کد خبر: 3544663
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۱
دوست شهید علی آقاعبدالهی تشریح کرد:

اوصافی که «علی آقاعبدالهی» را به قله شهادت رساند

گروه جهاد و حماسه: افراد بسیاری را می‌بینیم که اهل هیئت و جلسات قرآن بوده و محب اهل بیت(ع) هستند، ولی به جرئت می‌توان گفت که انگشت‌شمار هستند کسانی که در این راه به آموخته‌های دینی خود عمل می‌کنند و می‌توانند به اوج قله انسانیت دست پیدا کنند.

حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالله کرمعلی، مسئول امر به معروف و نهی از منکر حوزه 215 ایثار و از دوستان نزدیک شهید علی آقاعبدالهی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، اظهار کرد: علی در پایگاه سیدالشهدا(ع) و گردان امنیتی مسئولیت داشت. البته وی برای رضای خدا کار می‌کرد و انتظاری در این باره نداشت. از زمانی که علی وارد فعالیت‌های بسیج شد و عنوان بسیجی به خودش گرفت،‌ با خلوص نیت پای کار می‌آمد و اوضاع را دگرگون می‌کرد. این در حالی است که امثال چنین نیروهایی را کم داریم؛ نیروهایی که برای اسلام و انقلاب جان خود را فدا کنند و پای کار بایستند.

وی با بیان اینکه سال‌هاست در حوزه بسیج فعالیت می‌کند و اختلاف سنی زیادی با علی آقاعبدالهی داشته است،‌ عنوان کرد: افراد زیادی را در حوزه فعالیت‌های بسیج دیده‌ام،‌ امام مانند علی را ندیده بودم که چنین با اخلاص کار کند. علی از سر رفع تکلیف کار نمی‌کرد؛ در عین حالی که تخصصی کار می‌کرد و آشنا به فن بود،‌ ولی ادعایی نداشت.

کرمعلی افزود: علی تحت تعالیم اسلام قرار گرفت و در سن 25 سالگی به اوج مرتبه معنویت رسید؛ به قله‌ای که شهادت نام دارد. وقتی دوستان،‌ همکاران،‌ اعضای هیئت و بسیج می‌خواهند از علی یاد کنند،‌ همه می‌گویند که علی انسان رشیدی بود و رشادت از ویژگی‌های وجودی او به شمار می‌آمد.

معرفت به اهل بیت(ع) در 25 سالگی

وی با بیان اینکه ما مسلمان‌ها،‌ اوصیاء و انبیای الهی را ندیدیم،‌ ولی امام خمینی(ره) را دیدیم،‌ ادامه داد: ما علی‌اکبرها و قاسم‌ها را ندیدیم،‌ ولی امثال علی را دیدیم. ما صحنه عاشورا را ندیدیم،‌ ولی رشادت علی آقاعبدالهی را در مأموریت‌های مختلف شاهد بودیم که چگونه یک‌تنه جلوی خطر می‌ایستاد و به قلب سپاه دشمن می‌زد و از چیزی هراس نداشت. آیا چنین روحیه‌ای از سر به اصطلاح غرور کاذب است یا از روی نترس بودن؟ این روند به این خاطر است که تحت تعلیم دین اسلام بوده و سر سفره پدر و مادری که زحمت کشیدند و با نان حلال بزرگ او را بزرگ کرده‌اند.

کرمعلی همچنین گفت: علی از ابتدای کودکی به همراه خانواده در هیئات مذهبی حضور پیدا می‌کرد. اغلب جوانانی که امروز می‌بینیم در هیئت‌ها حضور می‌یابند،‌ ولی علی یک جوان هیئتی بامعرفت بود. اسلام،‌ قرآن و اهل بیت(ع) باعث شدند که علی در سن 25 سالگی بشود علی مدافع حرم که شهادت منتهای آرزوی او باشد.

وی با اشاره به اینکه جوانان بسیاری هیئت می‌روند، پای منبر می‌نشینند، قرآن می‌خوانند و دوستدار اهل بیت(ع) هستند،‌ ولی کمتر پیش می‌آید که امثال علی از این جمعیت ظهور پیدا کنند،‌ تاکید کرد: اهل معرفت بودن،‌ نظم داشتن و مؤدب بودن از ویژگی‌هایی بود که علی با تلاش به آنها رسیده بود. کسی را سراغ ندارم که بگوید علی به او بی‌ادبی کرده باشد.

