به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، از جمله برکات انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی(ره) احیای اسلام ناب محمدی(ص) است؛ اسلامی که ارزشهای الهی و ملاکهای واقعی اسلام را برای ارزشگذاری افراد و جوامع در نظر میگیرد و فارغ از شاخصههای مادی به جایگاه انسان مینگرد.
امام خمینی(ره) از آغاز نهضتشان در یک تقسیمبندی اسلام ناب محمدی را متفاوت با اسلام رایج معرفی کردند؛ در این تقسیمبندی آنچه رو در روی اسلام ناب محمدی قرار میگرفت، اسلام آمریکایی بود؛ اسلامی که جنسی از جهالت و گمراهی پیش از اسلام در آن مشهود است. بنیانگذار کبیر انقلاب اسلام آمریکایی را «اسلام ذلت و نکبت»، «اسلام پول و زور»، «اسلام فریب و سازش و اسارت»، «اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومین و پابرهنهها» معرفی میکردند؛ اسلامی که برای مستکبرین، مرفهین بیدرد، منافقین، راحتطلبان و فرصتطلبان است.
امام خمینی(ره) معتقد بودند اسلام آمریکایی پیچیدگیهای فراوانی دارد که باعث شده مرزی که با اسلام ناب محمدی دارد به درستی نمایان نشود؛ ایشان در سخنانی به این مطلب اشاره میکنند: «راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدسنماهای متحجر و سرمایهداران خدانشناس و مرفهین بی درد، کاملاً مشخص نشده است».
با توجه به شرایط کنونی و ظهور و بروز گروههایی که با نام و نشان «اسلام» دست به تکفیر و جنایت و کشتار میزنند، به نظر میرسد پیچیدگیها سختتر شده است. باید بررسی شود که چگونه طی دههای اخیر شکلگیری گروههایی که تنها به دنبال کشتار و ایجاد وحشت در میان جوامع هستند شدت گرفته است.
زمانی که موضوع احیای تمدن اسلامی مطرح شد، جهان استکبار و قدرتهای استعماری تلاش کردند این حرکت را از ابتدا متوقف سازند؛ اقدامات مختلفی از جمله تهدید و تحریم و ایجاد جنگهای داخلی و تحرکهای نظامی میان جوامع اسلامی طراحیهایی در همین راستا بود، اما سختترین توطئه دشمن علیه اسلام، تربیت و هدایت برخی مسلمانان است؛ افراد مستعدی که میتوانند سرمایه جهان استکبار برای نفوذ در جهان اسلام باشند. این افراد در شرایط و موقعیتهای خاصی با ارائه نگرشها و دیدگاههای به ظاهر اسلامی جریانی را در جهان اسلام به راه میاندازند.
نگاههای تکفیری، صدور فتاوایی خارج از عرف و اصول اسلامی و خشونت علیه سایر مسلمانها وجوه مشترک چنین جریانهایی است که نشان میدهد این جریانهای سریالی از یک منبع و سرچشمه جوشیدهاند.
امروزه در برابر اسلام ناب محمدی، علاوه براسلام آمریکایی، صفبندیهای دیگری همچون اسلام سکولار و اسلام تکفیری قرار گرفتهاند که هر یک قطعهای از یک پازل هستند؛ پازلی که سعی در مقابله با اسلام ناب محمدی و ترویج سیاستهای استعماری در کشورهای اسلامی به بهانه ناکارآمدی اسلام برای راهبری جامعه است.
رهبر معظم انقلاب نیز همچون امام خمینی(ره) در این سالها در تقابل با چنین جریانهایی به روشنگری پرداختهاند و با ارائه الفاظ و تعابیر مختلف جنس و روح آنها را به تصویر کشیدهاند. در ادامه به گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب در رابطه با این جریانها اشاره میشود.
