شاید این تصمیم متعاقب پیگیری های زیاد خبرنگاران اتخاذ شده باشد و یا اعلام این آمار در نگاه اول دردی را از جامعه دوا نکند و خانوادهها را نیز هر روز مشوشتر کند و نمایی از سیر قهقهرایی در جامعه را به نمایش بگذارد اما گاهی آمارها راهگشا هستند و سکان جامعه را به دست می گیرند و سبب میشوند علاوه بر اینکه کمی بیشتر به آینده خود فکر کنیم به تاثیرات ناهنجار یک تصمیم اشتباه بر جامعه نیز بیاندیشیم.
گاهی باید به دنبال چرایی ماجرا و راهکار آن بود. مگر در آموزه دینی ما تاکید موکدی بر روی ازدواج صورت نگرفته است و الگوسازیهای چون روز ازدواج برای خانواده ها مطرح نشده است اما خانوادههای ایرانی را چه شده است که اینگونه بی مهابا به سمت سراشیبی سقوط پیش میروند.
صورت مسئله را پاک نکنیم
با هر عینکی هم نگاه کنید یک جای کار می لنگد و حذف کردن آمار طلاق نوعی پاک کردن صورت مسئله است چون دیگر زنگها برای هشدار به صدا در نخواهند آمد و حتی تلخی این واقعه برای کارشناسان اجتماعی نیز کمرنگ خواهد شد. ارائه آمار محرمانه به مسئولان، مسلما تمامی قشر متخصص آسیب شناس اجتماعی را در بر نخواهد گرفت و از قبح این رخداد به صورت نرم کاسته خواهد شد, چراکه انذار دهندگان جامعه بی خبرند از روال پیش روی جوانان. آمارها حاوی پیامند و بیانگر اینکه گذار جامعه ایرانی از سنت به مدرنیته سیر نزولی دارد و مهارتهای ارتباطی هر روز کمرنگ تر از گذشته شدهاند و زلزلههای اقتصادی بنیان خانواده را چنان لرزانده است که گاهی فقط ویرانههایش باقی است.
عوامل زیستی همچون سن ازدواج، بیماری، نازایی، عوامل فردی و روانی همچون فشار عصبی، عدم رسیدن به بلوغ عاطفی و خشونت، نارضایتی، عوامل فرهنگی مانند سبک زندگی، آداب و رسوم و عوامل اقتصادی شاید از مهمترین علل بروز طلاق در جامعه باشند اما ارائه تحلیلها بدون اندیشیدن به راهکارهای مناسب دردی را از جامعه دوا نخواهد کرد.
شاید نباید چشمها را بر روی این مهم بست که آمار طلاق در کل کشور در حال افزایش است. حتی شهرهای مذهبی نظیر قم، مشهد و نیز شهرهای سنتی نظیر یزد را هم تحت تاثیر قرار داده است قطعا برای بررسی مساله طلاق باید مسئله ازدواج را هم مورد بررسی قرار داد و نسبت تعداد ازدواج را به طلاق بررسی کرد و نسبت دو پدیده را بهم سنجید. قطعا فاجعه زمانی رخ می دهد که با افزایش طلاق با کاهش ازدواج هم مواجه شویم.
خوش بینیهای کاذب نظیر اعلام میزان ازدواج نیز دردی را از جامعه دوا نخواهد کرد و گاهی ویرانی چنان بی حد است که باید منتظر بود تا سالهای آتی تعریف دیگری از کاردکردهای خانواده، اجتماع، ازدواج و طلاق پیش رو داشته باشیم شاید ازدواج سفید نیز یکی از همان بلاهایی که گریبان جامعه را فرا گرفته است.
چه باید کرد؟
فرهنگسازی دینی با رویکرد سبک زندگی اسلامی و ایمانی میبتواند راهگشای بسیاری از ناخشنودیهای انسان حاضر باشد. انسانی که توکل نکند، تنهاست و انسان تنها هرگز به سرانجام نیک نخواهد رسید و چاره ای برای مشکلاتش نخواهد یافت. انسانی که خدا را همواره در کنار خود احساس کند همیشه راه نجاتی را برای خود متصور است. انسان متوکل از دشواریهای اجتماعی و اقتصادی نمیهراسد و به رحمت خداوند امیدوار است. پیشتوانههای معنوی در جامعه انسان را به سمت قناعت و سازگاریهای محیطی پیش میبرد و از آلامش میکاهد.
صیانت از کانون خانواده تنها با تکیه بر دستگاههای قضا و سختگیری بر قانونهای پیشگیرانه میسر نیست و برای حفظ کانون خانواده نیازمند یک عزم ملی هستیم تا با تصمیمگیری درست و آینده نگری آینده جامعه را روشن بسازیم.
مینا حیدری