به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، افشین علاء، شاعر و نویسنده در مراسم «طلوع ماندگار» که به بزرگداشت سیدعلی موسوی گرمارودی، مترجم قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و شاعر اختصاص داشت و عصر امروز 24 آذرماه با حضور اهالی فرهنگ و ادب در فرهنگسرای فردوس برگزار شد، گفت: من به واسطه نسلی از اساتید شعر روزگار، جزء شاگردان استاد گرمارودی محسوب میشویم و این توفیق را داشتهام که از اوایل سنین نوجوانی و جوانی از حضور پرمهر و محبت استاد بهرهمند شوم.
وی افزود: قبل از اینکه انقلاب به پیروزی برسد و ژانری باورمند و انقلابی که ریشه در شعر اهل بیتی داشت، به منصه ظهور برسد، اساتیدی چون گرمارودی این بار را به دوش میکشیدند، همچنین طاهره صفارزاده نیز جزء نامهایی است که در حیطه شعر باورمند درخشش دیگری دارد و این امر تداعیکننده مضامین بلند و اشراف توأمان هم به مبانی اعتقادی و هم اشراف بر کلام شیرین فارسی و قلههای رفیع ادبیات فارسی است که ثروت اصلی ایرانیها محسوب میشود و چنین ترکیبی را در کمتر بزرگانی میتوان یافت.
علاء ادامه داد: بسیاری از شاعران و پیشکسوتان در حیطه شعر آئینی و باورمند با تقید به آرشیو موضوعی و دایره واژگانی محدود، اما ارزشمند شناخته شدند، اما کسانی چون استاد گرمارودی همزمان بر ستیغ دو قله شکوهمند باور و ادب فارسی تکیه کردهاند که در کمتر کسی دیده شده است و چه سعادتی بالاتر از اینکه این عزیز در دامن اساتید بزرگی پرورش یافته است و من که مازندرانی و اهل نور هستم به همسایگی با کجور(محل تولد استاد گرمارودی) افتخار میکنم.
این شاعر در ادامه بیان کرد: آمیختگی آثار استاد به کلام مولا علی(ع) که به کلام الهی نیز پهلو زده است و از طرف دیگر دمخور بودن با نیایشهای بیبدیل امام سجاد(ع) و در کنار اینها حضور در عرصههای خطیر فرهنگ، هنر و سیاست سبب شده که با گوشه چشمی به اظهار ارادت دوستان نگاه کند و همگان شاهد تواضع بیبدیل استاد گرمارودی بودهاند.
وی تصریح کرد: آرزو میکنم متولیان امور فرهنگی در کشور از گنجینههایی که داریم بهره ببرند، عمر استاد دراز باد، طی این سالها گنجینههای بسیاری را از دست دادهایم و اکنون در میان ما نیستند و چه بسا برخی را در جوانی از دست دادیم. نمیدانم مسئولان کی میخواهند به خود بیایند. البته به ذهن برخی از آنها مباحث دون شأن شاعران و اساتید میآید، اما باید گفت؛ هنرمند هر جا رود قدر بیند و در صدر نشیند.
علاء گفت: دولتها و جریانها هستند که برای مشروعیت خود و نشان دادن چهره دلنشین و مقبول از خود نیازمند بهره گیری از اصحاب فرهنگ و هنر هستند. ثروت ایران اسلامی نفت و انرژی هستهای نیست و اینها را دولتهای حاشیه خلیج فارس هم دارند، هرچند این ثروتها را قدر میدانم، اما هیچ کشوری و ملتی همانند ایران با این حجم از تعدد ستارههای ماندگار مواجه نیست و متأسفانه مولانای ما رومی میشود تا ملل دیگر به آن افتخار کنند.
وی یادآور شد: این همه ظرفیت در ادبیات ایران وجود دارد و باید محافل انس ادبی برگزار شود، چرا ما باید استاد گرمارودی را نبینیم؟ آیا مجالی همانند شبهای گوته اکنون هم وجود دارد؟ آیا مسئولان به این فکر میکنند که صدای شاعران را به گوش مخاطبان آنها برسانند؟ و یا آنها را فقط زینت المجالس میدانند.
این شاعر و نویسنده در ادامه گفت: این را بهانهای کردم تا بیان کنم، باید مجالهای بیشتری برای نسل سرگشته جوان ایجاد شود تا به دام جاذبههای بیگانه نیفتند و به دامان وسیع ادبیات فارسی برگردند.
افشین علاء در پایان سحنان خود شعر کودکانهای از سرودههای خود درباره پیامبر اکرم(ص) را خواند، این شعر به این ترتیب است؛
«یک روز که پیغمبر
در گرمی تابستان
همراه علی میرفت
در سایه نخلستان
دیدند کـه زنبوری
از لانه خود زد پر
آهسته فرود آمد
بر دامن پیغمبر
بوسید عبایش را
دورقـدمش پر زد
برخاک کف پایش
صد بوسه دیگر زد
پیغمبر از او پرسید
آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست
هرچند که میدانی
زنبور جوابش داد
چون نام تو میگویم
گل میکند ازنامت
صد غنچه به کندویم
تا نام تو را هر شب
چون گل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم
در سینه عسل دارم
از قند شکر بهتر
خوشتر ز نبات است این
طعم عسل از من نیست
طعم صلوات است این»