داغ 465 شهید منا به تاریخ شمسی هم یک ساله شد اما هنوز شاهدان عینی این فاجعه حرف ها و خاطرات ناگفته زیادی دارند. یکی از گروههایی که در فاجعه منا سخت ترین کارها را انجام دادند و سخت ترین تجربه ها را کسب کردند پزشکان ایرانی حاضر در منا بودند.
پای صحبت یکی از این پزشکان حاضر در فاجعه منا نشستیم اما امید به حضور دوباره در حج و انتقال تمام تجربیاتی که طی سالها کسب کرده به نسل جوان پزشکانی که در آینده به حج اعزام خواهند شد و پیشگیری از مشکلاتی که قدر مسلم مأموران امنیتی عربستان در صورت مطرح شدن نام وی برایش ایجاد خواهند کرد، دلیلی بود که موجب شد نخواهد نامش در مصاحبه ذکر شود. اما با صبر و حوصله آنچه را که دیده بود برای ما تعریف کرد.
وی که هم در فاجعه منا و هم قبل از آن بارها توسط مأموران سعودی بازداشت شده بود بخش کوچکی از فاجعهای را که طی حج و عمره سال های اخیر و به خصوص در فاجعه منا دیده بود را در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) بیان کرد و گفت: در چندین سال اخیر شاهد فجایع مختلفی در طول حج و عمره بویدم از جمله چند سال قبل در مدینه یکی از چرخهای هواپیما باز نشد و تعدادی زیادی از حجاج ایرانی زخمی شدند.
همیشه اضطراب و نگرانی بروز حادثه را در حج و عمره داشتیم
این پزشک کشورمان ادامه داد: در فرودگاه جده زائران ما همیشه در طبقه دوم فرودگاه حضور دارند اما نمیدانم این مسئله عمد بوده یا خیر اما چند سال قبل زائران ما در داخل فرودگاه در طبقه اول حاضر بودند که یک نفر از سعودیها سوار ماشین خدماتی در فرودگاه شده و خود را به صف زائران ایرانی زده بود که چند نفر از حجاج کشته شدند. همکاران من فیلم حادثه را گرفته بودند و من دیدم که چند نفر مابین دیوار و ماشین له شده بودند. در این مدت تصادف، چپ شدن اتوبوس و ... داشتیم و همین موجب شده بود که همیشه اضطراب و نگرانی بروز حادثه را در حج و عمره داشته باشیم.
احساس ناامنی شدید به خصوص پس از سقوط جرثقیل
این پزشک کشورمان به تجربه سالها حضور در حج و عمره اشاره کرد، اما گفت: در حج سال گذشته احساس میکردیم این حج با سالهای گذشته متفاوت است و اضطراب و نگرانی شدیدتری داشتیم. احساس ناامنی در بین ما بسیار زیاد بود به ویژه پس از حادثه سقوط جرثقیل همه کادر درمان و مدیریت اضطراب داشتند حتی مسئولانی که همه ساله به عنوان اولین خدمتگزار وارد عربستان شده و به عنوان آخرین نفرات از عربستان به کشور بازگشته و هرگز احساس خستگی نمیکردند سال گذشته دلشان میخواست زودتر به کشور بازگردند.
وی در ادامه به بیان اتفاقات روز وقوع فاجعه منا پرداخت و با اشاره به اینکه روز قبل از فاجعه منا در مکه مستقر و مشغول رسیدگی به بیمارانی بوده که در بیمارستانهای مکه بودند، گفت: پزشکان با تجربه معمولاً مُحرم نمی شوند چون باید از حد و حدود حرم خارج شده به وضعیت بیماران رسیدگی کنند من هم محرم نشده بودم.
این پزشک کشورمان ادامه داد: روز قبل از عید قربان حدود ظهر بود که بچهها از منا زنگ زدند و گفتند که به سرعت به منا بیا. احساس کردم بسیار مضطرب هستند آنها گفتند اینجا به کمک نیاز داریم و من به سرعت سوار آمبولانش شدم و به منا رفتم و تا صبح فردا در بیمارستانهای منا مشغول کمک به زائران و افرادی بودم که گم شده با بیمار بودند.
