به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) امروزه در مبحث ادبیات دفاع مقدس گاهی به آثاری برمیخوریم که دارای کیفیت، حقیقت و جامعیت خوبی نیستند و گاهی نیز در برخی آثار با بزرگنماییها و تحریفاتی مواجه میشویم که برای این طیف از آثار نامناسب به شمار میآید؛ از اینرو درصدد برآمدیم تا با مشاور فرهنگی نماینده ولیفقیه در سپاه گفتوگویی در این باره داشته باشیم که متن آن از نظرتان میگذرد.
سردار محمدعلی آسودی، مشاور فرهنگی نماینده ولیفقیه در سپاه درباره این موضوع به سطحینگری در عرصه ادبیات دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: بیشترین ضعفی که در عرصه ادبیات دفاع مقدس داریم بحث سطحینگری است که نگاه سطحی و توجه نداشتن به عمق موضوع دفاع مقدس باعث پیش آمدن این اتفاق شده است. بحث دیگر ضعف در پردازش به موضوعات است که شاهد هستیم اهل قلم به موضوعات محدودی پرداختهاند و به ابعاد مختلف جنگ تحمیلی پرداخته نمیشود.
واژگان؛ مأمور رساندن حقیقتسردار آسودی با اشاره به مشکلات موجود در زمینه ادبیات دفاع مقدس گفت: در بین تمام آثار دفاع مقدس اعم از مکتوبات و تصاویر دچار مشکل واژگان هستیم. برای نسل ما و نسل نزدیک به دوران جنگ، داستانهای جنگ ملموس و قابل تصور است، اما برای نسلهای آینده این واژگان هستند که تصویرساز حقایق خواهند بود. در بیشتر ساختههای هنری این عرصه از عبارت جنگ ایران و عراق استفاده میشود که این جمله خود دچار مشکلات زیادی است. عبارت جنگ ایران و عراق برای نسلهای آتی رساننده این معنا خواهد بود که جنگی بین ایران و عراق پیش آمده و بعد از هشت سال به پایان رسیده است. من بارها این موضوع را با اهل هنر در میان گذاشتهام؛ ممکن است آوردن نام ایران در ابتدای این عبارت باعث شود تا نسلهای آینده به این فکر کنند که ایران آغازگر جنگ بوده است. از این رو واژهپردازان باید به اصلاح این عبارت اقدام کنند؛ عبارتی که میتواند رساننده صحیح معنای جنگ باشد. عنوان جنگ تحمیلی نشان دهنده هجوم استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی ایران است که کاملاً منظور را میرساند.
وی ادامه داد: جنگ در مکتب و مرام ما جایی ندارد و ما شروع کننده جنگ نبودیم، اما جایگاه این جنگ باید تعریف شود که در چه شرایطی جنگیدیم و جنگیدن ما دفاع بود، آن هم از نوع دفاع مقدس که صدام نیز آغازگر این جنگ بوده که بعداً دبیرکل سازمان ملل نیز صدام را به عنوان آغازگر جنگ معرفی و اعلام کرد که ارتش عراق متجاوز و آغازگر جنگ بود.
طراح جریان راهیان نور به تشریح واژه دفاع در ادبیات دفاع مقدس پرداخت و بیان کرد: ما دو واژه دفاع و مقدس را داریم که بیانگر مقدس بودن دفاع ماست، دلیل مقدس بودن این دفاع نیز آن است که دفاع ما بر اساس مبانی اسلام و بر پایه مبانی انقلاب اسلامی که رهبری آن را یک مجتهد کامل و ولیفقیه برعهده داشته بود، از این رو این دفاع از نوع مقدس بوده است.
دستنوشتههای شهدا؛ چراغ راه مستضعفان جهانوی با بیان اینکه دفاع مقدس ما به یک نماد و الگو برای مستضعفان و حقطلبان تبدیل شده است، اظهار کرد: همین نوشتهها، خاطرات شهدا و اسرا و کتابها، فیلمها و مستندات باعث نشر فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس در جهان شده است که امروز شاهد هستیم همین الگوبرداری از دفاع مقدس باعث ایستادگی یمن، حزبالله لبنان و فلسطین شده است. با این حال ما نیاز داریم که این الگوهای خود را تقویت و تصحیح کنیم.
کمرنگی حضور جوانان در ادبیات دفاع مقدسسردار آسودی به اعتماد به جوانان در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: نکتهای که کمتر به آن پرداخته شده است، اعتماد امام(ره) و مسئولین به جوانان بود. این جوانگرایی و اعتماد به آنان کمتر به نمایش گذاشته شده، مثلاً تمام فرماندگان زمان جنگ و تمام اسطورههای دفاع مقدس، جوان و در محدوده سنی 18 تا 20 سال قرار داشتند و با فرماندهی و سنگینی جنگ تحمیلی باعث میشد تا آنها شکسته و مسنتر به نظر آیند، برای مثال تصاویری که از شهید باکری و یا شهید همت منتشر میشود مربوط به ماههای آخر عمر شریفشان است. شهیدان باکری، همت، زینالدین و دیگر فرماندهان دفاع مقدس در سال 1359 که جنگ تحمیلی آغاز شد سنین کمتری داشتند و این فشار روحی و درگیری فکری باعث افت فیزیکی و جسمانی آنها میشد.
