به گزارشخبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)،ابراهیم حسنبیگی از داستاننویسان حوزه آئینی و دفاع مقدسی است که در حدود 127 جلد کتاب را در حوزه ادبیات کودک، نوجوان و بزرگسال با موضوعات ارزشی در کارنامه خود دارد.خبرگزاری ایکنا نشست صمیمانهای با این نویسنده که رمان «محمد(ص)» از نتایج فعالیتهای وی است داشته که متن آن از نظرتان میگذرد.
حسنبیگی در مورد آغاز فعالیتهای دینی خود گفت: من در خانوادهای مذهبی متولد شدم و از سن 16 سالگی در کار تئاتر و شعر بودم و بعد از مدتی به عرصه داستاننویسی وارد شدم و شعر را رها کردم. آنچه که من همیشه به شاگردان خود تذکر میدهم زیاد کتاب خواندن است. هر چقدر یک فرد بیشتر کتاب بخواند در نتیجه میتواند بهتر نیز بنویسد. زمان ما کارگاههای داستاننویسی وجود نداشت و از دانستههای خودمان استفاده میکردیم. در سال 1358 اولین داستان خود را نوشتم و داستانهای ما بیشتر با موضوع انقلاب و فلسطین بود. بعد از شروع جنگ تحمیلی موضوعات کتابهای ما نیز درباره همین مسئله بود. تا پایان جنگ و بعد از جنگ از منطقه جنگی کردستان به تهران باز گشتم و به حوزه هنری پیوستم. چند سال بعد دیدیم آن عطش مذهبی فروکش کرد. تشییع شهدا کم شد، بانگهای اللهاکبر کاهش یافت و مسئولان به سمت بنیادین و ریشهدار کردن مسائل انقلاب رفتند. اما قبل از این که این نگاه ما را به حرکت درآورد، احساس نیاز درونی ما بود که سبب حرکت ما میشد و ما را به نوشتن وا میداشت. مثلاً یک بار حجتالاسلام والمسلمین قرائتی به حوزه هنری آمد و از ما پرسید که «شما که این همه دم از دین میزنید، درباره نماز چند کتاب نوشتهاید؟ و این کلیدی بود برای نوشتن کتاب «پیش از نماز» که آن را به نگارش درآوردم. این اولین داستان من درمورد نماز بود که تنها حدود 30 صفحه داشت و با نام مستعار مصطفی محمدی آن را چاپ کردم. پس از گذشت آن دوران این شور و نشاط کمرنگ شد. راه خروج از این این خلأ و حفظ آن شور و نشاط این بود که ارگانها وارد عمل شوند. مثلاً ستاد اقامه نماز از یک کارگردان حمایت میکرد تا در فیلمهای خود نماز را به نمایش بگذارد که این کار نیز صورت نگرفت. در کشورهای خارجی روند کار این است که ناشر به یک نویسنده به صورت ماهانه حقوق میدهد و رمان او را چاپ میکند و پول خود را از حقالتألیف دریافت میکند؛ این کار به معنی تأمین زندگی نویسنده است که در اولویت قرار دارد و متاسفانه در ایران وضعیت این چنین نیست.
وی به معیارها و شاخصههای یک داستان دینی پرداخت و گفت: اصل معیارها برای نوشتن یک داستان دینی، خود دین و قرآن، نهجالبلاغه و ... است و میتوانیم همه داستانهای قرآنی و مفاهیم الهی را به شکل ماجراهای امروزی خلق کرد. معیار بعدی نقش خلاقیت در آثار دینی است، اگر این آثار را صرفاً ساده بنویسیم و از آن عبور کنیم، اثری جذاب و تأثیرگذار نخواهد بود. نقش هنرمندان این است که مفاهیم قرآنی را نه به شکل مستقیم، بلکه به شکل جذاب بیان کنند که از کودک تا بزرگسال جذب آن شوند. معیار سوم نیز شناخت مخاطب و منبع است که باید این سه مورد ترکیب شوند تا بهترین و تأثیرگذارترین آثار خلق شود.
