به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) فردا چهارشنبه 10 آذر مصادف است با هفتاد و نهمین سالروز شهادت آیتالله مدرس است، فردی که در تاریخ معاصر از جمله مطرحترین چهرههای سیاسی است که در برابر ظلم و استبداد رضاخانی ایستاد و به عنوان یکی از نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی از هیچ تلاشی برای احقاق حقوق مردم ستمدیده دریغ نکرد.
صراحت و بلاغت این شخصیت مبارز در تاریخ از جمله ویژگیهای بارز این چهره روحانی در دوران پهلوی اول است، امری که بسیاری از کارشناسان و مورخان تاریخ معاصر از آن به عنوان یکی از نقاط عطف شخصیتی این چهره ماندگار یاد میکنند به شکلی که چنان جسارتی به وی بخشیده بود تا آنجا که بیپروا علیه نظام رضاخانی دست به افشاگری میزد و همین امر نیز موجب شد که حکومت وجود او را تاب نیاورده و پس از تبعید به خواف، اقدام به قتل و شهادت این روحانی نستوه نماید.
از جمله نکات پراهمیت در زندگی سیاسی این روحانی شهید که همواره مورد تأکید او بود پیاده شدن فرامین و پایبندی دولتها و سرلوحه قرار دادن آنها به این فرامین الهی در تصمیمات کلان سیاسی مملکت بود که عصاره و چکیده این باور وی در جمله معروف او یعنی «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست» متجلی شده و اتفاقاً اساس و پایه سیاستهای رایج در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز قرار گرفته است.
با توجه به این جایگاه رفیع شخصیتی شهیدمدرس در عرصه سیاسی و قائل بودن او به پیاده شدن فرامین و دستورات شرع مقدس اسلام در اداره امور جاری کشور، به نظر میرسد که باید به ویژه در عرصه فرهنگ و هنر پرداخت ویژهای به شخصیت این روحانی و دوران زندگی و وقایع معاصر با زمان حیات او داشت.
در این یادداشت قصد داریم از دریچه پرداخت هنرهای نمایشی به شخصیت شهیدمدرس، به تولیدات صورت گرفته در این عرصه هنری اشارهای داشته باشیم که البته با این رویکرد باید از تولیدات سینمایی و تئاتر حرفهای صرفنظر کرد چرا که در این دو عرصه فاقد تولید مؤثری بودهایم.
اما تلویزیون طی این سالها در قالب تولیدات نمایشی هرچند کم اما توانسته است به این موضوع توجه نشان دهد که تبلور آن را در دو اثر شاخص تلویزیونی میتوان جستجو کرد که البته با کمال تعجب باید به این موضوع معترف بود که هر دوی این تولیدات نیز مربوط به دهه 60 است و از آن به بعد در هیچ اثر تلویزیونی با موضوع تاریخ معاصر، اثری که با موضوع شهیدمدرس پرداخته باشد و یا حول محور شخصیت او به برههای را اشاره کند وجود ندارد.
تلهتئاتر «مدرس» سال 66 به نویسندگی و کارگردانی هوشنگ توکلی با بازی خیرهکننده مرحوم خشرو شکیبایی در نقش شهیدمدرس تولید شد، اثری که با نهایت سادگی و بدون هیچ تشریفاتی که معمولاً در ساخت سریالهای تلویزیونی تاریخی حداقل در طراحی صحنه و لباس شاهد آن هستیم، توانست با تکیه بر بازی خوب و روان بازیگرانش تحسین همگان از مخاطب تا منتقد را برانگیزد.
در این اثر تلویزیونی حتی عوامل سازنده تلاشی برای آنکه چهره مرحوم شکیبایی را حتیالمقدور به سیمای واقعی شهید مدرس نزدیک کنند نداشتند و ما در مواجهه با بازیگر این نقش در این تلهتئاتر با همان چهره اصلی بازیگر روبرو هستیم که در نهایت ملبس به لباس روحانی است و ریش نسبتاً بلندی نیز دارد، با این حال چرا این اثر در زمان خود با اقبال از سوی مخاطبان و منتقدان روبرو شد این نکتهای است که باید برنامهسازان در شرایط کنونی به آن پرداخته و درصدد باورپذیرتر شدن تولید تلویزیونی خود زین پس برآیند.
از جمله عوامل توفیق این تلهتئاتر در منظر مخاطب و معرفی آن به عنوان یک اثر شاخص تصویری و قابل استناد تاریخی میتوان به تعمق بیشتر نویسنده و کارگردان به آن برهه تاریخی و نگرش متفاوت، شخصیت شهید مدرس و وقایع معاصر با او از وجوه مختلف اشاره کرد و نتیجه آن میشود که با یک اثر تخت و تکبعدی همچون «معمای شاه» با وجود تمام تلاشی که سازندگان آن داشتهاند که چهره شخصیتهای آن را نزدیک به واقعیت کنند، مواجه نباشیم.
علاوه بر این تلهتئاتر، مخاطبان آن روزگار تلویزیون به فاصلهای کوتاه شاهد پخش مجموعهای تلویزیونی با نام «مرغ حق» با محوریت زندگی سیاسی و اجتماعی شهیدمدرس بودند که حسین مختاری کارگردانی هنری آن را به عهده داشت و مسعود فروتن نیز عهده دار کارگردانی تلویزیونی آن بود.
ایفاگر نقش شهیدمدرس سریال «مرغ حق» مرحوم هادی اسلامی بود و این سریال توانست با توجه به فضای بیشتری که برای بازی بازیگران به واسطه خروج از یک مکان بسته همچون استودیو و پلاتوی ضبط تلهتئاتر بود، بازی مؤثر و واقعگرایانهتری را به بیننده تلویزیونی عرضه نماید.
مرحوم اسلامی در این مجموعه تلویزیونی که آن هم به سبب پرداخت دراماتیک و چندلایه و پرتعلیق توانسته بود مخاطبان زیادی را به سمت خود جلب نماید به نسبت تلهتئاتر «مدرس» گریم سنگینی که او را به چهره واقعی شهیدمدرس نزدیک کند، داشت اما نکته بارز این مجموعه تلویزیونی نیز فیلمنامه روان، داستانگو آن بود که ذهن مخاطب را بیش از حد به خود درگیر میکرد و بدون هیچ پیشقضاوتی و جبههگیری ابتدا به ساکن سعی در بیان واقعیت داشت و نتیجه اینکه در پایان نتیجه گیری و قضاوت را به عهده مخاطب میگذاشت.
اما نکته پایانی اینکه سهم هنرهای نمایشی و نه فقط رسانه ملی در زمینه پرداختن به چهره شخصیتهای مؤثر سیاسی و دینی به ویژه در تاریخ معاصر تا به اینجا بسیار اندک بوده است و حتی میتوان گفت که در دهههای اخیر که هیچ سیاستی در برنامهسازی رسانه ملی به دلیل فراگیر بودن و سایر نهادهای فرهنگی و هنری و اینکه باید بیش از پیش مخاطب خود به ویژه بینندگان نسل جدید را با شخصیتهای مؤثر که نقطه نظر و اندیشههای آنها اگرچه در زمان خودشان جواب نداد اما بعدها منجر به ظهور جنبشی که منتج به پیروزی انقلاب اسلامی شد، آشنا نماید.
امیرسجاد دبیریان