انحرافاتی که ادبیات دفاع مقدس را ناملموس کردهوی اشارهای به کجفهمی و انحراف در ادبیات حوزه دفاع مقدس داشت و گفت: ما در بخش ادبیات دفاع مقدس گاهی شاهد انحراف هستیم. امدادهای غیبی موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده و اگر پرداختهاند، دچار کجفهمی و انحراف بوده است. امداد غیبی، مرد سفیدپوش سوار بر اسب و یا فرشتههایی که به چشم میآیند نبوده. همین که یک خبرنگار ساده به میدان جنگ میآید و به یکباره نخبه اطلاعاتی و استراتژیکی جنگی میشود یک امداد بزرگ غیبی است؛ شهید حسن باقری یک خبرنگار بود که نه دوره آموزشی خاصی دیده بود و نه در زمینه نظامی به دانشگاه رفته بود. همین شهید والامقام وقتی به جبهه آمد و مورد عنایت پروردگار قرار گرفت، به استعداد فراوانی در حوزه اطلاعاتی جنگ دست پیدا کرد.
حضور جوان انقلابی در ادبیاتاین طراح شهرک سینمایی دفاع مقدس ادامه داد: در این نوع ادبیات باید جوان انقلابی، منش، روحیه و فکر او تعریف شود و در عین حال باید به آنها اعتماد شود؛ چراکه جوانان امروز ما اگر از جوانان دوران دفاع مقدس سرآمدتر نباشند، کمتر نیز نیستند، اما در ادبیات دفاع مقدس به یک موضوع نیز فراوان پرداخته شده است. پرداختن به چند نفر و تنها آنها را بزرگ کردن نیز کار مناسبی نیست. پرداختن به چند نفر خاص باعث میشود که آیندگان تصور کنند که دفاع مقدس را همین چند نفر میگرداندند، این در صورتی است که همه حضور داشتند و باید به این حضور همگانی نیز پرداخته شود. یکی از ویژگیهای دفاع مقدس ظرفیتشناسی و میدان دادن به جوانان بود که متأسفانه در ادبیات دفاع مقدس کمتر شاهد این موضوع هستیم.
انحرافی که اصل شدوی افزود: در جبهه عقلانیت وجود داشته است که البته به این جنبه پرداخته نشده و بیشتر به جنبههای احساسی اشاره شده؛ اینکه افراد خوبی بودند، عاشق امام حسین(ع) و ائمه(ع) بودند و...، اما در کنار این موارد مدیریت و طرحریزی وجود داشته است. در این عقلانیت نیز ابعاد مختلفی وجود دارد، اما ما در فیلمها میبینیم که جماعتی فریاد میزنند یا حسین(ع) و به دل دشمن حمله میکنند. برای مثال شبهای قبل از عملیات گروه تخریب برای پاکسازی میدانهای مین با طرح قبلی رهسپار خط مقدم میشدند، میدان مین را پاک و با روبانهای قرمزرنگ معبرهای امن را نشانهگذاری میکردند. گاهی دشمن متوجه این عملیات میشد و مسیر امن را از بین میبرد و لشکر که به میدان مین میرسید، مسیر امن را پیدا نمیکرد. باز کردن معبر هم که ساعتها وقت میخواهد، اما تا یک ساعت بعد عملیات شروع میشد و آتش خمپاره هم از سوی ما و هم از سوی دشمن سرازیر میشد. لذا بر اساس این استثنا بعضی از افراد برای باز کردن معبر داوطلب میشدند که آن چند نفر فدای صدها سرباز دیگر شوند، این یک استثنا بود که امروز میبینیم به یک اصل در ادبیات و فیلمهای ما تبدیل شده است.
