پدرش از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود و همین امر سبب شد روحیه ایثار و شهادت در خانواده اصغری شربیانی ریشه دواند. حجت از 12 سالگی عضو بسیج شد و در جوانی هیئت جوانان متوسل به حضرت زهرا(س) را شکل داد.
خانواده پرجمعیت اصغری شربیانی سبب نشد تا والدین از تربیت فرزندان غافل شوند، بلکه حجت نمونه و گل سرسبد این خانواده مذهبی است. وی فرزند ششم خانواده بود و دوران کودکی و نوجوانی خود را در محله فیروزآباد سپری کرد. حجت در فعالیتهای مذهبی و هیئت حضوری فعال داشت و یکی از ارکان فعالیتهای مسجد بود.
کلاسهای قرآنی را در هیئت جوانان متوسل به حضرت زهرا(س) پایهگذاری کرد و بر آموزش قرآن از کودکی تأکید فراوان داشت. به سبب اخلاق خوش و خندهروییاش کودکان و نوجوانان بسیاری را جذب این کلاسها کرد و برای تشویق آنها، گهگاهی هدایای هم تهیه میکرد.
اهمیت این موضوع به اندازهای بود که شهید اصغری در بخشی از وصیتنامه خصوصی خود نوشته است؛ «از خواهرانم میخواهم بچههایشان را با فرهنگ ایثار و شهادت و مکتب اهل بیت(ع) آشنا کنند و بچههایشان با قرآن انس بگیرند تا زمانی که بزرگ شدند بتوانند از خون شهیدان دفاع کنند.»
وی دوره دبیرستان را در رشته حسابداری گذراند، اما پس از آن به کامپیوتر تغییر رشته داد و سپس وارد دانشگاه جامع علمی و کاربردی در رشته فناوری اطلاعات شد و احساس میکرد میتواند در این زمینه موفقتر عمل کند.
خواهرش میگوید: همانطور که مقام معظم رهبری فرموده بودند؛ نگذارید فضای مجازی به دست نااهلان بیفتد، حجت به عنوان افسر گمنام جنگ نرم در این زمینه گام برداشت و گروههای روشنگری مانند آنتیصهیون را تشکیل داد و تحقیقات گستردهای در این زمینه انجام داده بودند و مطالعات بسیاری داشت.
شهید حجت اصغری، ولایتمدار بود و با تحقیق به این موضوع رسیده بود که چه اندازه حائز اهمیت است، این امر نه تنها زبانی، بلکه عملی هم بود و این را میتوان در باورهای شهید به وضوح دید. وقتی کسی از چرایی جنگ و جهاد در کشور دیگر از وی سؤال میکند، پاسخش این است؛ دین اسلام حد و مرزی ندارد و برای کشور و مردم خاصی نیست، هر مسلمانی که ندای مظلومی را میشنود باید به کمک آن بشتابد و به جهاد برود.
در دانشگاه هیئتی را به کمک دوستانش تأسیس کرد و چون ارادت خاصی به حضرت زهرا(س) داشت، پیشنهاد کرد این هیئت به نام حضرت زهرا(س) باشد و حتی در روضههایی که خوانده میشد گریهها و نالههایی سر میداد، مختص خودش بود و اطرافیانش متوجه میشدند که این نالههای حجت است. و همین ارادت خاصاش سبب شد ماهی دو بار در منزل پدریاش روضه حضرت زهرا(س) برگزار کند.
مادر شهید توجه به نماز اول وقت را از ویژگیهای مهم شهید عنوان میکند و میگوید: حجت بچه حرف شنویی بود و بر احترام به پدر و مادر تأکید میکرد، اخلاق خوبی داشت و اغلب اوقاتش را در هیئت و کلاسهای قرآنی سپری میکرد.
برادرش میگوید: ما همیشه در هیئت با هم بودیم و حجت خلق و خوی خاصی داشت، همانطور که وقتی زندگی شهدا را مطالعه و در آنها دقت میکنیم، متوجه میشویم که مسیری که هر کدام رفتهاند به یک مقصد بوده است و شهادت هدف متعالی زندگی را برایشان هموار کرده است. وقتی در رفتار و کردار حجت دقیق میشوم، وی پله پله رفت تا به اوج رسید.
وی میافزاید: مسیری که حجت برای رسیدن به هدف شهادت برای خود ترسیم کرده بود، قبل از شهادتش به دوستان هیئتی گفته بود، وقتی شهید شدم از شب اول شهادت تا شب چهلم برایم زیارت عاشورا بخوانید.
پدر شهید که دلتنگ پسر شهیدش شده است با بغض میگوید: حجت که به صورت مکرر برای مأموریت اعزام میشد، یک بار به شوخی گفتیم که چرا اینقدر میروی و برمیگردی؟ گفت؛ این دفعه میروم و برنمیگردم. هر وقت یاد این خاطره میافتم ناراحت میشوم.
شهید حجت اصغریشربیانی در آبان 1394 مصادف با تاسوعای حسینی و در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و مصاف با دشمن کفر به شهادت رسید.
در وصیتنامه شهید حجت اصغری شربیانی میخوانیم؛ «شهادت، فناشدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت عشق وصالِ محبوب و معشوق در زیباترین شکل است. شهادت مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و به خاطر هدف مقدس به تعبیر قرآنی «فی سبیل الله» انتخاب میکند. به تعبیر پیامبر مکرم اسلام(ص) «اشرف الموت قتل الشهاده» که شریفترین نوع مردن است و به فرموده مولایمان امام علی(ع) «اکرما لموت القتل» که شهادت را گرامیترین نوع مردن میداند و این جمله همیشه در ذهنم خطور میکند که اگر شهید نشویم لاجرم باید بمیریم. پس چه مرگی بهتر و بالاتر از شهادت که نزدیکترین لحظه وصل به وصال و سریعترین راه به لقاءالله است.
شاید ما در راهی قدم میگذاریم که شاید بگویند خارج از وطن است یا دور از وطن است ولی عقیده بنده این است که دین اسلام محدودیت ندارد و دین، فراتر از کشورها و وطنهاست و اگر هرکسی به خداوند عزوجل اعتقاد دارد، باید در راه احیای دینش جهاد کند و امر به معروف و نهی از منکر بپردازد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هرکس صدای ندای مسلمانی را بشنود و به او یاری نرساند، مسلمان نیست و ما چگونه ادعای مسلمانی داریم که جای جای دنیا مسلمانان را قربانی اهداف و افکارِ شوم خود میکنند و ما در آرامش به راحتی سر به بالین بگذاریم، در صورتی که یک کودک و یا زن سوری و عراقی و یمنی و فلسطینی، شب خواب در چشمانشان ندارند و چگونه مدعی شیعه بودن و محب بودن اهل بیت(ع) هستیم که در ماجرای در آوردن خلخال از پای زن یهودی که امام علی(ع) در این موضوع فرمود: اگر مسلمانی از این غم بمیرد برای او عیبی نیست؟ چگونه میتوان در مورد این مسئله بیتفاوت بود در صورتی که در ممالک اسلامی زنان ایزدی و مسلمانان و مسیحی را در عراق، درون قفس در بازارهای موصل مانند برده بفروش میرسانند؟ و ما از این وقایع تلخ غم نمیخوریم که هیچ تب هم نمیکنیم، چه برسد که بخواهیم بمیریم! ای کاش ذرهای همزادپنداری میکردیم و لحظهای خود را جای برادران و پدران آنها قرار میدادیم. آیا واقعاً میتوانستیم چنین چیزی را تحمل کنیم؟».