این نویسنده اظهار کرد: هر گاه یک اثر برپایه یکی از این سه معیار نباشد، تأثیر خوبی نخواهد داشت. برای مثال میخواهیم برای کودکان نماز خواندن را آموزش دهیم. این آموزش برای کودکانی که نماز میخوانند لازم نیست، پس ما باید به کودکانی که نماز نمیخوانند آموزش دهیم، لذا باید داستان به گونهای باشد که کودکی که نماز نمیخواند بتواند با شخصیت اول داستان همزادپنداری کند. در کتاب «پیش از نماز»، داستان یک پسر از خانوادهای ثروتمند بیان شده است که تحت تأثیر نماز جماعت مدرسه قرار میگیرد و به نماز خواندن رو میآورد، ولی خجالت میکشد که نماز بخواند. هدف مورد نظر در این اثر، از بین بردن رفتن احساس خجالت در چنین کودکانی است.
وی با اشاره به پایه و اساس ادبیات دینی گفت: نگارش کتابهای دینی حتی قبل از انقلاب اسلامی مورد توجه نویسندگان این حوزه قرار داشت و جایگاه خود را در جامعه پیدا کرده بود، اما با این حال مخاطبان خاصی داشت و بیشتر خانوادههای مذهبی که به این حوزه علاقهمند بودند و دوست داشتند فرزندانشان به این موضوعات گرایش پیدا کنند، سراغ این دست کتابها میرفتند. خوشبختانه انقلاب اسلامی تأثیر ویژهای بر ادبیات، به خصوص ادبیات دینی داشت و نویسندگان جدیدی با نگاه و تفکرات دینی پا به این عرصه گذاشتند و این مفاهیم را گسترش دادند.
وی افزود: ما در دهه 60 و 70 شاهد پیشرفت چشمگیری در این حوزه بودیم و نویسندگان دچار دغدغهای شده بودند که کودکان و نوجوانان را با ارزشهای دینی آشنا کنند. به این ترتیب وقایع، شخصیتها و آموزههای دینی و قرآنی و به شکل خاص ماجرای کربلا مورد توجه قرار گرفت. به تدریج این شکل بازآفرینی حوادث و وقایع آئینی به شکل مفاهیم دینی برای آموزشهای دینی تبدیل شد، لذا نسل ما به این شکل به سمت مفاهیم قرآنی حرکت کرد.
حسنبیگی ادامه داد: پس از گذشت این دوره و با فرا رسیدن دهه 80 و 90، خلاقیت چه با نگرش به صدر اسلام و چه نگاه به مفاهیم امروزه کمرنگ شد. وقتی فرهنگ دینی و مذهبی در تمام بخشهای کشور اعم از آموزشی، اقتصادی، قوانین و... دچار افت میشود، روی همه موضوعات دیگر حتی ادبیات و مفاهیم دینی اثر میگذارد و خلاقیتها فقط به محرکهای بیرونی مانند جوایز و جشنوارهها خلاصه میشود.
تأثیر
انقلاب بر ادبیات کشور
وی
با اشاره به تأثیر انقلاب اسلامی بر ادبیات بیان کرد: انقلاب اسلامی باعث ایجاد
دغدغهای در نویسندگان شده بود که به تربیت کودکان آن دوره اقدام کنند. انقلاب
اسلامی و جنگ تحمیلیدر دهه 60یک نوع اتحاد و انسجام در همه زمینهها ایجاد کرده بود که به خاطر
حفظ ارزشهای دینی که انقلاب به وجود آورد، یک شور و دغدغه ایجاد شد. حضرت
امام(ره) در جمله «انقلاب ما انفجار نور بود»، ما را به یک نکته راهنمایی میکردند
و آن این بود که انفجار نور همان ارزشهای دینی است که به خاطر آنها انقلاب کرده
بودیم. رعایت حقوق دیگران، صداقت در گفتار و رفتار و رعایت بیتالمال از ارزشهایی
بود که از انقلاب به دست آوردیم و به این ارزشها باور داشتیم و هر قدمی که بر میداشتیم
در راه رضایت خدا و برای خدمت به مردم بود. به این شکل آن دوره که با دوران دفاع
مقدس همزمان بود و فرهنگ عاشورایی که در آرزوی آن بودیم، نمایان شده بود، اما
فاصله گرفتن از آن دوران و ارزشها، باعث تغییر وضعیت جامعه شد.