التماس های مردم؛ به دادمان برسید بگویید درها را باز کنند
وی ادامه داد: صبح روز عید قربان بود که برای دقایقی وارد یک چادر شدم تا استراحت کنم که تلفن من زنگ زد، گوشی را جواب دادم صدای یکی از همکارانم بود که فریاد میزد «دکتر به دادمان برس داریم خفه میشیم» پرسیدم چی اتفاقی افتاده که گفت «فقط خودت رو برسون» و تلفن قطع شد. به سرعت از چادر بیرون آمدم و به سایر پزشکان این مسئله را اطلاع دادم که دوباره یکی دیگر از بچهها زنگ زد و گفت وضع خراب است. چندین نفر از کادرهای درمانی و پزشکان و ... نیز پشت سر هم با من تماس گرفتند یکی از بچهها زنگ زد پشت تلفن به من التماس میکرد که «دکتر برس و به اینها بگو درها را باز کنند». با تعجب پرسیدم کدام درها؟ کجایی؟ که تلفن قطع شد من به جمع سایر پزشکان و مسئولان رفتم و فهمیدم که در مسیر رمی جمرات فاجعهای رخ داده است. به سرعت همه کادر درمانی در جریان قرار گرفتیم و تعدادی از بچهها به محل حادثه رفتند ولی چنان جمعیت زیاد بود که نمیشد ایرانیها را به تنهایی پیدا کرد و ما در حال کمک به همه افرادی بودیم که آنجا بودند.
این شاهد فاجعه منا با اشاره به اینکه خیلی ها پس از فاجعه به ما میگفتند چرا نرفتید درها را باز کنید؟ اظهار کرد: من به آنها میگویم آنجا جمعیت میلیونی است و در این جمعیت چگونه میتوان رفت سراغ درها و درها را باز کرد و یا فرد مشخصی را پیدا کرد.
وی تشریح کرد: در مناسک حج زائران وقتی از چادرهای منا بیرون میآیند از راههای مختلف به خیابان اصلی و مشترک میرسند و به رمی جمرات میروند. این راههای فرعی که به راه اصلی منتهی میشود درهای ورودی و خروجی دارند که درهای خروجی را سعودیها بسته بودند و مأموران تمامی زائران را از راه های ورودی به یک راه مشترک هدایت میکردند.
این شاهد فاجعه منا ادامه داد: خیلیهایی که در عمق حادثه بودند میگفتند درهای مسیر را با زنجیر و قفل بسته بودند و مأموران سعودی هم نمیگذاشتند این درها را باز کنیم. خیل جمعیت در حال افزایش بود و مردم هجوم میآورند و فشار آدمها بر هم زیاد میشده و هوای گرم عربستان و نبود آب در مسیر نیز موجب می شود حجاج از حال بروند و بر روی هم بیفتند. یکی از دوستان تعریف میکرد که سه ردیف آدم روی هم افتاده بودند و من روی آنها افتاده بودم و دیدم که فردی که زیر من افتاده بود نفس میکشید و من نمیتوانستم تکان بخورم و تلاش کنم او را نجات دهم. آنچنان مصیبت و فشاری بود که حتی اگر میخواستی به کسی کمک هم بکنی نمیتوانستی و برای نفس کشیدن خودت باید دیگران را کنار میزدی.
آن همه مأمور؛ آیا آنها ندیدند که مردم بر روی افتاده اند؟!
وی با اشاره به اینکه مأموران سعودی از ساعت 8 تا 12 راه های خروجی مسیر را بسته بودند و ساعت 12 (پس از بروز فاجعه) این راه ها باز شد، گفت: این همه مأمور آنجا حضور داشت چرا اینقدر تأخیر برای باز کردن راه ، این همه دوربین مدار بسته آنجا وجود داشت آیا آنها ندیدند که مردم بر روی هم ریختهاند. مأموران با هلیکوپتر بالای سر مردم بودند چرا آنها درخواست باز کردن دربها را نکردند و یا بر سر مردم آب نریختند. گقته میشود که مأموران با سابقه به جنگ یمن اعزام شده بودند و افراد تازه کار مسئول برپایی حج بودند اما به نظر من موضوع دیگری وجود داشت.