امتناع از دیدن فرزند

کرمعلی به تلاش علی آقاعبدالهی برای یادگیری مبانی دین اسلام در سفر و حضر اشاره کرد و گفت: علی با همه کسانی که لباس مقدس پاسداری را به تن کردند متفاوت بود. او در فاصله میان سفرهای بلند و کوتاه میان مقصد و مبدأ به صورت پیوسته من را سوال‌پیچ می‌کرد و از من درباره معارف دین،‌ موضوع ولایت فقیه و احکام توضیح می‌خواست. وقتی به او می‌گفتم صبر داشته باش که برسیم مقصد،‌ الان روی موتور،‌ صدا به صدا نمی‌رسد، می‌گفت «حالا این را توضیح بدهید» من هم در حد وسع علمی که داشتم برایش توضیح می‌دادم. علی درصدد فهمیدن و درک مبانی و معارف بود، آن هم نه از سر جلب توجه و خودنمایی،‌ بلکه از صمیم قلب و برای اطلاع پیدا کردن و آگاهی. بسیاری از افرادی که برای گزینش شدن در سپاه به یادگیری این موضوعات می‌پرداختند، بعد از اتمام این مرحله،‌ دیگر برای یادگیری قدم پیش نگذاشتند و گویی کارشان تمام شد،‌ ولی علی این گونه نبود.

وی با بیان اینکه نوع نگاه علی به عالم سبب تغییر او شد،‌ ادامه داد: افراد هیئتی زیاد داریم،‌ ولی چند نفر از میان آنها جلوی گلوله می‌ایستد؟ علی در یکی،‌ دو سال آخر زندگی‌اش مشغول خودسازی ویژه بود. حتی شنیدم که در هفته پایانی پیش از اعزام به سوریه،‌ فرزندش را در آغوش نمی‌گرفت. آیا این گونه بریدن از زندگی،‌ نوعی ریاضت کشیدن نیست؟ هنگام خداحافظی نیز وقتی پدر علی خواست که فرزندش را به آغوش او بدهد، وی به پدرش گفته بود که پسرم را ببر! این نحوه برخورد گویای داستان حضرت ابراهیم و امام حسین(ع) است.

کرمعلی با بیان این مطلب به توصیف برخورد علی و ارتباط آن با داستان امام حسین(ع) و حضرت ابراهیم(ع) پرداخت و گفت: حضرت ابراهیم(ع) فرزندش را به قربانگاه برد و بنا به علم پیغمبری می‌دانست که فرزندش را سالم باز می‌گرداند؛ امام حسین(ع) نیز فرزند شیرخواره‌اش را به میدان برد و به علم امامت می‌دانست که فرزندش شهید خواهد شد. علاقه پدر و فرزندی میان حضرت اسماعیلی و حضرت ابراهیم باعث شد که فرزند به پدر پیشنهاد کند که چشمانش را ببندد. علی نیز برای اینکه علاقه به فرزند مانع رفتن او نشود،‌ به پدرش گفته بود که فرزندش را از جلوی چشمانش دور کند.

عمل به آموخته‌ها؛ وجه تمایر علی

وی با بیان اینکه علی اهل درک مفاهیم بود و سطحی‌نگر نبود، بیان کرد: یک جوان 24، 25 ساله در اوج غرور است و معمولاً از آموختن آنچه که خودشان می‌دانند به دیگران خودداری می‌کنند،‌ در حالی که علی این گونه نبود. اگر کاری را آموخته بود،‌ به دنبال این بود که آن را به دیگران هم بیاموزد.

کرمعلی در این باره که شخصیت شهید چگونه شکل گرفته بود و تحت چه تعلیماتی بود که توانست به قله ایثار و شهادت در دفاع از حرم دست پیدا کند،‌ گفت: علی به خود خود این گونه نشد؛ نان حلال، حضور در هیئت امام حسین(ع)، تعالیمی که از پدر و مادر آموخته و با یادگیری آنها وارد جامعه شده و ... همگی در رشد شخصیت او تاثیر داشت. علی با حضور در هیئت،‌ فقط برای سینه‌زنی نرفته است، بلکه در آنجا آموخته که امام حسین(ع) چه کسی بوده و برای چه امری قیام کرده است. علی آنچه را که نیاز داشت آموخت و به آن عمل کرد؛ این موضوع نکته‌ای است که باعث شد علی با دیگران متفاوت شود.

وی با اشاره به اینکه افراد با پر کردن یک فرم، عنوان بسیجی به خود می‌گیرند و گویی کار تمام می‌شود، اظهار کرد: من سال‌هاست که در بسیج هستم و سابقه حضورم در بسیج سه برابر از علی بیشتر است،‌ ولی مثل علی نشدم. اینکه چرا علی مدافع حرم و شهید شد و ما هیچی نشدیم از همین موضوع نشئت می‌گیرد که علی آنچه را که لازم بود آموخت و به آن عمل کرد. رویکرد علی در قرآن،‌ هیئت و بسیج همین طور بود و با اخلاص کار می‌کرد.