اسلام آمریکایی
اسلامِ آمریکایی، پوشاندن لباس اسلام بر نوکری اجانب و دشمنی با امت اسلامی است. اسلامی که آتش تفرقه میان مسلمین را دامن بزند، به جای اعتماد به وعدهی الهی، به دشمنان خدا اعتماد کند، به جای مبارزه با صهیونیسم و استکبار با برادر مسلمان بجنگد، با آمریکای مستکبر علیه ملت خود یا ملتهای دیگر متحد شود، اسلام نیست؛ نفاق خطرناک و مهلکی است که هر مسلمان صادقی باید با آن مبارزه کند. (۱۳۹۳/۰۷/۰۸)
آنچه دیده میشود در دنیاى اسلام این است که به نام اسلام، دشمنان اسلام در پوشش اسلام با اسلام مقابله میکنند؛ همان تعبیرى که امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالى علیه) فرمود: اسلام آمریکایى، در مقابل اسلام ناب محمّدى. اسلام آمریکایى، اسلامى است که با طاغوت میسازد، با صهیونیسم میسازد، در خدمت هدفهاى آمریکا قرار میگیرد، ظاهر آن هم اسلام است، اسم آن هم اسلام است، شاید بعضى از مراسم اسلامى را هم انجام میدهند؛ اگرچه آنطورى که انسان میشنود - حالا ما اطّلاع خیلى دقیقى نداریم - این کسانى که به نام اسلام، با شکل تعصّبآمیزى در برخى از کشورها - اخیراً در عراق و قبلاً در برخى از جاهاى دیگر - ظهور و بُروز پیدا کردند، خیلى هم پابند به احکام و شرایع دینى و وظایف دینىِ شخصى هم نیستند؛ امّا آنچه مسلّم است، در جهت کلّى قطعاً ۱۸۰ درجه در جهت مخالف اسلام حرکت میکنند.(۱۳۹۳/۰۴/۰۸)
اسلام آمریکایى، اسلامى است که با طاغوت میسازد، با صهیونیسم میسازد، در خدمت هدفهاى آمریکا قرار میگیرد، ظاهر آن هم اسلام است، اسم آن هم اسلام است، شاید بعضى از مراسم اسلامى را هم انجام میدهند. (۱۳۹۳/۰۴/۰۸)
اسلام آمريكائى يعنى اسلام تشريفاتى، اسلام بىتفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زيادهخواهى، اسلام بىتفاوت در مقابل دستاندازى به حقوق مظلومان، اسلام كمك به زورگويان، اسلام كمك به اقويا، اسلامى كه با همه اينها ميسازد. (۱۳۸۹/۰۳/۱۴)
اسلام آمریکائی فقط آن نیست که آمریکاپسند باشد؛ هر چیزی که خارج از این اسلام ناب است؛ اسلام سلطنتی هم همین جور است، اسلام التقاطی هم همین جور است، اسلام سرمایهداری هم همین جور است، اسلام سوسیالیستی هم همین جور است، اسلامهائی که با شکلها و رنگهای مختلفی عرضه بشود و آن عناصر اصلی در او وجود نداشته باشد، همهاش مقابل اسلام ناب است؛ در واقع اسلام آمریکائی است. (۱۳۸۸/۰۷/۰۲)
اسلام و حرکتهای اسلامی همواره از نفاق، بیش از کفر صریح لطمه دیده است. امروز خطر اسلام امریکایی - یعنی آنجا که نام و عنوان اسلام در خدمت طواغیت و در جهت هدفهای امریکا و دیگر مستکبرین است - از خطر ابزارهای نظامی و سیاسی امریکا کمتر نیست و بیشتر است. از علمداران اسلام امریکایی، چه در لباس عالم دین و چه در موضع سیاستمدار برحذر باشید و آنان را در سخن و اشاره و جهتگیریشان متهم کنید و هرگز درصدد جلب کمک آنان نباشید. (۱۳۷۰/۰۳/۲۶)
راه ما، راه روشن و اسلامی است که امام(ره) به ما معرفی کرد. راه ما، راه آن اسلامی است که دشمنان خدا از آن میترسند و مستضعفان و مظلومان از آن خوشحال و امیدوار میشوند؛ نه چیزی که اسمش اسلام است و از اول تا آخر، در خدمت دشمنان اسلام میباشد. ما این را به عنوان اسلام قبول نداریم. این، همان اسلام امریکایی است؛ تعبیر درستی که بارها امام فقید حکیممان، آن را تکرار میکردند. اسلام ناب، اسلامی است که باید ابوجهلها از آن بترسند. اگر اسلامی بود که ابوجهلها و ابوسفیانها از آن نترسیدند و با آن دشمن نبودند، باید در اسلام بودنش شک کنیم. آن اسلامی هم که طبقات مستضعف و محروم به آن امیدوار نشوند و دل ندهند، اسلام نیست. اسلامی که نتواند آرزوهای خفته و فروکشته قشرهای مظلوم را در سطح دنیا - نه فقط در سطح کشور خودمان - زنده و احیا کند، شک کنید در اینکه این دین، اسلام باشد. (۱۳۶۸/۱۲/۱۰)