جنگ
نرم؛ سختتر از جنگ تحمیلی
حسنبیگی
به اهمیت فرهنگ برای مقابله با جنگ نرم پرداخت و تصریح کرد: این که جنگ فیزیکی به
پایان رسید، درست است، اما به تعبیر مقام معظم رهبری، امروز جنگی خطرناکتر از آن
جنگ در پیش رو داریم و از آنجا که حملات دشمن دیده نمیشود، باید بعد از انقلاب
همت بلندتر و تلاش بیشتری میکردیم تا بتوانیم سلاحهای مناسب برای مقابله با این
حملات را داشته باشیم که متأسفانه این اتفاق رخ نداد و نوعی فاصله میان نیروهای
انقلابی پیش آمد و آن انسجام که باید اکنون میان نیروها وجود داشته باشد از بین
رفت؛ چراکه بسیاری از ما باور نداشتیم که جنگ دیگری وجود دارد و رسالت مهمتری در پیش
رو داریم و در دوران سازندگی توجهی به جبهه نشد و برنامه خاصی برای مقابله با این
جنگ نداشتیم و وقتی جنگ نرم پدیدارتر شد، ما برنامه صلبی را پی گرفتیم و ماهوارهها
را ممنوع و ارتباطات را محدود کردیم و کاری برای ایجاد فرهنگ در جامعه انجام نشد و
اکنون بعد از سالها از ابزار مشابه استفاده میکنیم و این اتفاق خیلی دیر رخ داد.
وی
اظهار کرد: امروز با وجود شبکههای داخلی و برنامههای ایرانی تأثیر تخریب ماهواره
کمتر شده است. از اقدامات نادرست آن زمان ممنوع کردن دستگاه ویدئو، بدون انتخاب
جایگزینی برای آن بود که باعث حرص بیشتر جوانان میشد و همین کار سبب تقویت تأثیرات
منفی آن بود. اکنون نیز با وجود افزودن سازمانها و نهادهای فرهنگی، سازماندهی که
در دوران دفاع مقدس داشتیم را در جنگ نرم نداریم.
ضرورت
کتابخوانی در اوضاع جنگ نرم
حسنبیگی
افزود: در این اوضاع آموزش به کودکان از نیازها و ضروریات است. خانوادهها بر
آموزش آکادمیک کودکان در مدارس اصرار دارند و برای این هدف کلی هزینه میکنند و
برای رسیدن به این هدف کار کرده و برخی تلاش میکنند که بیشتر ببرند تا فرزندانشان
به تحصیل مشغول باشند و آنها را در مدارس خصوصی ثبتنام کنند، اما در حوزه غیر از
آموزشهای آکادمیک، آموزشهای ارزشی، قرآنی و معرفتی در مدارس وجود ندارد و باید
در جامعه و جای دیگری تعریف شود و مراکز و آموزشگاههایی باشد که این آموزشها را
ارائه دهد.
وی
گفت: شاید آموزش، 50 درصد اذهان فرزندان ما را برای دریافت آموزشهای معرفتی آماده
کند، اما تضمینی برای حضور آنها در جامعه ندارد. آیا اکنون به میزان دهه 60 ایثار
و از خودگذشتگی در جامعه وجود دارد تا فرزندانمان با دیدن این ایثار از معرفت خوبی
برخوردار شوند؟ جامعه ما اکنون نیمه باز است و هنوز بین جامعه سنتی دینی و جامعه
مدرن اروپایی گیر کردهایم و برای همین مراقبت از فرزندان برعهده خود خانواده است.
