احمدحسین انزابی، مدرس دانشگاه تبریز و پژوهشگر ادبیات فارسی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره افکار و اندیشههای استاد شهریار گفت: ملت ما شناختهشده به بزرگان برخاسته از این سرزمین پهناور با هویت ایرانی – اسلامی هستند؛ هویتی انسیافته با اسوههای ملهم از معنویات الهی. استاد شهریار، سیدمحمدحسین بهجت تبریزی از زمره این بزرگان شناختهشده با انبوه آثار نظم و نثر در دو عرصه زبان فارسی و ترکی آذربایجانی و سخنان مشحون از ندای بیدارگر فطرت و سرشت پاکنهادش است که به آموزههای پخته در مکتب قرآن مجید، این کتاب نازل یافته از ذات اقدس حکیم که ماندگارش کرده، تنیده است.
وی افزود: تقسیم و بازشناخت این بزرگمرد سخندان و سخنور برای معرفی به ملت فهیم ایران اسلامی به ویژه جوانان شیفته در فرهنگ والا و نیازمند الگویی برتر که در لابه لای آثار به جای مانده از استاد متبلور و متجلی است، ضروری است؛ چرا که ارائه نمودها از آنچه نسل جوان و انبوه جامعه برای تداوم حیات سرفرازانه به آن نیازمند بوده، الزامی است.
انزابی ادامه داد: نمودی از این نمودها و اسوهای از این الگوها، شهریار اقلیم سخن است، زمانی که زمینه تحصیل بر وی فراهم شد، آموزش قرآن مجید و انس با دیوان خواجه شیراز در اولویت یادگیری وی بوده است. تا که بالا آمده و سرآمد سرایندگانی میشود که چرخ، سکه دولت گفتار به نام او زد و شهریار عرصه سخن و دانایی شد.
معرفت حقیقی و ایمان قلبی به خداوند؛ مهمترین ویژگی شهریار
این مدرس دانشگاه در ادامه عنوان کرد: معرفت حقیقی و ایمان قلبی شهریار به خدا از مهمترین ویژگیهایی است که در وی میجوییم، چنان که این معرفت و ایمان، سراسر زندگی استاد را نمودی از حقیقت فهم و مظهری از هویت باور و اسوهای از پاسداری ارزشها و مقدسات دینی کرده است؛ یعنی قیام، قوام و دوام این مثلث معرفتی و هویتی است که چون بر پایه معرفت سرشتی در وی استوار شد، جمال یار نقاب و پرده برانداخت و چون این گونه تحقق یافت و متجلی شد، اسوهای با همه عزت و دانایی و الگویی نمایانگر حقیقت سعادت جاودان شد. یعنی استاد شهریار این مرد بزرگ و شاعر عرصه ایمان و صحنه جهاد همانی شد که در دهه پایان عمر پربرکتش گفت؛ «در سالهای اخیر هیچگاه از جهاد قلمی بازنایستادهام.»
وی تصریح کرد: استاد شهریار خود را مصداق «وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا» (آیه 227 سوره شعرا) عنوان کرد و در نگاهش به افقهای آسمان، آینده جهان را این گونه تفسیر کرد؛ «جهان آتیه با جهاد انسانساز، جهان آینه است و جمال انسانش.»
انزابی سه تحول عمده در زندگی شهریار را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: استاد شهریار در طول زندگیاش با سه تحول و رخداد آزموده شده است که طرز فکر و برداشت شاعر را از اوضاع دگرگون کرده. تحول اول در پایان دوره تحصیلی در دانشکده پزشکی بوده است که او را از درس و تحصیل بازداشت، یعنی او عاشق دختری شد که خرمن وجودش را سوزاند و سرنوشت او را تغییر داد، اما چون عشق او با عرفان و عرفان وی با علم و فضلش گره میخورد با همه پیچ و تابهایی که داشت، استاد را به سوی عرفانی که به سوی تحول آگاهانه و تقدیری بهتر بود، کشاند.
«از عشق و جوانیام چه پرسی/من دسته گلی بر آب دیدم»
دومین تحول استاد شهریار در میانسالی
وی دومین تحول استاد شهریار را مربوط به میانسالی وی دانست و گفت: وی حدود 12 سال در سن میانسالی در مجالس احضار ارواح شرکت کرد و بعد از آن به جرگه درویشی درآمد و مراحل آن را به سرعت طی کرد، اما پس از چندین سال تفکر در این که پیر و شیخ شدن او را از معرفت الهی بازخواهد داشت یا حداقل حرکت او را کند خواهد کرد، با توسل به ذات احدیت و راز و نیازهای شبانه به کشفیاتی رسید و پیشامدی الهی او را با روح یکی از اولیاء مرتبط کرد و آن مقام مقدس همه مشکلات شهریار را حل کرد، پس از این درک غیب به کلی دگرگون شد و در بر روی یار و اغیار بست تا که دریچههای الهام بر دلش گشوده شد که استاد خود آن را تشعشع نور الهی که حقیقتی قرآنی است، تعبیر میکرد. این تحول پس از 1320 خورشیدی بود که تعلقات بسیاری را رها کرد، حتی سه تاری که مینواخت ترکش کرد و دیوان شعرش از آن سال تا آخر عمر با اشعار مذهبی، ترجمه فرمایشات اولی، مدایح و مناقب اهل بیت(ع) و مراثی ابا عبدالله الحسین(ع) رقم خورد و آثار این تحول را میتوان در غزلهای «انتظار»، «جمع و تفریق» و «نای شبان» دید.