اسلام امریکایی، چیزی به نام اسلام است که در خدمت منافع قدرتهای استکباری و توجیهکننده اعمال آنهاست؛ بهانهیی برای انزوای اهل دین و نپرداختن آنان به امور مسلمین و سرنوشت ملتهای مسلمان است؛ وسیلهای برای جدا کردن بخش عظیمی از احکام اجتماعی و سیاسی اسلام از مجموعه دین و منحصر کردن دین به مسجد است (و مسجد نه به عنوان پایگاهی برای رتق و فتق امور مسلمین - چنانکه در صدر اسلام بوده است - بلکه به عنوان گوشهیی برای جدا شدن از زندگی و جدا کردن دنیا و آخرت). اسلام امریکایی، اسلام انسانهای بیدرد و بیسوزی است که جز به خود و به رفاه حیوانی خود نمیاندیشند؛ خدا و دین را همچون سرمایه تجار، وسیلهای برای زراندوزی یا قدرتطلبی میدانند و همه آیات و روایاتی را که برخلاف میل و منفعتشان باشد، بیمحابا به زاویه فراموشی میافکنند و یا وقیحانه تأویل میکنند. اسلام امریکایی، اسلام سلاطین و رؤسایی است که منافع ملتهای محروم و مظلوم خود را در آستانه آلههی امریکایی و اروپایی قربان میکنند و در مقابل، به حمایت آنان برای ادامه حکومت و قدرت ننگین خود چشم میدوزند؛ اسلام سرمایهدارانی است که برای تأمین سود خود، پا بر همه فضیلتها و ارزشها میکوبند. آری، این اسلام امریکایی است که مردم را به دوری از سیاست و فهم و بحث و عمل سیاسی میخواند؛ ولی اسلام ناب محمّدی، سیاست را بخشی از دین و غیرقابل جدایی از آن میداند و همه مسلمین را به درک و عمل سیاسی دعوت میکند؛ و این چیزی است که ملتهای مسلمان باید همواره از امام فقید خود و زبان گویای اسلام به یاد داشته باشند. (۱۳۶۸/۰۴/۱۴)
اسلام سکولار
اسلامِ فقط عمل شخصی، اسلامِ سکولار، اسلام «یؤمن ببعض و یکفر ببعض»،(۱۱) اسلامی که جهاد را از آن خط بزنند، نهیازمنکر را از آن خط بزنند و بردارند، شهادت فیسبیلالله را از آن بردارند، اسلامِ انقلاب نیست. اسلامِ انقلاب، همانی است که انسان در قرآن کریم -در آیات متعدّد الهیِ قرآنی- مشاهده میکند؛ به زبان خود ما هم [مشاهده میشود]؛ این وصیّتنامه امام است، این یادگارهای منطوق و مکتوب امام است. این اسلام ما است؛ پاسداری از انقلابی با این درونمایه؛ درونمایه اسلامی. نه فقط یک حرکت حماسیِ محض؛ نخیر، [بلکه] با معنای اسلامی که این توانست در دنیا خوشبختانه [تأثیر بگذارد]. (۱۳۹۴/۰۶/۲۵)
اسلام سکولار شبیه مسیحیّت سکولار است که میرود در گوشه کلیسا، خودش را زندانی میکند و در محیط واقعی زندگی هیچ حضوری ندارد؛ اسلام سکولار هم همینجور است؛ کسانی هستند امروز دعوت میکنند به اسلام منزوی؛ اسلامی که هیچ کاری به کار زندگی مردم ندارد؛ مردم را به یک عبادتی، به یک چیزی گوشه مسجد یا گوشه خانهها فرامیخواند (۱۳۹۳/۱۲/۲۱)
اسلام تکفیری