پیروزیهای ناشناختهدر ادامه سردار آسودی به پیروزی در دفاع مقدس پرداخت و تصریح کرد: موضوع بسیار مهمی که کمتر به آن اشاره شده است پیروز این جنگ بود که صد درصد ما بودیم؛ چراکه هدف ما از جنگ، فتح عراق نبود، اما ما کار بسیار مهمی انجام دادیم؛ ما اجاره ندادیم دشمنی که رسماً و علناً جلوی دوربینها قرارداد 1975 الجزایر رو پاره و ادعاهای جدیدی را مطرح و جنگ را به ما تحمیل کرد، حتی به یکی از اهداف خود برسد و او را کاملاً شکست دادیم. صدام در نامهای که به رئیس جمهور وقت ایران ارسال کرد، نوشته بود: «هر آنچه که شما خواستید و اعلام کردید را میپذیرم.» به این شکل بود که ما برعکس جنگهای قبلی اجازه ندادیم حتی یک وجب از مرزهای ایران به اشغال دشمن درآید. نسل امروز باید این را بداند و افتخار کند. از طرف دیگر در سال 1366 امام(ره) جملهای را مطرح کردند که مغفول مانده است؛ ایشان پس از درخواست عراق مبنی بر پایان جنگ، فرمودند: «ما این درخواست را نه میپذیریم و نه نمیپذیریم»، اینکه چرا امام این سخن را بیان کرد و یک سال در همین موضع باقی ماند، بسیار کمتر اشاره شده است. در این یک سال تمام کشورهای مدعی حقوق بشر برای ما خط و نشان کشیدند و اعلام کردند صدام صلحطلب است و ایران جنگطلب؛ امام(ره) با ایستادگی خود نشان داد که آمریکاییها، اروپاییها و صدام قابل اعتماد نیستند. فردای روزی که ایران بعد از یک سال درخواست صلح را پذیرفت، ارتش بعث عراق از چندین محور به کشور حمله گستردهای را انجام داد که در آن زمان مقام معظم رهبری که به عنوان رئیس جمهور و امام جمعه تهران بودند در نماز جمعه اعلام کردند که «ای مردم من برای دفاع از انقلاب و کشور به جنوب میروم و هر کس دل در گرو انقلاب و کشور دارد با من همراه شود». در پی این عمل بسیاری از مردم کشور راهی جبهه شدند و عراق را سرکوب کردند که به این موضوع نیز باید پرداخته شود.
تفاوت فرهنگ «بیا» با فرهنگ «برو»وی از فرهنگ و روحیه فرماندهان دفاع مقدس تعریف کرد و گفت: همان طور که سردار قاسم سلیمانی گفته است، در دوران دفاع مقدس فرهنگی به نام بیا و برو وجود داشت. خب این فرهنگ به گونهای است که اگر فرمانده در مقر فرماندهی بنشیند و به سربازان دستور دهد که برو به فلان منطقه جنگی، قطعاً سرباز سرپیچی میکند و یا با روحیه ضعیف به آن منطقه خواهد رفت، اما اگر خود فرمانده پیشقدم و پیشرو لشکر باشد و به سربازانش بگوید بیا، حتماً سرباز با اشتیاق و با روحیه بالا برای همراهی فرماندهاش اقدام میکند. فرهنگ پیشرو بودن فرماندهها نیز گاهی به دست فراموشی سپرده میشود.
ولایتمداری نیمه پنهان پیروزیهاولایتمداری موضوع دیگری بود که آسودی این چنین به آن پرداخت: در اوایل جنگ در داخل درگیر تفکرات و جریانهای مخالف کشور بودیم. بنیصدر از طرفی به مردم اجازه حضور در جنگ را نمیداد و از طرف دیگر جلوی اتحاد ارتش و سپاه را نیز میگرفت. بعد از برکناری وی و به دستگیری فرماندهی کل قوا توسط امام خمینی(ره)، نیروها به دستور ایشان عمل کردند و اولین عملیات موفقیتآمیز ما در محور دارخوین با نام «فرماندهی کل قوا؛ خمینی روح خدا» شکل گرفت و بعد از آن عملیات با ولایتمداری نیروها، سلسله عملیاتها شکل میگیرد و جنوب آزاد میشود؛ از این رو نقش ولایتمداری را باید در ادبیات دفاع مقدس جای دهیم.
مسئول تبلیغات لشکرهای دوران دفاع مقدس در ادامه به نقش مادران و همسران شهدا در ادبیات دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: در ادبیات دفاع مقدس به نقش مادران و همسران رزمندگان اسلام نیز کمتر پرداخته شده است. شبهایی که نیروها عازم جبهه میشدند به خانوادههای آنها مخصوصاً مادران و همسران آنها چه میگذشت؟ من معتقدم 70 درصد ثواب دفاع برای همسران و مادران و خانواده رزمندگان است، ما که درگیر جنگ بودیم و کمتر به یاد خانواده بودیم، اما آنها در این دوران چه کشیدهاند؟ واقعاً به نقش و حضور خانوادهها کم پرداخته شده است.
نگاه نقطهای؛ دلیل انحرافسردار آسودی در پایان به چند دلیل ایجاد این تحریفات و اشکالها در ادبیات دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: این اشکالات ممکن است چند دلیل داشته باشد؛ اول اینکه بعضی از نویسندگان در دفاع مقدس حضور نداشتند و بر اساس شنیدهها کتاب مینویسند. بعضی افراد هم در دفاع مقدس بودند، اما مثلاً در یک گروهان حضور داشتند که محدوده عملیاتی گروهان نیز محدود است. از این رو نویسنده همین محدودیت عملیاتی را به کل دفاع مقدس نسبت داده و بعضی از اهل قلم نیز برای رونق کار خود به بزرگنمایی و تحریف دست میزنند و برخی کارگردانان بیشتر به دنبال اکشن کردن فیلمهای خود هستند تا نمایش حقیقت جبهه؛ از این رو باید یک نظارت کامل بر آثار مربوط به دفاع مقدس وجود داشته باشد تا وقتی به دست نسلهای آینده رسید، آنها متوجه حقیقت دفاع مقدس شوند.