وی در ادامه اظهار کرد: تحول سوم که اثری شگرف در روحیه و اخلاق شاعر به جای گذاشت، وقوع انقلاب اسلامی در 1357 شمسی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) بود؛ این تحول اجتماعی به کلی طرز فکر شاعر را با توجه به دارا بودن استعدادهای باطنی و آگاهیهای عمیق وی به معارف قرآنی و اولیای خدا دگرگون کرد تا جایی که بزرگترین سعادت زندگی شهریار درک انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس بود که توانست خالصترین احساسات خود را در این مورد با زبان شعر بیان کرده و با اعتقاد و ایمان کامل به اسلام و انقلاب و رهبری نشان دهد که این ابیات نشانگر همین موضوع است؛
«جهان دار آخرین قانونش اسلام/که قرآنش کتاب آسمانی است
همانا منطبق با اصل فطرت/کشش با هر زمان و با هر مکانش
تحرک دارد و هیچش نه بنبست/بیا سوتهدلان گرد هم آییم»
از خدمت به انقلاب تا عرض ارادت به پیامبر(ص) و خاندانش
وی با اشاره به پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت درگذشت استاد شهریار عنوان کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی در هفتمین شب وفات استاد را این چنین ستود؛ «او عاشق قرآن بود و قرآن مجسّم و زنده را در انقلاب اسلامی و نظام اسلامی مشاهده میکرد، از آن رو خود را در خدمت انقلاب خواست و گذاشت.» و در یک کلام استاد شهریار تواضع خود را نسبت به رهبر کبیر انقلاب و مقام معظم رهبری این گونه بروز میدهد؛ «نه هر که کاروان راند رموز رهبری داند/تو روح الله رهی داری که رهبرها بیارایی»
مدرس دانشگاه تبریز با اشاره به ارادت استاد شهریار به پیامبر اکرم(ص) گفت: این استاد پاک نهاد به رسول معظم اسلام(ص) و خاندان گرامیاش عشق و ارادتی زایدالوصف داشت و در مقام منقبتگویی به پیشگاه تابناکترین انسان و شایستهترین شایستگان این گونه میگوید؛ «گسیخت هر چه زمان و گریخت هر چه مکان بود/که عرش و فرش به هم دوخت زیر گام محمّد»، منقبتگوییهای استاد شهریار در مورد اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از پرشورترین غزلیات وی بوده است، غزل «مناجات» در شأن مولای متقیان حضرت علی(ع) که مورد پذیرش حضرتش نیز قرار گرفته است، از نمونههای غزل منقبت در ادب فارسی است با این مطلع؛
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را/که با سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین/به علی شناختم من به خدا قسم خدا را»
وی ادامه داد: از جمله نمودهای عاطفی پیوسته به هویت و سرشت پاکنهاد استاد، نظر به سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و نگاه ژرف به حماسه بزرگ روزگاران، واقعه عاشورا است که لحظه لحظه آن را در قلم جاری میکند تا این درس عبرت برای جهانیان باشد که هرگز تن به ظلم ندهند؛
«حماسهاى است حسین از حماسهها مافوق/هر آن حماسه كه در وى رسید مادون شد».
وصف حال درون و ذوق معرفتی شهریار در غزل «سلام»
این پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی بیان کرد: استاد شهریار چون وارد وادی عرفان و شهادت میشود و نشانههای عاشقان واصل و سالکان صافیضمیر را در جوانان مشتاق به شهادت به ویژه در طول هشت سال دفاع مقدس ملاحظه میکند، اوج مییابد و به ملکوت اعلی پر میکشد؛ که وصف حال درون و ذوق معرفتی وی را میتوان در غزل بلند «سلام» لمس کرد تا بدان جا که گوید؛ «تو هم با خون پاکان شهریارا!/ بشوی اوراق از این دیوان و دفتر» و این گونه بود که در آخرین لحظات عمر پربارش به یاد امامالمتقین و سیدالوصیین پیوسته زمزمه کرده است؛
«ای مظهر جمال و جلال خدا علی/یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی(ع)
از شهریار پیر زمینگیر دستگیر/ای دستگیر مردم بیدست و پا علی(ع)»
وی در ادامه یادآور شد: در پرتو خودباوری، استقلال فرهنگی و تنظیم روابط میان داشتههای فطری و مبانی انسانشناختی که با آموزههای وحیانی، فقهی و حکمت متعالی فراگرفته میشود، جایگاه حقیقی انسان معین و کرامت الهیاش تجلی مییابد و این جاست که با نگاه مکتبی هویتِ سالمِ انسانِ قدسی را در آثار و بازماندههایش با سه ویژگی میتوان یافت، «نموداری انسان و جامعه با عِرق دینی و مذهبی و الهی، تابلوگردانی انسان و جامعه خواستار عدل حکومتی و جلوهگری انسان و جامعه اصیل». از این رو جویندگان راه حق و حقیقت گاه با چشم گشاده و بیشتر با دلی پرشور شیفته وادی بیکران معرفت به دنبال گمشده خود همراه و همگام با عالمان و متفکران و سالکان روانه راه شده به هر پدیدهای که میرسند، توقع آگاهی و شناخت معقول داشته و تمام وجود خود را دانسته و شورمندانه به امواج این دریای بیساحل میسپارند، به این امید که به تقرب در محضرش مفتخر شوند.
«به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم/به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم
چو مردم از تن و جان وارهاندم از زندان/به عشق زنده شوم جاودان به جان مانم
به مرگ زنده شدن هم حکایتی است عجیب/اگر غلط نکنم خود به جاودان مانم»
گفتوگو از سمیه قربانی