گذشت و محبت

کرمعلی با اشاره به خصلت گذشت شهید علی آقاعبدالهی عنوان کرد: علی در برخورد با کسانی که به او بدی کرده بودند،‌ همان گونه رفتار می‌کرد که تعالیم اسلام یاد داده بود. گذشت و محبت شیوه برخورد او بود. وقتی از او می‌خواستیم درباره کسانی که به او بد کرده‌اند سخن بگوید،‌ برایش سخت بود. سخن نمی‌گفت و از موضوع گذر می‌کرد. می‌گفت خدا می‌داند کافی است. اینکه یک جوان که در اوج غرور قرار دارد با کسانی که رفتار بدی با او داشته‌اند این گونه برخورد کند، برگرفته از چه تعلیماتی است؟ مربوط به تعالیم فلسفه غرب یا شرق است؟ خیر. تعالیم نبی مکرم اسلام(ص) است که در برابر کسانی که ایشان را آزار می‌دادند با محبت و گذشت برخورد می‌کردند.

وی تاکید کرد: وقتی علی بر سر مزار شهدا حضور پیدا می‌کرد،‌ به این خاطر نبود که برود فاتحه بخواند؛ حال و هوای او تغییر می‌کرد،‌ مشخص بود که آمده است چیزی بیاموزد. افراد زیادی در هیئت حضور می‌یابند که مدعی هستند محب اهل بیت(ع) هستند، ولی هیچ کدام از آنها جرئت نکردند که به سوریه بروند. این در حالی بود که علی برای اعزام به سوریه التماس می‌کرد؛ سراغ هر کسی را که فکر می‌کرد می‌تواند در این باره او را کمک کند می‌گرفت. وقتی به من گفت که به دوستت بگو که برای من کاری کند،‌ با او دعوا کردم و سوار موتور شدم و گفتم خداحافظ. نگذاشتم حرف علی تمام شود. گفتم تو زن و بچه داری، برو. بعد متوجه شدم که علی به سراغ افراد دیگری رفته و التماس کرده است.

توصیف رفتار آقاعبدالهی بنا به رویکرد حضرت قاسم(ع)

کرمعلی با اشاره به رفتاری که علی آقاعبدالهی برای اعزام به سوریه پیش گرفته بود اشاره کرد و گفت: این رفتار، انسان را به یاد شهدای کربلا می‌اندازد که برای گرفتن اجازه رفتن به میدان رزم،‌ به امام حسین(ع) التماس می‌کردند. خط فکری هر دو یکی است. وقتی امام حسین(ع) به حضرت قاسم گفت که تو یادگار برادر منی،‌ اجازه نمی‌دهم،‌ حضرت قاسم به التماس افتاد. علی هم فرزند، پدر، مادر و همسر داشت،‌ ولی از همه آنها دل کنده بود و به خودش ریاضت داده بود؛ ریاضت همین است که در دل جامعه زندگی بکنی،‌ همسر و فرزند و خانواده داشته باشی،‌ مراودات دوستانه و ... داشته باشی،‌ اما خواست تو چیز دیگری است و به هیچ کدام از آنها دل نبسته‌ای. حواس علی به جایی دیگر بود،‌ به تعالیم اسلام که آموخته بود.

وی به وقایع صدر اسلام اشاره کرد و افزود: هر کسی در یک سن و سال به نقطه اوج خود می‌رسد. افرادی که در صدر اسلام مشرک بودند و مسلمان شدند،‌ در جنگ احد رفتاری را پیش گرفتند که تا پیش از آن نداشتند. تا پیش از آن مال یکدیگر را غارت می‌کردند،‌ ولی به بحث آب‌رسانی به جانبازان که می‌رسد،‌ ایثار می‌کنند و در نهایت با لب تشنه به شهادت می‌رسند. تعالیمی که پیامبر اکرم(ص) به آنها داده است سبب تاثیرگذاری روی آنان شده بود. علی هم همین تعالیم را آموخت. علی قهرمان المپیک نشده بود که بگوییم زحمت کشید و مبارزه کرد و ...؛ علی به قله انسانیت و جایگاه اعلی علیین و مجاهد فی سبیل‌الله رسید. علی عناوینی را با خود همراه دارد که هیچ ورزشکار و هنرمندی نمی‌تواند بنا بر موفقیت‌هایش آنها را یدک نمی‌کشد؛ چون تحت این تعالیم قرار نگرفته یا آنها را به حیطه عمل درنیاورده است.

گفت‌وگو از آزاده غلامی

captcha