لابه لای جسدها زائران زیادی زنده بوده اند
این پزشک کشورمان در ادامه اتفافات پس از بروز فاجعه منا را تشریح کرد و گفت: ساعت 12 که دربها را باز کردند آن دسته از حجاجی که نفسی داشتند فرار کردند اما عده دیگری که هنوز نفس داشتند اما افتاده بودند، سایر حجاج تلاش میکردند کمک کنند اما مأموران سعودی اجازه نمیدادند و تریلرها را آورده بودند که همه را جمع کنند و ببرند. شاهدان زیادی دیدهاند که لابه لای جسدها زائرانی بودند که زندهاند اما مأموران سعودی پیکر این افراد را بدون اینکه علائم حیاتی آنها را بررسی کنند داخل پلاستیک حمل جسد گذاشته و به داخل کانتینرها انداخته اند. درجه حرارت این کانتینرها برای نگهداری سبزیجات بود نه نگهداری اجساد.
وی ادامه داد: ما مأمور شدیم به بیمارستانهای منا برویم و زائران مصدوم ایرانی را پیدا کنیم. بیرون بیمارستانها آمبولانسها عین قطار پشت هم ردیف بودند و حتی فرصت تخلیه مجروحان را نداشتند و 40تا 50 آمبولانس ایستاده بودند و منتظر بودند که مجروحان را پیاده کنند. هر آمبولانس برای یک نفر است اما در هر آمبولانس بیش از 6 نفر مجروح بود. برخی روی ویلچر بودند برخی را بغل کرده بودند و من در حال شناسایی ایرانیان بودم اما به راستی تعداد مجروحان به حدی بود که نمیشد همه بیماران را دید و وقتی میخواستی با یک نفر حرف بزنی 20 بیمار دیگر را به داخل بیمارستان برده بودند و نمی توانستی همه را ببینی.
این شاهد فاجعه منا با اشاره به اینکه نوار کارت شناسایی حجاج ایرانی به رنگ پرچم ایران است و همین نوار اولین راه شناسایی زائران ایرانی بود، عنوان کرد: من همین که این نوار را دور گردن زائری میدیدم میدویدم تا ببینم که زائر ایرانی را به کدام اتاق برده اند اما حتی به این هم نمیرسیدم که همه مجروحان را نگاه کنم و فقط میتوانستم علاومت بزنم که چه تعداد زائر مجروح ایرانی دیدهام و کدام اتاق هستند.
وی ادامه داد: من قبلاً زیاد به بیمارستان های عربستان رفته بودم آنجا بیمارستان های مجهزی دارد اما آن روز به حدی مجروح و بیمار زیاد بود که تخت خالی نبود و بیماران را همینطور روی زمین میگذاشتند. شاهد بودم که در یک اتاق 10 تا 12 نفر را روی زمین روی یک پتو گذاشته بودند. من سالهاست که پزشک هستم و 27 سال سابقه پزشکی دارم صحنههایی را آنجا میدیدم که در طول عمرم ندیدهام. در یکی از اتاقها بیماران را طوری کنار هم چیده بودند که گویی چوب کبریت کنار هم چیده شده است. در یک اتاق 20 بیمار روی زمین بودند و حتی یک پزشک و پرستار حضور نداشت که به آنها رسیدگی کند.
مجروحان زیادی زنده به بیمارستان ها رسیدند اما به دلیل عدم رسیدگی فوت کردند
این پزشک کشورمان در ادامه گفت: بیمارستانهای
عربستان در حالت عادی پر از کادر پزشک است و حتی برای هر بیمار یک پرستار در نظر
گرفته میشود اما آن روز هیچ کس نبود. وقتی به سراغ مجروحان رفتم دیدم که یکی در
میان فوت کردهاند خیلی از این افراد را زنده به بیمارستان آورده بودند اما چون
هیچ کس به حال آنها رسیدگی نکرده بود جان خود را از دست داده بودند و حتی کسی هم
متوجه مردن آنها نشده بود.