خانواده باید برای حفظ اخلاق دینی فزرندان به جای دیدن ماهواره، مطالب آموزندهای
مانند کتاب به دست آنها بدهد، اما آیا چیزی برای جایگزینی ماهواره وجود دارد؟ آیا
کتاب خوب دینی تولید میشود؟
نیازی
که حس نمیشود
نویسنده
رمان «محمد(ص)» ادامه داد: متأسفانه شرایط فرهنگی امروز جامعه ما بهگونهای است
که خانوادهها این ضرورت را حس نمیکنند و چیزهای دیگری را مهمتر از این مسائل میدانند
و اینکه فرزندانشان با معیارهای دینی بزرگ شوند اهمیتی ندارد؛ چراکه نظام فرهنگی
کشور در این زمینه دچار مشکل است، حتی ما در آموزش و پرورش نیز این کمبود را
داریم، آنقدر که به علوم روز که لازم نیز هستند مانند ریاضیان اهمیت میدهیم، به
آموزشهای اخلاقی توجهی نمیکنیم. کودکان از دوم ابتدایی تا روزی که دیپلم میگیرند
با لغات عربی و قرآنی آشنا میشوند، اما بعد از دیپلم گرفتن از قرآن چیزی نمیدانند.
وی یادآور شد: در نظام آموزشی مشکل داریم و این برعهده خانوادهها نیست. شاید لازم باشد نصف کتابها را دور بریزیم و به جای آنها آموزشهای اخلاقی بدهیم و شاید علت این عدم آموزش کودکان، عدم ارتباط بدنه آموزشی مدارس با فرهنگ علمی و دینی جامعه ماست و کودکان دروس را فقط برای چهارچوب مدرسه بدانند. از ابتدا کسی به این مسئله فکر نکرد و برنامهریزی هم نداشتیم و از زمانی که توسعه اقتصادی پیش آمد، توسعه فرهنگی فراموش شد. توسعه فرهنگی با انقلاب رخ داد و این سرمایه بزرگ، ارزان به دست ما رسید. لذا دلبستگی به پول و دنیا باعث شد که از آن ارزشها فاصله بگیریم.
حسنبیگی
همچنین عنوان کرد: آنچه که جامعه مذهبی و نسل انقلابی که انقلاب و امام(ره) را
دیدهاند، آزار میدهد، فاصله گرفتن از ارزشهاست و اینکه هر چه بیشتر ببرند،
بیشتر بخورند، هرچه لباسهای بهتر بپوشند و سوار اتومبیلهای گرانقیمتتر شوند، خوشبختتر
هستند و کسانی که چنین رویکردی را ندارند بدبخت هستند و این فاصله باعث ایجاد معضلات
بزرگ فرهنگی در جامعه شده است که گاهی فکر میکنم کاری نمیتوانیم انجام دهیم و
باید منتظر امام زمان(عج) باشیم.
وی
تصریح کرد: رویکرد آموزش و پرورش طی امروز، 90 درصد آموزش و 10 درصد پرورش شده است
و با این شکل آموزش به آموزشهای اخلاقی چندان پرداخته نمیشود. حتی در آموزش نیز
ما نظام دلسوز و مدبرانه نداریم، چراکه اگر این نظام آموزشی خوب بود نباید کودکان
بعد از 11 سال آموزش، چیزی از زبان انگلیسی ندانند و با قرآن غریبه باشند. شهید
رجایی بنیاد امور تربیتی را افتتاح کرد. این بنیاد همگام با آموزش و پرورش پیش میرفت
و چه بسا گرایش دولت آن زمان بیشتر بر پرورش بود و از طرف دیگر جامعه نیز خیلی کم
به بچهها آسیب میزد. بعد از خروج از آن شرایط، معاونت پرورشی را نیز تعطیل کردیم
و از آن پس هیچ توجهی به مسائل پرورشی کودکان نشد؛ در حالی که هدف معاونت پرورشی
رساندن مفاهیم ارزشی به دانشآموزان بود.
