به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، قدس آنلاین نوشت: هفته کتاب امسال بهویژه زمانی برگزار میشود که موجی تازه از انتشار و فروش قاچاق کتاب در کشور در بسیاری از مراکز استانها رؤیت، و از طریق رسانهها اطلاعرسانی شده است و البته کماکان درباره آن، کار و راهکاری قانونی به نتیجه نرسیده است.
چهارشنبه گذشته کتابفروشی در تهران با حضور مراجع انتظامی کشف شد که در یکی از شلوغترین مراکز فرهنگی سینمایی کشور اقدام به فروش آثار ناشران مطرح کشور از جمله چشمه، ثالث، آموت، تیسا، ققنوس، پرسمان و... میکرده است. کتابهای کشفشده از این کتابفروشی نشان میداد حتی آثاری که ناشر کمتر از یکماه است با سرمایهگذاری وسیع آن را چاپ و روانه بازار کتاب کرده است نیز از دست قاچاقچیان کتاب در امان نمانده و بهصورت غیرقانونی زیراکس شده و در معرض فروش قرار گرفته است، و البته هنوز برای رفع و رجوع ایندست موضوعات، راهکار قانونی قابلتصور نیست.
یکی از این ناشران در این زمینه ابراز داشته که در دو سال گذشته بیست پرونده در محاکم قضایی در این زمینه گشوده و حتی دو عامل قاچاق را بازداشت کرده است، اما هنوز این پدیده نهتنها رفع نشده، که با قوت بیشتری ادامه مییابد.
حرفه در حال انقراض
از سوی دیگر هفته کتاب زمانی است برای یادآوری وضعیت موجود در بازار تألیف کتاب در کشور که اینروزها رفتهرفته غلبه ترجمه بر تألیف در آن از یکمعضل تبدیل به یک پدیده شده است.
در هفته گذشته مسعود کوثری مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی، نویسنده و پژوهشگر در این زمینه با انتقاد از وضعیت تألیف کتاب بهویژه در زمینه علوم انسانی در کشور اعلام کرده بود که نسل مؤلفان در این حوزه در حال انقراض است.
وی در این زمینه عنوان کرده بود: اینروزها تعداد کمی از اساتید دانشگاهی در کشور حاضر به تألیف کتاب هستند. البته حوزههایی مانند تاریخ و فلسفه و ادبیات در این زمینه هنوز مقاومت کردهاند، اما حجم ترجمهها در زمینه تاریخ و فلسفه، آنها را نیز سست کرده است. ما در کشور درحال از دست دادن اساتید خوشقلم و دانا هستیم. بسیاری از پژوهشهای پرحجم کاربردی در کشور که ازنظر مالی آورده بهتری نیز برای اساتید دارند، در حال گرفتن جا و زمان تألیف کتاب در دانشگاههاست و باید برای اینمسأله سریعتر کاری کرد.
این اما همه ماجرا نیست. اسدالله امرایی مترجم در این زمینه به قدس میگوید آنچه بهعنوان سندرم ترجمه از آن یاد میشود، تنها بخشی از برگزیده ادبیات غرب است که در ایران ترجمه و منتشر میشود. بهعبارت دیگر حجم تولیدات مکتوب و ادبی در غرب به اندازهای زیاد است که حتی همین میزان از ترجمه نیز باعث شده درمقابل تألیفات داخلی حس کنیم درحال مغلوبشدن هستیم، درحالیکه آنچه رخ داده، تنها ترجمه بخشی از تولیدات ادبی غرب بهشمار میرود.
مصایب جاری و باقی نوشتن
اما جدای از این مسأله و به بهانه هفته کتابی که قرار است یادآوری باشد برای اهمیت و ارج نهادن بر تألیف کتاب، بد نیست به مصایب اینروزهای اهلقلم بودن در ایران نیز اشارهای کنیم.
بسیاری از نویسندگان ایرانی اینروزها با مشکلات مالی بسیاری پیرامون انتشار کتابهای خود روبهرو هستند. ازسویی ناشران گاه بهجای دستمزد آنها به تحویل نسخههایی از کتابشان به آنها بسنده میکنند و ازسوی دیگر در اعلام دقیق تعداد چاپهای یک کتاب و یا شمارگان دقیق برای تجدید چاپ کتاب به آنها خودداری میکنند تا در نتیجه دستمزد کمتری به آنها پرداخت کنند.
همین مسأله نیز رفتهرفته نویسنده را بهسمت اشتغالات دیگری از جمله تمایل به ترجمه (درصورت توانایی) و یا روزنامهنگاری ادبی سوق داده است که البته در مورد دوم وضعیت چندان بهتر از نویسندگی هم نیست.
این تنها بخشی از مصایب اینروزهای نشر در ایران است که میتوان به آن موضوع مبهم مالیات و عوارض شهرداری از کتابفروشیها، مشکلات بیمه اهلقلم و نبودن متولی برای رسیدگی به آن، نپیوستن به کپیرایت و انتشار همزمان چند کتاب توسط یک ناشر که منجر به نابودی سرمایه بخش وسیعی از بدنه نشر کشور میشود را نیز افزود.
آنچه مخاطبان کتاب میبینند
در چنین فضایی امسال نیز همانند سالهای قبل به استقبال هفتهای به نام کتاب رفتهایم که بهگفته دبیر آن هدف از برگزاری آن این نیست که همه مردم ایران طی یک هفته به ناگهان کتابخوان شوند، بلکه این هفته کتابخوانی را یادآوری میکند، و شعارش نیز در جهت تهییج مردم به کتابخوانی انتخاب شده است. غلامیجلیسه بر همین اساس عنوان کرده است که بهطور طبیعی بخشی از هزینههای اجرای برنامههای این هفته نیز بر دوش خود مخاطبان کتاب قرار میگیرد.
با اینهمه چه بپسندیم و چه نه، مرور مشکلات صنف نشر که هرسال بیشتر از قبل خود را به رخ میکشد، جایی در برنامههایی که بهمنظور پاسداشت کتاب و تشویق بدنه جامعه به مطالعه برگزار میشود، ندارد و گویا قرار نیست مخاطبان کتاب بخشی از آن را دیده و حس کنند، و البته در این میان گویا جامعه تصمیم بر این گرفته که بخش دوم یعنی مطالعه را نادیده گرفته و با دیده نگران به بخش اول نظاره کند