کد خبر: 3537332
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۴

سروده‌هایی از مسعود سیاح‌گرجی/ در دشت بلا از الف قامت عباس، جز یک الف کوته و مقصور نماندست

گروه فعالیت‌های قرآنی: زبان حال حضرت زینب(سلام الله علیها) خطاب به برادرشان امام حسین(علیه السلام) در سروده مسعود سیاح گرجی، قاری بین‌المللی می‌خوانید.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، این شعر توسط علی جباری، تصحیح و بررسی شده است.

از ماتمِ تو مجلسِ مسرور نماندست
خرَّم، به خدا هم، مَلَک و حور نماندست
از داغِ وداعِ تو فرو ریخت سرشکم
غارت زده را جز غمِ مجذور نماندست
آماده برای گل و بستان محمد(ص)
جز دشنه و تیغ و دل منفور نماندست
در دشت بلا از الف قامت عباس
جز یک الف کوته و مقصور نماندست
ناموسِ تو از چشمِ خبیثانِ یزیدی
بعد از تو و سقاست که مستور نماندست
از خیل جوانان بنی هاشمی ما
جز آن پسرت ناخوش و محرور نماندست
در کوفه و شام و حَلَب و راه اسیری
لطفی به جز از سُخره ی مذکور نماندست
وقتی به سر نیزه نگه کردم و دیدم
جز راس غریبان سلحشور نماندست
در گوشه ی تاریکِ عزاخانه ی مخروب
جز خواهش آن کودک مقهور نماندست
وز جلوه ی بُرنای گل یاس سه ساله
دیدند همه جز قدِ مکسور نماندست
صبر است مرا چاره ی این هجرْ ولیکن
جز مرگ برایم رَهِ میسور نماندست...
تاسوعای 1395
مسعود سیاح گرجی

***

‍"امیری حسین و نعم الامیر"
تویی مستجار و همه مستجیر
همه افتخارم به "حبُّ الحسین"
زحق مرحمت این عطای کثیر
ز تو بحر ثاراللهی فُجِّرت
که سیراب از آن شد نهال غدیر
ز تو کاخ عیش و طرب زُلزِلَتْ
کشیدی تو کفر و ریا را به زیر
شده آتشی بهرشان سُعِّرت
بشارت بر ایشان عذاب السّعیر
چرا طفل تو بی گنه قتّلت؟
پریشان برایش صغیر و کبیر
چرا آن جوان اِرباً ارباٰ شده؟
هم او اشبهٌ بالبشیر النذیر
سرت روی نی خوانده است"أمْ حَسِبْتْ..."
زده خیزران بر لبت آن شریر
زمین و زمان رشک و حسرت برند
به هفتاد و دو یاور بی نظیر
بهشت برین بهرشان اُزلِفَت
همان عاشقان و یَلان دلیر
زبانْ قاصر از بطنِ ذبحٍ عظیم
شده روضه خوانت خدای خبیر
به گاهی که قبرها شود بُعْثِرَت
شفاعت بفرما و دستم بگیر
محرم شد و کار من، اشک و آه
نگردم ز گریه برای تو سیر
به آه دلِ زینبِ فاطمه(س)
خدایا رسان، دین حق را نصیر

ششم محرم ۱۳۹۵


captcha