خانواده
آماده همکاری برای مطالعه بیشتر
حسنبیگی
در رابطه با ایجاد نیاز مطالعه در جامعه گفت: جامعه ما مردم کتابخوانی ندارد. قبل
از انقلاب در کشور ما با جمعیت 35 میلیون نفری، حداقل تیراژ کتابها 2 هزار نسخه
بود و کتابهای رمان به 5 هزار تیراژ نیز میرسیدند، اما الان ملت ما تقریباً 90
میلیون نفر است و کتاب خود من به تیراژ 500 نسخه رسیده است و راضی هستیم که تیراژ
کتابها فقط به هزار نسخه برسد. این درست است که با آمدن تکنولوژی و کامپیوتر، شرایط
مطالعه تغییر کرده است، اما این شرایط در تمام دنیا رخ داده است و تیراژ کتاب در
جوامع اروپا و شرق آسیا کم نشده. این موضوع نشان دهنده این است که تکنولوژهای جدید
جای کتاب را پر نکرده، بلکه نسل جدید ما به سمت کتابخوانی حرکت نکرده است.
وی ادامه داد: همیشه گفتهایم که باید برای کتابخوان کردن جامعه در دو چیز تغییر ایجاد کنیم؛ یکی خانواده و دیگری آموزش و پرورش. آموزش و پرورش که زیرمجموعه دولت است و از این رو باید برنامهریزی آن با خود دولت باشد و همچنین از آنجا که کودکان و خانوادهها با آموزش و پرورش در ارتباط هستند با تغییر در آموزش و پرورش، خانوادهها نیز تاثیر میپذیرند.
حسنبیگی
گفت: خانوادهها همیشه برای کمک به بار علمی فرزندانشان هزینه میکنند. دانشآموز
در نخستین روز مدرسه با کتابهای قطور درسی رو به رو است و بعد از مدرسه نیز معلم
تکالیف بسیاری را مشخص میکند تا خانوادهها ادامه آموزش را برعهده بگیرند؛ لذا
مجالی برای مطالعه کردن نیست. از سوی خانواده نگران نیستم، چراکه آنها حاضر به
همکاری هستند تا مطالعه فرزندانشان بالا رود و کودکانشان به شعور و دانش و هر آنچه
که کتاب به ارمغان میآورد دست پیدا کنند و برای ایجاد انگیزه در خانوادهها، صدا
و سیما از بهترین ابزار است. مثلاً گاهی در یک برنامه پر مخاطب نام کتابی برده میشود
و همان کتاب که به سختی به تیراژ هزار نسخه رسیده است به صد هزار نسخه میرسد.
نقش
رمان «محمد(ص)» در کاهش اسلامهراسی
وی
در مورد رمان «محمد(ص)» بیان کرد: این رمان در کشور به چاپ هفتم رسید و در کشورهای
خارجی نیز زیاد مورد استقبال قرار نگرفت، زیرا من در چاپ این کتاب اسپانسر و حامی
نداشتم. حامیانی که بودجه میدهند، کتاب مورد نظر را تبلیغ میکنند و آن اثر را در
جشنوارهها و وقایع مختلف شرکت میدهند. علیرغم کیفیت خوب این کتاب و ترجمه آن به
زبان انگلیسی، «محمد(ص)» فروش خوبی نداشت و حتی در کشورهای اسلامی نیز مورد
استقبال قرار نگرفت. هیچ تبلیغاتی برای این کتاب نشده بود. به ناشران ایرانی در
خارج از کشور بهاء داده نمیشود و از طرف دیگر موضوع افراطگرایان است که اسلامهراسی
در جهان را به راه انداختهاند و این موضوع نیز در استقبال نشدن از این کتاب موثر
بود.
ضعف
در فعالیتهای بینالمللی فرهنگی
این
نویسنده که خود رایزن فرهنگی ایران بوده است، در رابطه با رایزنیهای فرهنگی کشورمان
و تبلیغ کتب دینی در دیگر کشورها افزود: جمهوری اسلامی ایران حدود 160 سفارتخانه
دارد و 65 رایزن فرهنگی در جهان داریم که با حقوقهای حدود هشت هزار دلاری در خارج
از کشور فعالیت میکنند. متأسفانه دولت از طریق وزارت خارجه برای گسترش فرهنگ اسلامی
و کتابهای دینی هیچ اقدامی انجام نمیدهد و سابقه ندارد که وزیر خارجه یک ناشر را
به وزیر فرهنگ کشورهای خارجی معرفی کند. برعکس تفاهمنامههای اقتصادی، تفاهمنامههای
فرهنگی ما سوری است. دولت برای آنکه وزارت خارجه را درگیر این مسائل نکند سازمان
فرهنگ و ارتباطات اسلامی را تأسیس کرد و قرار بود پراکندهکاری نهادهای فرهنگی
کشور در این سازمان جمع شود و امور فرهنگی خارج از کشور را به دست بگیرند، اما
این سازمان تا به امروز هرگز مسیر درستی را طی نکرد.
