی میکنیم، آیا این چنین انسانی قرار است مسلمانی باشد که میخواهد پرچمدار آزادی در جهان امروز باشد.
توجهات قرآنی در هنر نمایش
آخرین اشاره قرآنی در این نمایش مربوط به آیه 10 سوره نساء است. «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا» در این آیه نیز خداوند میفرماید «كساني كه اموال يتيمان را از روي ظلم و ستم ميخورند، تنها آتش ميخورند و به زودي در شعلههاي آتش (دوزخ) ميسوزند.» این کلام به راحتی میتواند دل هر انسانی را بلرزاند، اما آیا در جامعه امروزی ما که رفاه نسبی برای اکثریت مردم وجود دارد به یتیمان رسیدگی میشود؟ این مضمون محور داستانک سوم این نمایش خیابانی بود. به خوبی به یاد دارم که بعد از پرده سوم مردم به شدت تحت تاثیر کار قرار گرفته بودند و بدون خجالت اشک میریختند. این فضا همان زمان این سؤال را در ذهنم به وجود آورد که چرا نمایش خیابانی تا به این اندازه مهجور است؟ سؤالی که اگر واقعبینانه به آن نگاه شود شاهد رشد مفاهیم قرآنی در نمایش قرآنی خواهیم بود.