در کنار این [حادثه تلخ اهانت به قبرصحابی جلیل القدر حجر بن عدی ] تلخی دیگری که وجود دارد، این است که در میان مجموعه ی مسلمانان و امت اسلامی کسانی پیدا شوند که با افکار پلید و متحجر و عقبمانده و خرافی خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهره های نورانی صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعاً این مصیبتی است. اینها همان کسانی هستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیهم السّلام) را در بقیع ویران کردند. آن روز که در دنیای اسلام، از شبه قاره ی هند گرفته تا آفریقا، علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت میکردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران میکردند، با خاک یکسان میکردند. ببینید چه فکر باطلی، چه روحیه ی پلیدی، چه انسانهای بداندیشی، احترام به بزرگان را اینجوری بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظائف دینی بشمرند! در آن وقتی که اینها بقیع را ویران کردند، این را بدانید؛ سرتاسر دنیای اسلام علیه اینها اعتراض کرد. عرض کردم؛ از شرق جغرافیای اسلام - از هند - تا غرب جغرافیای اسلام، علیه اینها بسیج شدند. (۱۳۹۲/۰۲/۱۶)
تعریفها باید بازخوانی و اصلاح شوند. دو الگوی «اسلام تكفیری» و «اسلام لائیك» از سوی غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوی «اسلام اصولگرای معتدل و عقلانی» در میان انقلابهای منطقه تقویت نشود. كلمات را دوباره و بدقت تعریف كنید. «دموكرات بودن» اگر به معنای مردمی بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموكرات باشید؛ و اگر به معنای افتادن به دام لیبرال دموكراسی درجهی دوم و تقلیدی باشد، هیچ یك دموكرات نباشید. (۱۳۹۰/۱۱/۱۴)
اسلام انگلیسی
آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد. (۱۳۹۲/۰۶/۲۰)
به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیك و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامی كه رژیم صهیونیستی را تحمل میكند، ولی با مذاهب اسلامی دیگر بیرحمانه مواجه میشود، دست آشتی به سوی آمریكا و ناتو دراز میكند، ولی در داخل به جنگهای قبیلهای و مذهبی دامن میزند و اشدا با مومنین و رحما با كفار است، اعتماد نكنید. به اسلام آمریكائی و انگلیسی بدبین باشید، كه شما را به دام سرمایهداری غرب و مصرفزدگی و انحطاط اخلاقی میكشانند. در دهههای گذشته، هم نخبگان و هم حاكمان، به وابستگی بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریكا و یا شوروی افتخار میكردند و از سمبلهای اسلامی میگریختند؛ و امروز همه چیز برعكس شده است. (۱۳۹۰/۱۱/۱۴)
اسلام اموی
رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان در دیدار با اقشار مختلف مردم، عبارت جدیدی را در معرفی جریانهای تکفیری مطرح کردند. ایشان در معرفی این جربانها از «اسلام مروانی و اموی» یاد کردند. اسلامی که در مواجهه با سایر اندیشهها خشونت و کشتار را در پیش گرفت. با این حال این رویکرد از اسلام نیز از غرب نشئت گرفته است.
«تولید این گروهها باز برمیگردد به آمریکا که بعضی از مسئولین آمریکایی اعتراف کردند این معنا را؛ اعتراف کردند و گفتند داعش را ما کمک کردیم که بیایند، هم داخل امّت اسلامی اختلاف بیندازند، هم اسلام اموی و مروانی را ترویج کنند. این اسلام وهّابی و تکفیری همان اسلام اموی است، اسلام مروانی است، اسلامی است که با اسلام حقیقی فرسنگها فاصله دارد؛ بدنام کردند اسلام را. البتّه حالا دامن خودشان را هم گرفته است. معروف است در فارسی که «هر که باد بکارد، طوفان درو خواهد کرد»، حالا یواشیواش دارند طوفان را درو میکنند. امّا تقصیر آنها است و آنها بودند که این کار را کردند.» (۱۳۹۵/۰۵/۱۱)