وی
گفت: من به فعالیتهای این سازمان از 100 نمره، نمره زیر 50 میدهم، زیرا با اینکه
زیربنای این تشکل از ابتدا با روحانیت بود، این سازمان احساس میکرد که فقط باید
در راستای امور دینی فعالیت کند و در راستای معرفی کتابهای ترجمه شده فعالیت خوبی
نداشت و کتابهای دینی که سطح درک مفاهیم آنها سنگین و ثقیل بود را معرفی میکرد،
در صورتی که باید برای این کار از طریق ادبیات و یا سینما انجام میشد و با
استفاده از چنین تشکلی، کتابها، سینما و فرهنگ ما معرفی شود. این کار از ابتدا به
صورت صحیح پیش نرفت و اکنون نیز اصلاحپذیر نیست و آن روند ادامه دارد؛ زیرا
نیروهای اعزامی خارج از کشور از لحاظ دریافتهای مالی وضعیت بسیار خوبی دارند.
زمانی که سال 1380 به عنوان وابسته فرهنگی به ترکمنستان رفتم، حقوق آموزش و پرورش
من 200 هزار تومان بود و حقوقی که در ترکمنستان میگرفتم 2500 هزار دلار بود؛ یعنی
حدود دو میلیون تومان حقوق میگرفتم و همیشه از این زیاد بودن حقوقم گلهمند بودم.
لذا میتوان نتیجه گرفت که هر جا پای منافع شخصی در میان باشد، منافع ملی و دینی
کنار گذاشته میشود و خیلی کم پیش میآید که یک نفر حواسش به منافع ملی و دینی نیز
باشد. برای همین افرادی که به خارج از کشور اعزام میشوند، بیشتر به فکر این هستند
که قراردادشان را یک سال دیگر نیز تمدید کنند.
کار
خوب، حمایت خوب میخواهد
این
کارشناس کتاب با اشاره به اهمیت بسیاری که مردم برای آثار دینی قائل هستند، گفت:
فیلم «محمد(ص)» پرهزینهترین فیلم سینمای ایران بود و ما معتقدیم که برای کار خوب
باید پول خوب نیز داد. دیدیم که نقش تبلیغات دولت و رسانه برای بیشتر کردن فروش
این فیلم و یا برخی کتابها مانند کتاب «دا» بسیار مؤثر است. بر این اساس نیاز بخش
فرهنگ کشور به کمک دولت کاملاً مشهود است. اگر تبلیغات مناسبی صورت بگیرد و آثار
فرهنگی و دینی نشر پیدا کند میتواند باعث کاهش اسلامهراسی در جهان شود. در کتاب «محمد(ص)»
راوی داستان یک یهودی است که از شورای عالی یهود مأموریت دارد برای شناسایی
پیامبر(ص) به حجاز برود. آنها معتقد بودند پیامبر(ص) دروغگو است، زیرا فکر میکردند
آخرین پیامبر باید از قوم بنیاسرائیل باشد. کل داستان این کتاب درباره گزارشهای
این فرد است. این گزارشات را به گونهای نوشتم که به خواننده القاء میشد که یهودیهای
آگاه و بزرگ به پیامبر(ص) ایمان میآورند و یهودیان منفعتطلب او را نفی میکنند.
در این داستان نزدیکی اسلام و مسیحیت نیز کاملاً مشهود است. اگر این رمان توسط دولت
حمایت میشد در تمام جهان نیز انتشار پیدا میکرد.
گفتوگو از آزاده غلامی