به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، ابوالفضل ورمرزیار، پیشکسوت نقالی و پردهخوانی، کارنامه درخشانی در زمینه نقالی و پردهخوانی دینی و قرآنی دارد و سالهاست به آموزش و تربیت استعدادهایی در این عرصه میپردازد.
با وی به بهانه برگزاری نخستین جشنواره «نقالان و پردهخوان علوی» که به همت مؤسسه فرهنگی «تسنیم نور» و با مشارکت مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در شهریورماه سال جاری برگزار میشود، گفتوگویی ترتیب داده شده است که در ادامه میخوانید؟
ـ در مورد ضرورت برگزاری این جشنواره به ویژه در احیای سنت نمایشی فراموش شده نقالی و پردهخوانی توضیح دهید؟
: پیش از آغاز سخن، این نکته را متذکر و این تلقی نادرست را اصلاح کنم که هنر نقالی و پردهخوانی فراموش نشده است، بلکه پس از ثبت جهانی آن به نام ایران شاهد تثبیت آن هستیم، هر چند که ممکن است با رویدادهای اجرایی درخوری در این قالب نمایشی به مناسبتهای گوناگون روبرو نباشیم و بهتر است پرسش را این گونه اصلاح کنیم که ما در زمینه پردهخوانی و نقالی شیعی با محوریت زندگی و سیره علوی دچار فقر فرهنگی هستیم.
اما این ابتکاری که به همت برخی از دوستان کاربلد صورت گرفته، بسیار ستوده و قابل تحسین است و بسیار خرسندم از اینکه به واسطه حضور کارشناسانی که سالهاست در امر نمایش فعالیت دارند در رأس تشکیلات این جشنواره، در زمینه این هنر که وادی بسیار تخصصی و حساسی است، از همان ابتدا مراجعه و مشاورههایی با کارشناسان و فعالان این رشته هنری برای قوام کار و بازدهی مؤثر و مناسب صورت گرفته و به این حقیر نیز مسئولیت کارگاههای آموزشی، سخنرانیها و موضوعات کارشناسی مطرح در سمینارهای این جشنواره محول شده است.
ترجیح میدهم برای پاسخ به این پرسش و میزان اهمیتی که هنر نقالی و پردهخوانی دینی و در این مورد خاص، یعنی پرداختن به زندگی و سیره علوی دارد به ذکر ریشههای تاریخی آن بپردازم و آن اینکه ما در این زمینه دارای دو سابقه تاریخی هستیم؛ یکی حماسینامههای شیعی به زبان فارسی است و دیگر فرایند نقل روایت با استناد به این حماسینامهها که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
اما حماسینامههای شیعی به زبان فارسی بسیار مهم هستند و باید به این نکته ظریف اشاره کنم که تا پیش از پیدا شدن و اصطلاحاً کشف مجدد منظومه «علینامه» که به جرئت باید بگویم هزار سال پنهان بود، هر بار که در مورد سابقه حماسینامههای شیعی(علوی) بحث و بررسی صورت میگرفت، قدیمیترین آنها «خاورنامه» ابن حسام خوسوی عنوان میشد که مربوط به قرن نهم هجری است.
ـ «علینامه» مربوط به زمانی قبل از «خاورنامه» است؟
: بله، درست چهار قرن پیش از آن و مشخصاً قرن پنجم هجری و 70 سال بعد از حیات حکیم ابوالقاسم فردوسی که البته طبیعی است این منظومه در آن قرن ابتدا به ساکن و بدون هیچ پیشزمینهای سروده نشده باشد و قطعاً سابقهای در این زمینه وجود داشته که شخصی با نام «ربیع» موضع آن را ترغیب و تهییج کرده باشد که دل در گروی سرایش آن نهد، کما اینکه گزارشی از چنین اقداماتی را نیز که مربوط به آلبویه یعنی قرن سوم و چهارم هجری میشود را در اختیار داریم و هر چند که مذهب در آن عصر، شیعه زیدیه و اسماعیلیه بوده است، اما شاعران و نویسندگان در آن تاریخ سر و دل به ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) سپرده بودند، به شکلی که معروف است حکیم فردوسی نیز کیش اسماعیلیه داشته، اما شاهنامه او سرشار از بیان سجایا و مناقب علوی است.
نکته جالب توجهی که باید به آن اشاره کنم اینکه، علیرغم جو حاکم در آن زمان «ربیع» شاعر منظومه حماسی «علینامه» شیعه اثنی عشری بوده است و اما دلیل ذکر این نکته آن که با این تفاصیل میتوان نتیجه گرفت که در فاصله چند دهه پس از سرایش شاهنامه شاهد به نظم کشیده شدن منظومه «علینامه» مشابه با همان سبک و سیاق هستیم و این نشانگر این نکته است که ایرانیان علاوه بر مباهات به ملیت خود دل در گروی باورهای دینی و شیعی خود داشتهاند.
ـ نزدیکی زمان به نظم کشیده شدن «شاهنامه» و «علینامه» چه دستاورد فرهنگی به دنبال داشته است؟
: این جریان به نوعی به تنیده شدن این دو منظومه و روایت آنها در قالب نقالی و پردهخوانیها منجر شد، به شکلی که هر گاه نقال و پردهخوانی به روایت داستانی از شاهنامه میپرداخت در گریزگاههایی به فصلهایی از زندگی امیرالمؤمنین(ع) اشاراتی داشت و مثلاً هر گاه صحبت از پهلوانی و جنگاوری رستم بود، با اشاره به یکی از سلحشوریهای علی(ع) منشأ و سرچشمه شجاعت به ایشان منتسب میشد. در همین جا بر خود لازم میبینم تا نکتهای حساس و مهم را یادآور شوم که در زمینه نقالی و پردهخوانی، هر گاه صحبت از روایت «شاهنامه» میشود، فوراً این انگ و اتهام بر شخص نقال وارد میآید که او روحیه ناسیونالیستی و ملیگرایی دارد و یا برعکس هر گاه صحبت از نقالی و پردهخوانی شیعی با محوریت زندگی علوی است، آن را نشان از عرب پرستی میدانند، در صورتی که این گونه نیست و تصور میکنم ملیت و دیانت مانند دو پا برای سلوک و طی کردن مسیر به سوی کمال و رشد لازمه زندگی هر ایرانی مسلمان است و پرداختن به یکی، لزوماً نافی جه دیگری نیست.
ـ نکته پایانی که بتوان آن را به عنوان جمعبندی مطرح کرد، بفرمایید؟
: تمام آنچه که به آن اشاره شد و البته چندان هم به تفصیل نبود، اما اشارهای به خاستگاه و سیر تحولی هنر نقالی و پردهخوانی به ویژه خدمات این هنر به ترویج فرهنگ و هنر شیعی و علوی داشت، نشان از آن دارد که باید به هر بهانهای به گسترش این فرهنگ متعالی دینی با ابزار مؤثری همچون هنر نقالی و پردهخوانی که برای اغلب مخاطبان نیز جذابیتهای خاص خود را دارد توجه شایانی به عمل آید و برگزاری جشنواره «نقالان و پردهخوانان علوی» زمینه را برای انس و الفت بیشتر مردم با فرهنگ ناب علوی از طریق این هنر فراهم میآورد.
امیرسجاد دبیریان