دستگیری و فرار از دست مأموران سعودی
وی از دستگیری خود نیز گفت و عنوان کرد: در حال انجام کارم بودم که یکی از مأموران به سراغ من آمد و پرسید که چه کار میکنی گفتم ایرانیها را شناسایی میکنم که به سرعت فریاد زد بیاید این آدم در حال نوشتن است و به سرعت من را دستگیر کنند و چون من عرب زبان بودم و لهجه عراقی داشتم توانستم با ترفندی و به خاطر دلسوزی یکی از مأموران از محل بازداشتم فرار کردم البته بسیاری از ایرانیها را گرفتند به خصوص کسانی را که دوربین در دست داشتند. ما حدود شش نفر پزشک عرب زبان در حج داریم اما در حادثه سقوط جرثقیل فهمیدیم که اگر 60 نفر هم پزشک عرب زبان حضور داشته باشند باز هم کم است.
این پزشک کشورمان خواست حالتی را تصور کنیم که در حالی که تا صبح بیدار بوده و به دنبال بیماران ایرانی می گشته به وی اطلاع می دهند که احتمالاً در فلان بیمارستان 600 تخت خوابه یک ایرانی مجروح حضور دارد و وی بلافاصله به آنجا میرفته و تمام اتاق های این بیمارستان را تخت به تخت می کشته آن هم در حالی که بسیاری از بیماران بی هوش بوده و هیچ کارت شناسایی همراه نداشته اند.
وی به فشارهایی که از ایران بر کادر درمانی و مسئولان ایرانی حاضر در عربستان وارد می شد نیز اشاره و عنوان کرد: از ایران هم مدام صدها نفر زنگ میزدند و میگفتند که تو رو خدا به دنبال زائر ما بگردید و فشارهای زیادی هم از ایران به ما وارد میشد ولی حقیقت این بود که به راستی نمی شد به دنبال کس خاصی گشت. خیلی از بیماران بیهوش بودند و چیزی هم در گردنشان نبود.
این شاهد فاجعه منا از تغییر محل بیماران و جابه جا کردن آنها در بیمارستان ها هم سخن گفت و اظهار کرد: خانمی را پیدا کردم که زیر دستگاه تنفس بود و ما از کیفی که به همراه داشت و کنار تختش افتاده بود تلفن همراه وی را پیدا کردیم و دیدم که شمارههای ایران و اسامی ایرانی داخل تلفن هست و مطمئن شدیم که وی ایرانی است. به دنبال سایر زائران بودیم که آمدیم و دیدیم که آن خانم را از اتاق بردهاند و کارمان شد به دنبال آن خانم گشتن. ما به محض اینکه یک بیمار را پیدا می کردیم به سرعت به مسئولان خبر میدادیم که فردی را پیدا کردهایم و مسئولان ایرانی نیز به سرعت مشخصات و محل بیمار را ثبت میکردند اما فردا میآمدیم و میدیدیم که آن زائر نیست و یا در داخل بیمارستان فوت کرده است.
وی عنوان کرد: از روز دوم توانستیم برخی از بیماران را که حالشان بهتر بود را به بیمارستان ایران منتقل کنیم. برخی مواقع نیز رابطان عربستانی که شماره من را داشتند به من زنگ میزدند و میگفتند چند بیمار ایرانی در فلان بیمارستان است که به آمبولانس میرفتیم و آنها را به بیمارستان ایران در منا میآوردیم. بسیاری از بیماران و مجروحان فاجعه منا به دلیل کم آبی دچار مشکل شده و اکنون نیاز به دیالیز پیدا کردهاند. این فاجعه روی همه ما اثر گذاشت و احساس میکنم 50 درصد توانایی من از دست رفته است. البته مشکلات دیگری هم بود بعضی وقتها زائران ایرانی را پیدا میکردیم اما کرد زبان یا ترک زبان و ... بودند و فارسی بلد نبودند و این وضعیت بسیار سختی برای برقراری ارتباط ایجاد می کرد.
این شاهد فاجعه منا که پس از گذشت یک سال هنوز احساس خستگی شدیدی می کرد آخرین سخن خود را اینگونه عنوان کرد: در هر سفری پس از بازگشت اطرافیان از من می پرسیدند این دفعه از حج چه توشه ای برای خودت گرفته ای؟ در حج پارسال فقط توانستم این را بگویم که به مکه رفتم اما خیلی از نمازهایم قضا شد.